محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
يکشنبه 27 خرداد 1403
روزجهاد كشاورزي (تشكيل جهادسازندگي به فرمان حضرت امام خميني -ره-)، 1358 هـ ش 10 ذو الحجة 1445
Sunday 16 Jun 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
يکشنبه ۲۷ خرداد
بلبلا!ماهِ مهر ، بی مهر است
بشکند عهد، هرکه گلچهر است
به نامِ آنکه رحمن ورحیم است
به احسان عادت وخُلقِ کریم ا
ای گل گلزار من سرخی رویت به چند؟
خط لبت قاب دل ، پای مرا پای بند
ميخواستم براي بلوغي ناب،
شعري بياورم ؛
شعري لطيف و خرّم و رويشمند،
همچون جوانه ها،
در چاردیوار اتـــــاقی تنگ محبوسی
بی پنجره _ این بدترین ابزار جاسوسی _
گره زد چرخ گردون کار ما را
خدا کسی نکند مبتلای اینترنت
از قصه ی تکراری دنیا ، به خدا خسته شدم
من مي خوام كه با تـو "ما" شم
مثـل ِ يك روح و دو عــاشق
" مــا " بايد تيتر ِ خبر شيم
هـــــــر
پسری بی خرد از طایفه ی پرت وخمار
از سر سخره به شعر تر من می خندید
بر لب سنگ بلندی
تنهاست
سوی شهر است و به او می نگرد
از کجا می آیند/ این سربازان کوچک چوبی...
سخت بیزارم از این فاصله ها ..
اسیرم توی بد راهی
دلم لرزید تب کردم
نمی تونم برم تنها
نه می تونم که برگردم
جاری شدن انکار زمین گیری پل هاست
دوباره قصه سرما به گوش کودک دشت
دوباره خواب طبیعت
پرنده می لرزید
دوباره حنجره باد و سحر سامری
باز شلمچه لاله گون غرقه به خون شد
باز وضویم وضوی خون شد
صحاوه باغم و سي ميوه داغم
د چن اول هلارو بيه باغم
از دیوارهای بلند
و نگاههای عاشقانه مادر
دلم هوايت دارد
آينه را مي چرخانم .
بايد كه ربود از دلها غم را
ميهمان نمود شادي را
گل دوس
نیستی از لب من پاک شده خنده گلم
باز دلتنگ شده مرد تو شرم
من ، آموختم که همه رهگذرند !
فریب خورده ی این روزگارِ نامردیم
ای آخرین نیازم,گیسو بلند نازم
سجده هر نمازم, گیسو بلند نازم
به یاد پیچش مویت, قلم در دست می گیرم
برای دیدن رویت, دلی دربست می گیرم
به جان هر که می خواهی, بگو
به خودت بیا به ما که نمیایی
زني كه چشم و اميدش به دست شوهر بود
و شو هري كه نگاهش به سمت ديگر بود
از همون روزای اول کاشی میشناختم تورو
دیگه هیچ حایی نداری توی قلبم تو برو
دیگه بسه باری با
زندگی جاری ست
درفهم تن سبز گیاه
آب لانه دارد در اندیشه ی گل
زندگی می بخشد به سجاده ی دشت
تب شعرم بالاست...........
تویی جانباز و کوه استقامت
مهر بر مهربر جان و جانهای مردم زدم
زیبا به زیبا نقش جان بر دل جان زدم
تا میکده عشق قطره ای از
همه ء حریر شبنم زده ء چمن نثار
گریه کن بر حال پریشان وطن
خسته شدم از ديدن سريال تكراري
از سوژه ي زرد اكيب فيلم برداري
در این بهشت دوباره چه سود افتادم
به دام کهنه حواوسیب بی فرجام
بِنِگر در خم ابروت چسان مى گريم
كه دگر بوى خوشى بر سر ايوان تو نيست
غروب،
آهنگِ
اضطراب،
سرخ
روی زرد،
میانه ی
سیاهیِ سخت،
آغوش
از دوش
به فردا
باز
می کرد.
دیروز ، جای شاعر ، در صدر بود و امّـا
شاعر مکانش امروز پشت ِ در است انگار !!!
دیگــر نیــامــد ؛ از تـو حتی یک نشـانی
بعد از تو ماند این فاطمه در اشک زاری
چند روزی آمدم تا پس بگیرم عشـــــــــــــــــــــق را
قامتی خوابیده بر سجاده می خواهم چکار
قدمی بردار و
کوله باری بربند
زیر این ابرهای تار تار
میروم با چشمان اشکبار
تا قلب شکسته ات راگرم کنم کمی
در سایه رویایی این در
ثانیه پشت ثانیه ... گردش لحظه های من
نشسته ایم فاتحه میخونیم
روی یه قبر چند ملیونی
بجای سنگ قبر موشک ها
لعنت به تو لباس ....
چشمانت هلوکاست واقعی است
حتی سلطان نیز توان ان;ار ندار
چشم هایم از تشنگی مرا میکشند
چشم هایی که دیگر آب نمیخورند برگردی...
پروانه های خیال
دور تا دورم میچرخند
و بارش باران گل را حس می کنم
یکی بر آن سبیلش صد مناره رفته بالا
یکی دستش همیشه خالی و دل در تمنا
یکی در دیگ های پر ز جو
خورشید و ستاره ای که آن بالاهاست...
ای عشق دیرین یک آن تورا خدارا
بر ما مکن جفارا لختی بکن مدارا
آنکه منفورم نمود روزی هویدا می شود
خسته از طعم نبودن، می روم پیدا شوم
مي بينم از پنجره ، يكي پشت دره
اي خدا كاري كن ، كه از اينجا نره
ميگن شانس درو ، يه بار مي زنه
كسي
بی کس ترین کوچی که دیدم مردنم بود
دلاپسی در خاطراتم پرسه می زد...
حدیثِ عشق، قلم را که بَر نمی تابد
ای آنکه مرا برده ای از یاد ، کجایی؟
برخیز که گشت موسم مهر ...
ستارۀ چشم هایش
که از نفس افتاد
خزید
به آغوش سنگفرش خیابان
شب را کشید روی سرش
من عمر دراز با تو خواهم
جز عشق تو، از خدا نخواهم
من دلی بی کینه دارم نازنین
یتیم گوشه کنج اتاقم
دوچشم ساکت خیره به طاقم
خوشا شور ِ فَضای جبهه ی جنگ
نبود آغشته ی ، تزویر و نیرنگ
دستان عشق
وحشی است..............
می چکد عطر شقایق به رهِ ایمانت
ای به ایثار گری عهد تو و
تو گفتی از عاشقی
از گلهای رازقی
گفتم من از تجربه نادونی از هوای بارونی
هَرصاتِ پاک کُــــنُم واچه
دوای درد تو ماچه
_ کوچه ده کیچیک بیر قیز یول گئدیر
یای دوندارماسی الینده
اوزاق زیروه لرین سویوغی داماغیندا
سرین چ
با تراکتور پدرت اشتباه گرفتی
مجموع ۱۲۴۷۶۴ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک