سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
|
|
شیر می باید بود
در این راز بقای دنیا
گربه ی دست آموز است
شیرِ در سیرک...
|
|
|
|
|
تو را جور دیگری دوست دارم
|
|
|
|
|
حتی اگر زدنیا دستش جدا نباشد.....
|
|
|
|
|
من از قبیله نورم من از تبار بهارم
طنین دلکش شعرم نوای چنگ و سه تارم
|
|
|
|
|
با نگاهی عاشقانه عشقمان آغاز شد
وصلت چشم من و تو مایه ی این راز شد
دیدمت همچون فرشته در ثنای روی خ
|
|
|
|
|
چشم در راه کسی هستم!
می دانم امشب کوله بارش را بسته است
می آید از راه دور و فردا آفتابش
می شود گر
|
|
|
|
|
با دل عاشقم ای دوست چه باید بکنم
از فراق تو دگرباره چه باید بکنم
می لعل تو اگر دست دهد وقت نکو
|
|
|
|
|
آن باده که در مصطبه ي6 عشق فروشند
قومی بِـخَرند باده7 و قومی به فروشند
|
|
|
|
|
خندهبرلب دارموگویند
بی دردم ولی
|
|
|
|
|
زخمه تارم صدای لن ترانی می دهد
مضربم ناگه ندای دار فانی می دهد
|
|
|
|
|
موجبات عشوه و ناز است پول
دافع عشق و نماز است پول
|
|
|
|
|
هر تار را که میشکافم ز اسرار
تا ایجاد کنم محفلی بهره ابرار
هزار مسئله زان بیداد میکند
گویی هر لحظ
|
|
|
|
|
این روزها گونه های آتشین آفتاب
|
|
|
|
|
غزل مهر تو را مرغ سَحَر می آرَد
عشق را بر دل ما همچو سمر می آرد
|
|
|
|
|
راهی به سویت نیست
جز پرواز خیالی در شب
|
|
|
|
|
توی گلدانت هزاران حسن یوسف کاشتی
جای امّا و اگر، چون و چرا، نگذاشتی
آیههای حضرت حق در وجودت منجلی
|
|
|
|
|
عشقِ مقدس؟؟
به عشق سخت نگیر ، عشق محکم بودن نمی فهمد ، قواعد خودش را دارد ، معیار هایت را فراموش کن
|
|
|
|
|
چشم هایی مانده بر راه ، دستهایی سرد وُ تنها.
|
|
|
|
|
آنکه از دست تو
با باده ای گشت مست
|
|
|
|
|
جان و دلم!
نگاهت بوسیدنی ست
|
|
|
|
|
یکی شل با رفیقان کـر و کـور
شبی با منقل و ابـزار وافـور...
|
|
|
|
|
میترسم از عشقت چونان مارگزیده از ریسما
|
|
|
|
|
مادر همگی نیکی ، ذاتش ز بدی عاری
|
|
|
|
|
• همــه را خــط زده ام تـا تـــو کنـارم باشـی
• نــه کــه پایـیزتـریــن فـصل بـهـارم باشــی
• پـ
|
|
|
|
|
دلواپس آن سفره ها هستم که هرشب
در حسرت یک لقمه نان دلشوره دارند
|
|
|
|
|
کافرم من دین و ایمانم تویی 💔♥️
|
|
|
|
|
بگو یعقوب آید سرمه سازد خاک سمنان را
|
|
|
|
|
در نــم نـــمِ باران و نســیمی دلکــش
گیسویپُر وسیاه٬خیلیخوباست
|
|
|
|
|
نوازشهای طولانی ، میان خواب و بیداری
ازین بهتر نمیدانم ، اگر معشوقه ام باشی
سعیده تفضّلی نیک
ب
|
|
|
|
|
قاصدک با شادمانی پا به پای باد رفت
|
|
|
|
|
ای که به زخم جان من ،نیست طبیب جز تو مگر..
