سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        اشعار دفتر شعرِ سپهر شاعر عظیمه ایرانپور

        عظیمه ایرانپور

        کاش می شد با عبور از مرز بودن های سرد رد شد از ساحل نشینی؛ غرق شد در موج درد دل که در دستان سر
        ۶۲۵ بازدید     ۲۶ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        دستم از دستان پر مهرت رها شد بین راه بعد تو من هستم و تاریکی و آغوش چاه در کنار تو مسیر زندگی خو
        ۵۶۱ بازدید     ۲۹ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        از مسیر حادثه پرهیز کردن؛ زود بود گرچه می دانم دلم در امتحان مردود بود سمت برکه رفتم اما ا
        ۳۳۶ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        آخر به پای خاطره ها پیر می شوم با قصه های فاصله درگیر می شوم خوابی ندیده ام؛ خودم اما شبیه
        ۶۴۲ بازدید     ۳۴ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        برندار از سر من دست؛  نگاهت را  هم درکنار تو به بن بست نخورده راهم از من ای دوست چرا دور ش
        ۳۳۶ بازدید     ۳۰ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        کمی آشفته حالی می پسندی، خوب می دانم از آن دیوانگی ها رد شدم، قدری پریشانم برای دیدن دریای
        ۵۵۶ بازدید     ۲۵ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        برای دیدن چشمت دلم بهانه گرفت شکست و زیر نگاه تو آشیانه گرفت قسم به بارش ابری که در نگاه ت
        ۶۱۸ بازدید     ۲۶ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        مسیر اشک مرا رو به چشم می بندی تو که همیشه برایم شکوه لبخندی از انزوای قفس ها رها شدی،اما
        ۹۵۱ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        دلم شکستی و بغض عمیق و سنگینی نشسته توی نگاهم، چرا نمی بینی!؟ چه می شود که به جای عبور یک لحظه
        ۵۴۱ بازدید     ۷ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        نشستم کنار تو باران گرفت در آغوش باران تنم جان گرفت زمانی که از دور دیدم تو را مسیر سفر
        ۷۰۶ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        فروتنانه قدم زد در امتداد خیابان پناه بردم از آن شب به شانه های بیابان چه اتفاق عجیبی کنار
        ۱۲۲۴ بازدید     ۴۲ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        برگشته ام از راه درازی به امیدی انگار رسیده شب یلدا به سپیدی باعقل نشستیم و دویدیم و پریدی
        ۵۹۱ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        برایت می نویسم نامه ای نمناک و نامفهوم و طولانی که معنای تمام واژه های مبهمش را خوب می دانی
        ۳۴۶ بازدید     ۲۸ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        آتش به پای مردی تو سجده کرده و
        ۴۵۹ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        رو به آغوش تو راه پر کشیدن را نبست آن همه سنگی که بر روی پر و بالم نشست هرکدام از زخم هایم
        ۳۳۸ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        حال دلم بد است ولی خوب می شود امشب به پاس لطف تو مطلوب می شود عقلی که در نبرد دلم را شکست
        ۴۷۰ بازدید     ۴۷ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        باورت می شد اگر احساس من هم مثل توست با نگاه خیره ات ویران نمی کردی مرا آرزویم "برگ زردی از در
        ۵۷۴ بازدید     ۵۰ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        حس می کنم گذشته ام از التهاب درد شاید کنار آمده ام با هوای سرد ویران شده تمام تنم در هجوم
        ۴۷۵ بازدید     ۱۷ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        با گام اعتماد، بیا تا سفر کنیم از سایه  بهانه؛ همیشه حذر کنیم شبهای سرد غصه به اخر نمیرسد
        ۴۰۴ بازدید     ۲۰ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        همسفر! رفتی و از قافله ها می ترسم زیر آوار شب از زلزله ها می ترسم با جوابی که سکوتت به سؤا
        ۶۶۹ بازدید     ۲۵ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        خسته از آرامش دریا شدم،طوفان کجاست؟ موج و گرداب و هراس و نقطه ی پایان کجاست؟ در پناه سایه
        ۴۰۶ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        دردها بر سر بی سقف قفس می بارند هرکدام آه قشنگی به تنم می کارند چتر را بسته ام ای کاش مرا
        ۶۳۰ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        مفهوم ترین ترانه ی پاییزم از خش خش زرد برگ ها لبریزم شاعر که مرا سرود تنها ماندم یک شع
        ۵۵۸ بازدید     ۲۵ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        می دونم هوای منو داری و به عشق توئه که نفس می کشم تو که باشی حتی توو کنج قفس منم طعم پروازر
