يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
|
|
زندگی شیرین است
زندگی برگ گل است
پرش ماهیست در حوض حیاط
|
|
|
|
|
یک قطره می چکد از چشم پنجره
سیلاب می بَرَد این آشیانه ر�
|
|
|
|
|
در موسم عبور تو گل کرد/باغ خزان رسیده دوباره /یک آسمان تبسم خورشید/یک کهکشان حضور ستاره .....
|
|
|
|
|
بمان با من بمان با من بمان عشق
بیا تا ژرفنای جان بران عشق
|
|
|
|
|
ازآفتابِ قیامت، کسی نمی سوزد.....
|
|
|
|
|
من امشب در انتظار تو پشت پنجره بیخواب شدهام...
|
|
|
|
|
"فریاد" نمرده ، پچ پچ است میمیرد
این گلوی ترسوست که مرگ میگیرد
|
|
|
|
|
من شاعری یک لاقبایم ... بیشتر نه .
|
|
|
|
|
یادم هست
مادرم انگشتانم را
به انگشتان درخت حیاط می بست
وبرای بلندشدن
بادرختان همسایه هم رد
|
|
|
|
|
با این دل من همیشه کردی بازی
بر مرگ دلم چرا تو گشتی راضی
|
|
|
|
|
یادی از مرغابی گم شده در مه مرحوم حسین پناهی
|
|
|
|
|
حلاوت عشق تو ..تلخ گشته به کامم
|
|
|
|
|
ما ایستاده ایم ؛ در انتظار حادثه، با مرگ روبرو
ما ایستاده ایم ؛ بهرشکار حادثه ، با مرگ روبرو
ما ز
|
|
|
|
|
همه افراد شاکی ز انتخابم
نموده حمله ها بر این حجابم
|
|
|
|
|
مرثيه ي طولاني جنوب
اي دختر بهار
خنده هاي رخشان تو
فرشته ي شهر نجابت
نجابت موعود
شادي
|
|
|
|
|
خاطر حزین نگردد در یاد گر تو باشی
|
|
|
|
|
هوا دلتنگ شبم تاره
سری تنها به ناچاری میان حلقه ی داره
|
|
|
|
|
درهمه عمرگرانمایه نبود راحتی وفرغتی،سرمایه،سود
|
|
|
|
|
آخر از دست دلم ای داد، رفتی
عشق من از چشم تو افتاد، رفتی
مثل آهویی رمیدی رو به رویم
ساده هم از
|
|
|
|
|
حلالم کن اگرچه بانی این رنجها بودی
|
|
|
|
|
ساعت نه دیدمش (تقدیم به یک نفر)
|
|
|
|
|
این جزیره که از آن نامه برایت دادم
رو به تخریب و فناست . . .
|
|
|
|
|
خوب جور ما را می کشند
پرنده ها!
با آوازشان...
|
|
|
|
|
دیر آمده عشقش از دهن افتاده...
|
|
|
|
|
یک بداهه تقدیم به همه دوستان ناب
|
|
|
|
|
هر کسی گفت که عاشق شده ، من خندیدم
و به هر آنچه بخندی به سرت می آید
|
|
|
|
|
چگونه دست بر آریم استجابت را
|
|
|
|
|
می نوشم شراب عشق را از نگاه زلالت
|
|
|
|
|
سلام ای آسمانهای مه آلود
سلام ای روزگاران پرازدود
خداحافظ صداقت،پول وثروت
سلام ای فقروفحشاوخیانت
|
|
|
|
|
تقدیم به ............
برای عرض تشکر!!
|
|
|
|
|
با سلام و عرض ادب و احترام محضر تک تک فرهیختگان و شاعران و اساتید والامقام و والاگهر و فرهیخته ام...
|
|
|
|
|
هنگام وصال است "حکیما" ، هله !خاموش
|
|
|
|
|
می تراود زگِلت عطر گلستان ادب
حاصل هرسخنت رونق بستان ادب
می وزدباد چوازهرورق ازدفتر تو
دلنوازست ن
|
|
|
|
|
عمود می ایستم / چتری از زنبق در دست / زیر باران ستاره ....
|
|
|
|
|
تقدیم به بانوی واژه ها...
|
|
|
|
|
با خاطراتت نازنین شاد و صبورم
|
|
|
|
|
امیدواری....
پاکدامنی حسرت!
|
|
|
|
|
وقتی میان کوچه ی شعرم قدم زدی
|
|
|
|
|
کاش می شد دردها را دور ریخت
|
|
|
|
|
به یک همراه ساده نیازمندیم...
|
|
|
|
|
باران
بهانه ای است
برای رسیدن آسمان به زمین
....
علی رفیعی
|
|
|
|
|
سبزه میرقصد و آب میخرامد امروز
|
|
|
|
|
با درود خدمت همشعران مهربان
چندوقت پیش جناب مسیحا کارگاهی گذاشتند مبنی بر اینکه پاسخ این شعر حافظ
|
|
|
|
|
در دوره ی ما عشق ، سرابی سرکاریست
|
|
|
|
|
به نبی و علی و حضرت زهرا چه گذشت؟
به حسین و حسن و زینب کبرا چه گذشت؟
همه با اشک ز گهواره ی او می
|
|
|
|
|
تو بیرحمی و هستی مردم آزار
من ودل را همیشه دادی آ زار
|
|
|
|
|
ناله برجُغد و زَغَن ، چهچههِ بر بلبل مست
ناز بر جَعدِ
|
|
|
|
|
وقتی ترا گفتم پری گفتی پری خوب است
روی پری زیر نقاب بندری خوب است
وقتی پری تنها تو یی عیبی نمی بین
|
|
|
|
|
ای قلب تبعیدی من باز آ به منزلگه پیش
که آن یار دیرین رفت و ماندی با تنهایی خویش
|
|
|
|
|
میمونم کنارت که من مابشه...
|
|
|
|
|
هیچکس جز تو نمی داند که کیستی
اما همه جزمن، می دانند که نیستی
|
|
|
|
|
حالا تو هم یک جایی
یک گوشه ای...
|
|
|
|
|
جهان پشت سرم می ماند/ از اتفاقاتی که نیفتاده
|
|
|
|
|
هفت خط روزگار هم عالمی دارد ...
|
|
|
|
|
سیزده حقّ علی مرتضی
کوچه را پر کن ز بوی عنبرش
|
|
|
|
|
بهشتت با همه اوصاف زیبائی نمی خواهم
نه ترس ازآتشت دارم ؛ نه از جرات نمی کاهم
|
|
|
|
|
توی گلدان شیری بدنت
هیس!گفتی نگو که تلقینند…
|
|
|
|
|
جام شکسته میزند طعنه به روزگار من
|
|
|
|
|
عشق یعنی به سر زلف تو عادت بکنم/نیمه شب از نِگَهــت قصه روایت بکنم
|
|
|
|
|
پاکی به پیشوندها نیست و بدیت به پسوندها!
|
|
|
|
|
گر مرا لایق شمردی در جهان //
بندگی خواهم نمودت هر زمان
|
|
|
|
|
بیا تا این دل من جان بگیرد
به عشق تو سر و سامان بگیرد
|
|
|
|
|
سایه ات بر شعرها یم حکمرانی میکند
بر سر برج مدادم دیده بانی میکند
می نویسم نام پاکت را به
|
|
|
|
|
تو از نقطه ی با، صدای منی
تو بانگِ تب ِ ربنای منی
|
|
|
|
|
یارم اگر نقاب زصورت به در کند
ازشرم کی قمر بتواند نظر کند
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۶۹ پست فعال در ۱۵۴۹ صفحه |