|
|
|
|
|
ای مسلمان بیاندیش هوشت کجاست
|
|
|
|
|
ساقی امشب رهروِ میخانه ام
|
|
|
|
|
آرزوی دیدن یار..عارفانه.عاشقانه..568
آرزو میکنم سرخوش و پویا بشوی
شب غمبار مرا ،مونس شبها بشو
|
|
|
|
|
مردمي دين نـشناسند، به دين غوطه ورند
ناشناسند به دين ، وَز1 ره دين بي خبرند
خر
|
|
|
|
|
گور ویران به خود قلعه ی معمور ندید
مگس از شهد بگفت، شربت زنبور ندید
دل خَمّار همه عمر پی جام شراب
|
|
|
|
|
گره زده ام
قلبم را
به بالهای کبوترت
بازکن
|
|
|
|
|
بهر هست و تو آورده ای زمستان را
|
|
|
|
|
یارب از سوخته جانان اثری نیست که نیست
بر نظر گاه تو صاحب نظری نیست که نیست
سراین کنبد مینائی
|
|
|
|
|
نازشست آن نگاه...
وای از چشم سیاه
|
|
|
|
|
خشمگین
در ته اعماق وجودم ناراحت
من از این کون و مکان دلگیرم
و از این شر جماعت
غمگین
|
|
|
|
|
آن دیوار
انقباض گرفته و تاریکش
|
|
|
|
|
عالمی از آتش عشقت بسوحت
عالمی در بزم گل ها نیست که نیست
|
|
|
|
|
بیا همیشه بمان در کنار اشعارم
|
|
|
|
|
گویند که تنها تو شدی ضامن آهو
آیا بشوم غزال، آیی ز نگاهی؟
من تشنه الطاف توأم شاه خراسان
گم گشته
|
|
|
|
|
جامعه دهکده را دینِ خدا صلح دهد
ای اَبَر قدرت دوران ،تو چرا منتظری
|
|
|
|
|
ما ساده بودیم
در روزگاری که راه راه شدن مُد بود
|
|
|
|
|
کوه عشقت شده آوار،... سرم را که شکست ـ
پیرهن شد به تنم خاک، چه میدانی؟ هیچ!
|
|
|
|
|
ای که از عشقت پریشان می شوم
|
|
|
|
|
گناهم را نمیدانم ولیکن خوب میدانم
سر آزردنم دارد کسی که دوستش دارم
|
|
|
|
|
از عشق گریزانم و بی تو نتوانم
افسون حریفانم اگر بسته دهانم
عمرم همه شب بود و خودم در پی ایام
زه
|
|
|
|
|
چشم بر راهِ نگار و شده کارم اِلحاح
خونِ دل چشمهٔ اشکیست ز شب تا اِصباح
|
|
|
|
|
زندانی عشق
بیا یک شب به دیدارم ببین حال پریشان را
و سیل غنچه های اشک خونینم به دامان را
به مهر تو
|
|
|
|
|
کاش پای کوه فریاد می زدم
تا
پژواک صدایم را می شنیدی
|
|
|
|
|
این شعر گزیده ای از چهار کتاب شاعره کره ای است:
برای عشق جوان ۱۹۹۱
برای مردان ۱۹۹۶
بیا ای عشق سرا
|
|
|
|
|
تنها شد دلم
و در تنهاییِ خود
به دیدارِ تو رفت
|
|
|
|
|
چشم هایم به در خانه گره خورده، مگر
بعد از آن دوری جانکاه قدم رنجه کند .............................
|
|
|
|
|
شب آدینه وردان همه دیوانه و مست
همه لبها خموش وهمگان دست به دست
همه بازی گر عشق همه مهتاب رخ
|
|
|
|
|
واژگان، احساس، بهشت ، قلب ، خنده ، باران
|
|
|
|
|
آنان كه راز معنويت ، را شنيده اند
آب زلال3 چشمه ي حق را چشيده اند
|
|
|
|
|
ما را ولی چه باک در این عرصه بلا
وقتی که ناخدا فقط اندر فقط خداست
|
|
|
|
|
میلاد ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا علیه السلام
|
|
|
|
|
روز ولاد تو تولاّی ما
مهر تو شد زینت دلهای ما
|
|
|
|
|
من تنها
............. از این میترسم
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۴۳ پست فعال در ۱۵۴۷ صفحه |