        ۵۳۱ بازدید     ۲۸ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        ساده میگویم مرا باور کن ای نیکو سرشت مشق دل راخط چشمانم به زیبایی نوشت هر زمان احساس غم دل را
        ۴۹۲ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        ماهی،دل دریایی من آب ندارد باید بروی درد تو را تاب ندارد موجی به تنم نیست،ببین خسته و رامم
        ۱۰۳۶ بازدید     ۷۵ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        سایه ات بر شعرها یم حکمرانی میکند بر سر برج مدادم دیده بانی میکند می نویسم نام پاکت را به
        ۳۹۹ بازدید     ۳۱ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        گفتی:بسوز ؛ آتش دل، اعتبار توست در انتهای راه زمستان، بهار توست گفتم : اگرچه خشک شده شاخه
        ۶۱۷ بازدید     ۳۸ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        آیینه ای به پاکی قلبت ندیده ام از هر هوا بجز نفست دل بریده ام در انتهای کوچه قلبت نشسته ام
        ۵۰۷ بازدید     ۴۳ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        دیشب دل من باز به پایت افتاد آرام شکست و پیش چشمم جان داد امروز که خورشید نگاهت تابید ش
        ۵۲۵ بازدید     ۵۵ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        مردم شهر مرا رنگ خزان می دیدند بر رخ زرد درختان دلم خندیدند واژه از کوه نگاهم فوران کرد ول
        ۶۳۳ بازدید     ۴۷ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        بر تن شیشه ای پنجره ای سنگ نشست پیش چشمان همه ساکت و آهسته شکست در خودش ریخت ولی رو به کسی
        ۵۱۶ بازدید     ۴۵ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        کنارم هستی اما با سکوتت نشونم دادی از من خیلی دوری نگاهت مثل قطبه،سرد و برفی شبیه کوه ،سختی
        ۹۱۸ بازدید     ۲۵ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        آخر چشم سیاهت سحری می بینم امشب از جانب بالا نظری می بینم در بیابان زمستانی قلبم از دور
        ۵۴۰ بازدید     ۵۴ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        ای تمام هستی و دنیای من ماهتاب روشن یلدای من دست گرمت سرپناه زندگی ست قلب پاکت –ای پدر- م
        ۶۷۷ بازدید     ۱۰۱ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        زیر چتر باز چشمانت دلم آرام شد پخته بود از آتش دوری، دوباره خام شد آسمان را دیدم امشب دست
        ۶۷۹ بازدید     ۸۲ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        می توانم با عبور از شب تو را پیدا کنم؟ یا بمانم در سیاهی ، روز را حاشا کنم؟ آسمان پر ستاره
        ۵۷۹ بازدید     ۴۰ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        هر سرابی به تنش جوشش زمزم دارد ارزش رد شدن از مرز عطش هم دارد سنگ در دست نشستیم که شیطان ب
        ۶۱۲ بازدید     ۲۹ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        همسفر!رفتی و از قافله ها می ترسم زیر آوار شب از زلزله ها می ترسم با جوابی که سکوتت به سؤال
        ۵۶۶ بازدید     ۲۷ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        دل من سنگ سختی بود؛ اشک تو صبورش کرد درون غار تنهایی نگاهت غرق نورش کرد شب و تاریکی
        ۵۳۰ بازدید     ۴۲ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        ولی هرگز نفهمیدی که درد من دوا دارد در آن سوی کویر غم دلم باغ تو را دارد چرا پنداشتی
        ۶۷۹ بازدید     ۷۸ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        شعر فریاد مرا ناخوانده از بر کرده ای سوز دردم را سکوتت ساز درمان می دهد ماه چش
        ۷۷۶ بازدید     ۵۲ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        غروب غربت قلبم! شروع شعر امیدی که از سکوت نگاهم هزار واژه شنید در انتهای سیاه
        ۶۰۸ بازدید     ۲۸ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        زیر پای زندگی مردم نفهمیدی چرا جای گریه بر مزارم،آه ،خندیدی چرا؟ ای طبیب دردهای بی سرا
        ۱۰۶۰ بازدید     ۷۹ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        سلام آبی ترین رویا،جوابم میدهی آیا؟ ببین افتاده برخاکم،نگاهم میکنی دریا؟ به خاطر داری ان
        ۷۱۷ بازدید     ۳۴ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        آنقَدَر خسته شده دل که فقط می بارد آسمان هم نفسش بغض عجیبی دارد برکه ی شب که دلش مرده و مر
        ۶۴۴ بازدید     ۶۶ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        از دیدن تو؛ غم شد مهمان دل مادر ای اشک نشو جاری، بر گونه ی من دیگر باید بروی امشب از خانه
        ۶۵۰ بازدید     ۷۸ نظر

        ادامه شعر

        عظیمه ایرانپور

        احساس میکنم که خدا این حوالی است اینجا کنار برگ گل سبز
        ۶۸۰ بازدید     ۸۵ نظر

        ادامه شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1