يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
|
|
صورتکم رابر می دارم
آرام زیر بالش می گذارم
باید به خواب رفت
خوابی بسی عمیق
من محو می شوم
در ه
|
|
|
|
|
لحظه ای گفتم بمان أما زمان بی رحم بود
فال حافظ،چای وقهوه،استکان بی رحم بود
با زمان درگیرم و این ا
|
|
|
|
|
نیم نگاهی به من انداز
هم ثواب است هم صواب
|
|
|
|
|
در بلوغ اندیشه
در جام خضوع
غرورم بی صدا شکست
|
|
|
|
|
چرا عمری شدم سنگ صبور ت
فدا گشتم بپای موی بورت
زر
|
|
|
|
|
با دلم شرط بسته ام
نمی آیی
بیا و بگذار بی آبرو شوم . . .
|
|
|
|
|
نا مَـردم ، اگر تَـرسم
از دار کشیدن ها
|
|
|
|
|
حالا که مثل اسفند رو آتیش
پیچیده بوی دردم توی خونه
یه کم انصافو مهمون دلت کن
شاید دوس داشتنم یا
|
|
|
|
|
آنقَدَر بت کردهام در دین و ایمانم تورا
عاقبت باید من از بیگانه بستانم تورا
|
|
|
|
|
برداشتی از {طرح} \" باغ آیینه \" شاملو
فریاد
یک شاخه یِ ز جنگل گم د
|
|
|
|
|
مست بودند
شعر هایی که درتاکستان سرودم!
...
"دو سپید کوتاه"
|
|
|
|
|
دوست دارم اخم را با خنده ٔ پنهانی ات
دوست دارم شرم را در چهره ٔ عرفانی ات
باز باران شعر را از ع
|
|
|
|
|
بی تو در اوجِ همه فاصله ها میمیرم
مثلِ یک عقربه در کهنه ترین ثانیه ها میمیرم
بی تو چون شعله شمعی ،
|
|
|
|
|
به عمق ژرفنای شبی تــــــــــــار ،!
فقط مانده نخی سیــــــــــــــــــــــــــــگار،!
|
|
|
|
|
بوستان دل به جز غم حاصلی دیگر ندارد
قلب دیوانه به جز غم قاتلی دیگر ندارد
کنج عزلت برگزیدم انتظ
|
|
|
|
|
سینه از خود شکافت کلبه،تو را به زمین و زمان نشان داد و
گفت: لبیک علي سپس روی خاک پای تمام دین افتاد
|
|
|
|
|
چهچهبلبلبهرویِشاخسار
شُــــرشُــــرِ آبِ زلالِ آبشـــــــار
|
|
|
|
|
نور خدا زبیت رسولش چو سر زند
چون قرص ماه زبطن خدیجه گذر زند
|
|
|
|
|
کنج محراب خم ابروی تو یادم بود
|
|
|
|
|
سلیمان وار بنشستم به پای شیر مرگ اما
نمی پنداشتم تقدیر بفرستد به سوی تخت موری را
|
|
|
|
|
حکم یار
دل خوش آنم که جان فدیهٔ جانان دهم
|
|
|
|
|
یک غزل آورده ام ، اردیبهشتی ، رنگ یاس
|
|
|
|
|
دیر وقتیست که من منتظرم...
و نگاهم به فرا سوی افق...
مات و مبهوت ، که شاید...
آری ای دوست ، که شا
|
|
|
|
|
مرا یک عمر رقصاندی به سازت
کشیدم ناز آن چشمان نازت
|
|
|
|
|
ناگهان از گوشه ایی دیگر صدا //
زآتش آمد، گفت، ما را کن نگاه
|
|
|
|
|
پیربلوط جان خودم ورد زبانـم شده ای
چون که فرزند توأم مرهم جانم شده ای
|
|
|
|
|
هق هقم،میشکند گرچه سکوتم گاهی
گر چه نومیدم و جز صبر ندارم راهی
|
|
|
|
|
بیا تا اقتصادی تر شویم و کوری چشم منافق ها و آمریکا و اسراییل و بدخواهانمان کوشیم در راه مقاوم کردن
|
|
|
|
|
در ابتدا آرزوها،براحتی دست یافتنی هستن،اما در نبود معشوقش محال و رسیدن به آرزوهایش هرگز اتفاق ننی اف
|
|
|
|
|
در خاکستری ترین رنگ ها چشم می داوندم
ودر عبث ترین راهها پوزار می کشیدم
نه راهی پیش پایم بود
.. .
