دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
|
|
گاهی می توان همچو پروانه ای
برای گل دلبری کرد
|
|
|
|
|
کربلا را زنده کردی آفرین
ما را ز خود شرمنده کردی آفرین
|
|
|
|
|
مایه حجب و حیا،زن،مادر،عفاف،ازدواج
|
|
|
|
|
تصویر کانال دنیات اگه برفکی شده
اگه فیلماش همه از دیده تو آبکی شده..
|
|
|
|
|
ساقی امشب در فراق ات واله ام
|
|
|
|
|
کاش میدانستم از کدامین خاک تو را آفریده اند
|
|
|
|
|
چند شاخه گلِ سرخ
به زن هرزه از آن سوی جهان خواهم برد
تا به اندازهی یک سیب به من جذب شود
|
|
|
|
|
درباره امام زمان(عج) و ظهور و غیبت طولانی ایشان
|
|
|
|
|
بوسه همی زنم من از سر تا به پایش ( تقدیم به حضرت آقا )
|
|
|
|
|
ما را ز حال غریبمان آگاه سازید
ز شب بیداری هایمان بر حذر دارید
که این مرد دیوانه در پی یک شب
تمام
|
|
|
|
|
من موجی از توهم آزاد و سرکشم...
|
|
|
|
|
در وادی کهنگی زمینگیر شدم
قربانی تیغ شرح و تفسیر شدم
تا چشم به هم زدم جوانی پر زد
تا با خودم آشنا
|
|
|
|
|
بوی خون خورده مشام دل این گرگ پدر
|
|
|
|
|
مینا میمونی ، تو عشق منی
میدونی که آرزومی ، که زندگی منی
عاشق من ،فقط بشو
مال کسی ، فقط نشو
تو
|
|
|
|
|
یک نظر یاگوشهٔ چشمی کفایت میکند
تاکه حامیگویدازپنهانواز پیدایعشق
|
|
|
|
|
پنجره فولاد
تا سوی حریم تو دلی غرق سرور است
بنواز به نقاره که دستی ز تو دور است
قربان تو ای شاه خ
|
|
|
|
|
اینهمه دلتنگی من را نمی فهمی چرا
|
|
|
|
|
ابیات به هم بافته یِ شعرِ وجودم .
|
|
|
|
|
چه کسی پاسخگوست
بر تاراجِ روزگار سَرکش
|
|
|
|
|
باز یاد آورد کودک،مادرش /
جسمِ بیمار و نحیفِ خواهرش/
بعدِ بابا، رخت میشوید، هم او/
نزدِ آقا ص
|
|
|
|
|
کاش امشب می آمدی در خوابم...
|
|
|
|
|
اين خشكي2وخودكامگي از امر وفرمان كه شد
خود خواهي و سركندگي، اسباب هر ديوانه شد
ديوان
|
|
|
|
|
دلم شعر و غزل می خواهد ...
|
|
|
|
|
حالا كه كسي داغ دلم را نديده است
از مردم در حال تماشا بريده ام
با خنجر خود هنجر خود را كت
|
|
|
|
|
ساقی امشب طاقتم رفته ز دست
|
|
|
|
|
درباره غدیر و ولایت حضرت علی(ع)
|
|
|
|
|
کجای زندگیم هستی کجای زندگیت بودم
تو رفتی و هنوز اما دلم به عشق تو گیره
|
|
|
|
|
محبوب من!
نگران نباش
من آمدنت را دوست دارم
ماندن و رفتنات را
وقتی با درودی به خانه میایی
و با
|
|
|
|
|
تا رنج دست دلبـر1 ،بر من فزونتـر آمـد
نيـروي آفرينـش ، بهرم عيانتـر آمـد
|
|
|
|
|
هر شب خیال تو زمن امن و امانم می برد
وز دیده خواب هر شبم ،جان و جهانم می برد....
|
|
|
|
|
نگاه چشم تو عاشق ترم کرد
نمی دانم که بد یا بهترم کرد...
|
|
|
|
|
در دینِ اکبر اصغرم ،بینی ،نشانِ عاشقی
والی بیا ،مهدی بیا ،این قوم را قائد منم
|
|
|
|
|
قفس از پرنده سهم می بَرَد
پرواز از آسمان
برای مرغ بی بال و پر
فرقی ندارد
در قفس باز باشد یا بست
|
|
|
|
|
اختری رخشیده در دل ماهِ تابان هیچ و پوچ
از درخشان رویِ او شد رویِ خوبان هیچ و پوچ
|
|
|
|
|
پای ورچین آمدی و کنج قلبم خانه کردی
همچنان افیون دلم را سرخوش ودیوانه کردی
عادتم دادی به دریای
|
|
|
|
|
زنبق ها با وزش دستان عشق
پر می گشایند
تا پلک آرزو
شب را به نسیم مزین کن
دلم پرواز شبانه
می خو
|
|
|
|
|
میدانی؟!
