سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
|
|
در غم عشق تو یارا پیچ و تابی داشتیم
در شب تاریگ تنهایی چراغی داشتیم
|
|
|
|
|
بازي فصل ها چه زيباست
پاييز ، اين فصل عاشق
خود را نثار ميكند تا
|
|
|
|
|
خداحافظ نمی گویم ، به امیدِ شبِ دیدار.
نه من راهت نمی گیرم ، نگاهت را ز من بردار.
ببین دستانِ
|
|
|
|
|
برای گفتن دوستت دارم
به کوه می روم
یک بار گفتن این جمله کافی نیست...
|
|
|
|
|
ای یارِ بی نیازم شیرین و سَروِ نازم
|
|
|
|
|
یه روزی عاشقت بودم ، تموم دلخوشیم بودی
تو چشمات حسِ نابی بود ، یه روزی عاشقم بودی
|
|
|
|
|
زعشقش می کشم بار گناهی
چو بر لب ها نشانم سوز و آهی
|
|
|
|
|
عید آمد و لب شکوفه باران شد کز درد فراق دیده گریان شد
|
|
|
|
|
اهل تکذیب نیستم قلبی پریشان دارم
|
|
|
|
|
من امشب شور و سرمستی در این پرگار می خواهم
|
|
|
|
|
ای روزگار دون چقدر می دوانیم
|
|
|
|
|
یاس سفید
اي ماه من تو شمع شب آراي كيستي
آب حيات و باده ي ميناي كيستي
در ماتمت چو لاله گريبان دري
|
|
|
|
|
از تو من پیش دلم ، هرچه شکایت ببرم
قاضی شهر دلم ، حکم براعت بدهد
|
|
|
|
|
دائم به دل هـوای سلیمانـم آرزوست
یعنی ظهـور حجت رحمانـم آرزوست
|
|
|
|
|
گویی چه سخن
چه گویم اکنون که خزان
بر پیکرهام
خیمهی تنهایی دیگر زده است
|
|
|
|
|
خدایا؛
چند سؤالِ بی جواب در کله دارم
|
|
|
|
|
لیليِ فتانِ من، دانی که مجنونِ توام
صیدِ در بند شدۀ، چشمِ پر افسونِ توام
|
|
|
|
|
ای رفته از یادها ٬ غزلم مرده کحایی
|
|
|
|
|
آتش کجا افتادگی ،جوید زِ هر خار و خسی
باید تو خود ای یار من ،فریاد یار خود
|
|
|
|
|
در این خزانی که چنین بارانی است
دلم هوای کوی تو را دارد
|
|
|
|
|
ای تو تنها محرم بی منت شبهای من
جان من گیر و ببند در بر همه بلوای من
|
|
|
|
|
من اهل بیقراریم
از این جهان فراریم
دور از تو بودن کارمه
عاشق گریه زاریم
|
|
|
|
|
زیبا سَنَمی آمده پیشَم
بَر کَنده زِ تن جامع و ریشم
|
|
|
|
|
در "من" کسی که زندگی را دیده بر آب
هر شب چشیده بوسه ی صد قرص اعصاب!
|
|
|
|
|
گر ناز مرا به دیده نسپرده ای
|
|
|
|
|
در کویر خشک و پر بی آب و برگ بر تَنَش لباس قهوه ای ، به رنگ
|
|
|
|
|
خسته ام
خسته تر از پوتینم
که قبل از رسیدن به خانه
بند از بندش می گشاید
|
|
|
|
|
در این خزانی که چنین بارانی است
دلم هوای کوی تو را دارد
|
|
|
|
|
ای زبانت در جهان آهنگ عشق
|
|
|
|
|
به سحر بانکِ خوش آهَنگِ اَذان می آید
ماهِ نو آمَده بوی رَمضان می آید
|
|
|
|
|
باتو بودن برایم گوارا نبود
|
|
|
|
|
قلب پاکم رابرایت هدیه آوردم ولی
لحظهای دیرآمدم اما قطارت رفته بود
|
|
|
|
|
در خاطرِ پس کوچه های این کوچه، که هیچ
من خاطره هایت را می چینم در این مارپیچ
|
|
|
|
|
نم نم باران است و
این خیال من
|
|
|
|
|
روزها را میگذراندم از پی هم ,بیهوده
میشدم هر روز خسته تر و,فرسوده
|
|
|
|
|
عمر من در طلب دل معشوق گذشت .....
|
|
|
|
|
انکه از گریه من سهم ندارد
|
|
|
|
|
شعری در قالب جدید سه گلشن
|
|
|
|
|
هزاران سال مستم حال و راحت بال بگشودم
|
|
|
|
|
من خودم سّرزمانم تو خود اسرار جهانی
|
|
|
|
|
پشت ِ هر (last seen a long time ago)
|
|
|
|
|
گرفته قلب روزگار مرا ببر به آن دیار
به سرزمین عاشقی چکاوکان بی قرار
به سرخی زمین اگر گرفته نبض
|
|
|
|
|
تا که گشت
آسمان آکنده از ابرِ سیاه
تو به من گفتی که نور شوم
|
|
|
|
|
سنگِ قلبم را سپردم بر کَفِ دستان...
|
|
|
|
|
دیگه غم های دلو، می خوام فراموش بکنم
جامِ مِی گیرم به دست، به عشقِ تو نوش بکنم
|
|
|
|
|
تقدیم به مقام مادر
تقدیم به مقام مادر
تقدیم به مقام مادر
|
|
|
|
|
گرباورم باور کنی درباورم ماهِ منی
در باورایِ باورم باورِ در گاهِ منی
|
|
|
|
|
گفتم: اگه عاشق بشم! چکار کنم؟
چه جوری رازِ دلو، تویِ دلم انکارکنم؟
|
|
|
|
|
خدا ما را نمي خواهد،از اين عالم دلم تنگس
براي آنكه دنيايـش ، مداماً كينه و ج
|
|
|
|
|
حلقه ای را چون نگینی بی نظیر بود اقیانوس را دُرّی ح
|
|
|
|
|
آنجایی که تخیل و توهم،
هوشیاری را به تمسخر نمیگیرد.
|
|
|
|
|
اینجا همه خسته اند
بی حوصله
غمزده
بریده از رستن اند
در تنگ قفسی
|
|
|
|
|
صدایم را تو آسان می شناسی
|
|
|
|
|
دوش خبرها همه زیبا بودند
چه کم است واژۂ زیبا بودن
|
|
|
|
|
سِپیده سَر زَد و جانا
بِدیدَم دلبَرَم آمَد
|
|
|
|
|
جانان منی تو در جهان
آسودگیم به هر زمان
|
|
|
|
|
من تو رو دوس دارم
نمیتونی رد بکنی
نمیتونی جلوی این خواستن منو سد بکنی
|
|
|
|
|
ازم خواستی که دنیاتو بسازم
بهم گفتی که با من بهترینی
قسم خوردم که جونمو بزارم
نزارم که یه روز بد
|
|
|
|
|
گفتن كه جام فضل تو را يك پياله است
كآن يك پياله ، شربت آن صد پياله است
ما شرب
|
|
|
|
|
کلنی ای بود در دشتی وسیع ملکه ای داشت بر تختی رفیع
|
|
|
|
|
مرا به مکتب عشاق نهادند:
نخستین واژه که معلمم آموخت "عشق" بود
که ساده ترین بود
یک بخش بیشتر نداشت
|
|
|
|
|
با یاد رخ تو این دلم تنها نیست
دیگر شب من مثال آن شب ها نیست
|
|
|
|
|
من داستان نیمه کاره ی پاییزِ عاشقم
|
|
|
|
|
سکوت و
ازدحام پرهیاهوی نبودنها
خلوت و
شنیدن نجوای سرد بریدن ها
|
|
|
|
|
بین این نبودنها بین تموم وقتهای تنهاییت
بین فصلهای سرد زندگیت
بین پاییز و بارانهای بی بهانه ..
|
|
|
مجموع ۱۲۳۹۱۹ پست فعال در ۱۵۴۹ صفحه |