|
|
|
|
|
باور نمی کنم که شبی بی تو سرشود
|
|
|
|
|
نیازارم دلی را دل شکستن خوب نیست
|
|
|
|
|
شب غزل سپید شد سپیده را صدا بزن
|
|
|
|
|
تقدیم به ساحتِ مقدّسِ دُختِ گرامی نبّیِ مکّرم( صلوات الله علیه)....
|
|
|
|
|
بهار در آبادی ما
زنی ست پا به ماه...ٔ
|
|
|
|
|
شعر کبود من
در مسجد کبود
اشکینه میشود
خیره به یک نما
|
|
|
|
|
هرگز از زلف تو کوتاه نشد دست دلم
گر چه رفتی و خبر دار نشد شست دلم
|
|
|
|
|
به دنبال تو می گشتم تمام لحظه هایم را
مگر پیدا کنم از روی تو نامی، نشانی را
|
|
|
|
|
نــگاهم میـکنی و
دلــم گــرم مـی شود
|
|
|
|
|
توی این شهر سیاهی میدونم تو بی گناهی
دلامون پر سرابه
|
|
|
|
|
گویند عشق از چشمه دل می جوشد...
|
|
|
|
|
موافقی شب جمعه سری به هم بزنیم
میونه اینهمه کوچه کمی قدم بزنیم
|
|
|
|
|
افتادن سرهایمان از سر گرانی است
|
|
|
|
|
سوز دل با ناله هایم در مقام یار نیست
آه از دل میکشم مارا کسی غمخوار نیست
|
|
|
|
|
کسی دیگر جوابم را نمی داد
جواب ، حتی سلامم را نمی داد
|
|
|
|
|
پای حرفــت نمـــی مونی، تــــو از رفتـــــن پشیمونی
همین روزاست که برگردی،توهم بی من نمیتونی
|
|
|
|
|
خاطره مهربانیهایت، قلبم را بی اراده به یادت می اندازد
نمیدانی آنزمان که مینشینم و ستاره ها را نظاره
|
|
|
|
|
اگر خواهی بپرسی از کسی حال
بود آیینه ی هر خانه یخچال
|
|
|
|
|
هرکه را جرأت بود زن میشود
بس که چکش خورد آهن میشود
|
|
|
|
|
دنیا
بی حضور"تو"
جهنمی ست که
|
|
|
|
|
دردم را شنید و
دل اش آب شد سنگ!
او هم...
|
|
|
|
|
آرام
شکستم
از نسیمی که آرام بود
|
|
|
|
|
به حدی عاشقت بودم
که حس کردم تو دریایی
...
علی رفیعی
|
|
|
|
|
لحظه ای که دیدمت در خیابان
خنده بر لب داشتی با دوستان
عاشق خنده ی زیبایت شدم...
|
|
|
|
|
ﭘﺴﺮ ﺧﺮﺩ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮏ ﺧﻔﺘﺴﺖ
ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺳﺮ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺩﮔﺮ ﺩﺭ
ﺁﻏﻮﺵ ...
ﻧﺎﺯﻫﺎ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﺍﯾﻦ:
ﻏﻨﭽﻪ ی ﻣﺴﺮﻭﺭ ﺧﯿﺎﻝ
|
|
|
|
|
شمع روشن دیده ام در حالتی پروانه مست
عاشقی از عشق معشوقش بسی جانانه مست
|
|
|
|
|
ختم صلوات بر حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)
|
|
|
|
|
""نوروزتان پیروز و همایون""
باتاخیر و پوزش فراوان
|
|
|
|
|
مادرم ،دستم از دلم کوتاست
دارم از گریه برکه می سازم
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۶۹ پست فعال در ۱۵۴۹ صفحه |