واقعیت این است:
هیچکس من نیست.
یا اینکه من زیادی منم!
|
|
|
|
|
آتش گرفته پنجره از داغی تنم
خورشید آرمیده در بن بست بَرزنم
|
|
|
|
|
سه گلشنی برای آزادمردِ سخن
|
|
|
|
|
میشنوی؟!
این صدای ناکوک قلب من است
|
|
|
|
|
لب فرو بستم و ابراز تو را بلعیدم..
|
|
|
|
|
زندگیم پر از سیاهی
رو به روم جوخه مرگه
آسمون گرفته و سرد
پنجره غمش تگرگه
...
|
|
|
|
|
فیلی ام بی اراده که می ترسد از ابر و ستاره
می افتد بر زمین بی عاج های جاودانه ..
|
|
|
|
|
بیا پیکی بزن ، مستی کن آغاز
به آب ِ زندگی ، هستی کن آغاز ...
|
|
|
|
|
صبح پیچیده به عطر قدمت یا شاید
تو به نقاشی پرواز خودت دست زدی
|
|
|
|
|
سرمستم و سرمستم و سرمستم/نه ملحد ، نه بی دین، نه باده پرستم
با چشمان سیاه و دو ابروی کمانت/چه حاجت
|
|
|
|
|
نظرت چيست بازگردي در قلب كسي كه هرگز نرفته بودي
اخه صاحب خانه كه غريبه نميشود
|
|
|
|
|
به شوکران تلخ آخرین نگاه تو
|
|
|
|
|
یک لحظه غفلت کرده ام، عمری پشیمانم
یک
|
|
|
|
|
.........................
|
|
|
|
|
"بی من مرو"
از نگاه گرم خود جام شرابم میدهی ؟
یک سوال بی جوابم تو جوابم میدهی ؟
در کدامین
|
|
|
|
|
پیوسته دلم خون شده از گردش دوار
از حزن شب دوری آن صبح گهر بار
هردم به امیدی دل خود شاد نمودم
|
|
|
|
|
یکبارفقطبهمنتولبخندبزن
بسکستهدلمرابیابندبزن
|
|
|
|
|
در مرحله اول كه بشر ، جانب حج رفت
آيا چه سبب شد، كه بشر در ره كج رفت
اين كجروي
|
|
|
|
|
نه میتونم بگم برو
نه بت بگم بمون پیشم
یجور حالم انگاری
درست میونه آتیشم
|
|
|
|
|
بر این چشم کور ما کلامت عیان نمی شود
|
|
|
|
|
دیوانه ام کرد رفتنت
اما هنوز دوست دارمت
|
|
|
|
|
درباره دنیای فانی واینکه دنیا ارزش اینقدر حرص و جوش و مال اندوزی نیست!
|
|
|
|
|
زن قصّه هنوز هم پَر داشت
و دو تا چشم از کلاغش را
بعد با شرم ادکلن میزد
بوی تند پیاز داغش را !
|
|
|
|
|
پری رویان دوتا گشتم نیایید
کمانم چون دولا گشتم نیایید
|
|
|
|
|
پیر و اسیر ماینه (معاینه)
سیر شدم از آینه
دست کشم به ریش خود
تیشه زنم به کیش خود
|
|
|
|
|
ای قاصدک یک لحظه بنشین در بر من
|
|
|
|
|
بی عشق همیشه کوچک و ناچیزم
با عشق ولی ، عجیب شورانگیزم
آهسته گذر کن از کنارم ، عابر
پائیزم و صد ب
|
|
|
|
|
در فراغت ،
دانه های اشک ،
به چشم می دوزم
|
|
|
|
|
بیقرارم نگو دردم ندانی
تو که هم درد و هم درمان مایی
|
|
|
|
|
دلم هوایی شده است برای بارگاه تو
|
|
|
|
|
دوست داشتی گلوله ی سربی باشی
شلیکت کنند
به جایی شاد
به خانه ی انسانی ثروتمند
دردهایت رافراموش کن
|
|
|
|
|
عشق یعنی دلبری
دلگیر چیز دیگریست
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۳۹ پست فعال در ۱۵۴۷ صفحه |