شنبه ۱۵ ارديبهشت
|
|
بهر این ابر بهاری دوچشمم عمریست
هیچ کس شانه نشد
میروم تا غمها
|
|
|
|
|
سـالهـاعـشــق مَـن و ، محـرم رازم شـده ای
نُـت زیبـا...مِـلودی ، نغمـه ی سـازم شـده ای
دلخـوشــ
|
|
|
|
|
آسمان بی تو از خدا خالی ست
بی تو سخت است اهل دین بودن
|
|
|
|
|
نفس هام به مویی بنده
انگار این دلم بهت دلبسته
اگه بری این دل داغونه
بیا که این دلم بی تو دلگیره
|
|
|
|
|
هنگامی که به گذشته فکر می کنم
|
|
|
|
|
الهام گرفته از شعر زیبای سیمین بهبهانی
|
|
|
|
|
سر بریدند کودکان شیعه را...
|
|
|
|
|
اشک وُ آهی وُ غمی بی پایان...
|
|
|
|
|
شاپرک گوشه ای باغ مرد و رفت
|
|
|
|
|
احساس عاشقانه ام گم می شوند ...وقتی تو را ...در واژه هایم نمی یابم
|
|
|
|
|
علمش دراين جهان كه هويدا است فاطمه (س)
اسرار آن چنان كه مهيا است فاطمه(س)
|
|
|
|
|
نفس گرم عشق تو میان قلب سرد من پابرجاست
مدت هاست که رفته ای اما به قوت خود درد من پابرجاست
|
|
|
|
|
باز هم جمعه شدوباز هوا بارانی
قصه هجر تو دیگر شدهاستطولانی
|
|
|
|
|
منتها، منتها الیه هر منتها همسان
هست انتهایِ هر انسان قبرستان
|
|
|
|
|
مَر نه این است، که قرآن رهنمایِ دینِ ماست
معجزۀ ختم الرسل، فرقانِ آخرینِ ماست
|
|
|
|
|
آن روز که خسته و فرتوت
در غربت روز های سرد زمستان
بی کس و تنها
خاطرات پشت سر را شخم میزدم
آسمان
|
|
|
|
|
از من نگیر این همه خاطرات تو... قلبم پر از شیرینی نگاه آشنای تو... دیشب دیدم یه خواب شیرین و قشنگ...
|
|
|
|
|
وجودت نازنین و هر نگاهت مهر انگیز است
خوشم شادم تو را دارم وجودت روح انگیز است
|
|
|
|
|
سجاده ی نماز مرا پهن میکند
|
|
|
|
|
خنده ات دام دل ویرانه ام
من که از بازی تو دیوانه ام
مثل بارانی که از ابری گریخت
در پی دیدار
|
|
|
|
|
گلاب و عطر نرگس زار زهراست
|
|
|
|
|
تا قبل از اینکه در چشمات پاییز رو دیدم
گمان می کردم همیشه بهار است
|
|
|
|
|
تمام هستی مرا به یک نگاه دلنشین
|
|
|
|
|
روضه حضرت زهرا (س) به مناسبت شهادت ايشان
|
|
|
|
|
کار زشت مقبول درگاه خداوند متعال نیست
|
|
|
|
|
این روزها
دست هایم ..
بد جور بوی حافظ می دهند!
از بس که تفال زده ام
و خال لب تو پیدا بود...
|
|
|
|
|
مرا عشق او داد پر، تا پَرم
|
|
|
|
|
درعزای فاطمه(س)امشب دلم آرام نیست
آسمان تاریک باشد روشن و خوش فام نیست
|
|
|
|
|
رندانه و غمزه زنان
پرواز نمودند شاهدان
|
|
|
|
|
ماخوشیم و سرخوشیم و دلخوشیم جایی دگر
درکنار دوستان خاموشیم جایی دگر
ازخودی دوریم لاکن بیخبر از خود
|
|
|
|
|
بسی دیدم، شنیدم حیل و نیرنگ...
|
|
|
|
|
چه قدر با تو من سرخوش وُ راحتم.
رها از غمِ حرکتِ ساعتم.
|
|
|
|
|
امروز با خاطرات یاد مهتابی تو ...با آیینه ها حرفهای دارم
|
|
|
|
|
خدارو شکر دوباره بازهم فصل بهاره
بهار که از راه میاد شادی و شور میاره
|
|
|
|
|
(چکیده:)
«رقص، و موسيقی پرندگان» (نثر ادبی)
هنوز سیّال بودم که آسمان، رخت شبانۀ خود را پوشید...
|
|
|
|
|
myth
He ! he !Brown
key ! key ! Be none
I am ! de ! won
in two crown
you are !be worn
in two
|
|
|
|
|
ای قلب پر آشوب من آرام شو آرام شو
|
|
|
|
|
دل من تنگ کسی ست که رهش با دگران است
|
|
|
|
|
شده کارتوچراعشق منحاشاکردن
شدم ازدور توراغرق تماشاکردن
|
|
|
|
|
اي آفتاب روشنِ گلبار احمدي
نور چراغ خالق و يار محمدي
|
|
|
|
|
تو حال خوب منی و تمام هستی من
بپرس خوب من..از من بپرس حالت را
(بهروز جلیلوند)
|
|
|
|
|
هرشب خیال ماه ، شب افسانه می شود
در راه عشق ، عقل ، نُومیدانه پاکشید
|
|
|
|
|
من ندانستم چرا چشمت گرفتارم کرد
با نگاه اولم یکباره بیمارم کرد
|
|
|
|
|
شخصیت،حاصل افکار است دوست من همیشه رو به نور بایست ذات من بهره ی اندیشه هاست این جم
|
|
|
|
|
دل را بریده ام
تنها به جاده میروم
مثل شمعی سوخته ام
|
|
|
|
|
من یه جلد پر شکسته
تویه جُغد مشکی شوم
علی رفیعی وردنجانی
|
|
|
|
|
آنکه میسوخت دلش از اثرِ میخ علی ست
آه ... مظلوم ترین آدمِ تاریخ علی ست
|
|
|
|
|
یاودود. این شعر در بحر هزج سروده شده که از تکرار مفایلن ساخته میشود
|
|
|
|
|
قدرت و جنگ آوری در پَهلوانان بود و بَس...
|
|
|
|
|
چه سخت می گذرد همه چیز
چه تلخ می بینم همه کس
هوای درونم دلگیر
|
|
|
|
|
شدم در سرآغاز تکثیر تو...
همآغوش طوفان و درگیر تو...
|
|
|
|
|
گفتم من از عشق پنهانش چه گویم ز جهان
گفتا من آن زمان به ظهورش می اندیشم
|
|
|
|
|
وقتی که می شود برکه خشک
وقتی نمی بارد به دشت باران
|
|
|
|
|
بیراهه ره ببندید تا ره شود هویدا
دل می کند بهانه پیدا کنید جان را
|
|
|
|
|
خدایا
چه حالی رو به تو دارم
صدایم قاصد بغضی ست نابخشودنی
از سنگ توبه...
|
|
|
|
|
با نقل و گل و لبخند
رفتیم به استقبال
|
|
|
|
|
در حوالی من خاطراتی ست که در این شعر نمی گنجد
|
|
|
|
|
همچو پیمانه شمار در عظمت! دریا را
|
|
|
|
|
تا خمينـي(ره) راه و رسم مذهب ايمان گرفت
حزب بي دين راه و رسم دوزخ ونيران گرفت
مُشت
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۲۱ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |