پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت
|
|
هنوز انسان بودنم را نفس می کشم
|
|
|
|
|
یه روزی واسه تو قلبم، به دنیا پشت پا میزد
یه روزی که خدا حتی، منو عاشق صدا میزد
اگه چشمامو رو دنیا
|
|
|
|
|
کریمان
کجایند پایبندان عفو
شرط آیین
و اسلوب جوانمردی
|
|
|
|
|
غزلسَرایِ سَرایم، مراغزلخوان کُن.........
|
|
|
|
|
فراری از من و جامانده در من ...
|
|
|
|
|
نرو از برم که دوستت دارم
چشمامو ببین با دل زارم
|
|
|
|
|
در خبر آمد که در روزی بزرگ //
کل عالم جمع شد جمعی سترگ
|
|
|
|
|
فراموش می شوم / مثل مُهره های فیروزه ای گلوبندت / مثل چشمه ای که خشکید
|
|
|
|
|
روی برگ زرد من از سبز خالی مانده است
|
|
|
|
|
ساعت شنی
شن زاری ساخته
از ثانیه های عمر
و جوانی که در این کویر شن زار غروب کرد
|
|
|
|
|
اگر آرام اگر سرسخت می سوزد دل ما را
که "رود" از شادی وصلت نوازد ساز زیبا را
|
|
|
|
|
خوراکم روز و شب اشک است و آه است
|
|
|
|
|
ببادم داده ای با خنده هایت
دگر من خسته ام از شکوه هایت
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«عدالت زندگی»
فرش بافی!
فرشی رابافت
سرمایداری...
باقیمتی ارزان فرشش
|
|
|
|
|
از نگاه مست تو خون شد دل گلزار ها...
یوسِف از سودای تو ، افتاد در بازارها...
|
|
|
|
|
تورانداشتن دردکمی نيست
بالاترازاين غم غمی نيست
|
|
|
|
|
خلاصه...!تو بچگی عاشق شدیم رفت...!
|
|
|
|
|
گر شادم و گر مست مغرور نخواهم شد
|
|
|
|
|
به خدا رفتن تو یکسره تا قم سخت است
عاشقی کردن با بچه مردم سخت است
از پر کاه نپرسید کسی تا به چ
|
|
|
|
|
با شبح خیال های واهی
سرگردانم در بیابان دلواپسی
|
|
|
|
|
هزاران گل اگر روید بگــــــــلزار بپیش رویت ای گل همچو خارند
|
|
|
|
|
پسری با پدر سخنها داشت
عکس اورا مقابل خود کاشت
|
|
|
|
|
شهرزاد
زاده ی راز در نیاز
|
|
|
|
|
وای بر آن گل که خوار خار شد
با وی از خس پست تر رفتار شد
|
|
|
|
|
گذشتن از تو و از شهر چشمات......بریدن از من و از قلب تنهام
تموم خاطراتو کهنه کردی........تو داغ ای
|
|
|
|
|
كمی چپ كمی راست ژل ميزنم
به موهای پر تاف تل ميزنم
كمی رژ لب يا ريمل ميزنم
همه کوچه ها پرسه وِل مي
|
|
|
|
|
دلم به سان هوای همه ی ترانه های عاشقانه گرفته است .....
|
|
|
|
|
از برق نگاهت به سما ولوِله افتاد...
از شوق وصالت ، به جهان هلهله افتاد...
|
|
|
|
|
نگارم گاهگاهی جامه ی ساتن نمی پوشد
|
|
|
|
|
أنگ بر پیشانی عشق زدی با هرزگی,تکلیف چیست؟
|
|
|
|
|
دل بریده از نگاهت چاره اش پیوند نیست
آشنا بیگانه گردد بر لبش لبخند نیست
|
|
|
|
|
من از اَشعار نیمایی به حد مرگ بیزارم...
|
|
|
|
|
گاه غوطه ور در افکار تو
با خود می اندیشم
آه چه دیر زمانی ست رفته ای
|
|
|
|
|
نمی شد تا رها گردم ز ایشان
ولیکن گشتم از آنها پریشان
|
|
|
|
|
زندگی زیبا ؛ اگر زیبا کنی رفتار خود
دل به زیبائی بده زیبا ببین دلدار خود
|
|
|
|
|
توو دستای تو گل می بینم اما
یه بارم واسه من پر پر نکردی
...
علی رفیعی
|
|
|
|
|
با من تکرار کن این واژه را
امشب شام آخر نیست
|
|
|
|
|
باید او باشم
خاکستر بپاشانم رنگ احساسم را
باید چون ا
|
|
|
|
|
روزگارم به غریبی می زند این روزها
خاطرات از خاطرم پر میکشد این روزها
|
|
|
|
|
نوبهار و هشتمین روزش بوَد میلادم امّا ...
|
|
|
|
|
بهار آمد بهارانم نیامد
که را گویم که جانانم نیامد
زمستان آمد و شادی ندیدم
طبیبی بهر درمانم نیا
|
|
|
|
|
آنگاه که تو هستی
من تو را از کف نخواهم داد.
چه بسیار یاوه سرایان که از تو گفتند:
|
|
|
|
|
دختر کورد ، تنت زخمی کوردستان است ....
|
|
|
|
|
افسوس دلت دل مرا شاد نکرد
چشمان تو هم دمی مرا یاد نکرد
|
|
|
|
|
در تند باد حوادث
باورها شخم خوردند
و بذر تردید در بستر ذهن کاشته شد.
|
|
|
|
|
با سلام
خوشحالم از اینکه در جمع دوستان و بزرگواران هستم . امیدپارم پذیرای بنده باشید . مدت زیادی هس
|
|
|
|
|
میگفت یکی منتظرِ چوبهٔ اعدام
|
|
|
|
|
آ ن لحظه که عشق من بدل جا کردی
من سوختم وتوباز حاشا کردی
|
|
|
|
|
صدایت می کنم با چشم خود این جا ز دورستان
صدایم پاره شد،
|
|
|
|
|
بوسه گذاری بزند بر لب سرخت ،جز من»»دست گرمت را سپاری به دستی، جز من.
منحنی قامتت افتاد به چشم دگری»
|
|
|
|
|
" افشان شده مهتاب شب تیره ی غمگین
بر
پیکر این آبی طناز گریزان "
-برای روزهای فراموش
|
|
|
|
|
دیشب چنار پیری
در باغ گریه میکرد
|
|
|
|
|
صد زلیخای ستم،پیراهن بختم درید
|
|
|
|
|
دارم کم می شم از تو
از آن روزی که رفتی
با اون تقدیر تاریک
محاله دیگه بر گردی
|
|
|
|
|
یک نفر کودتا میکرد در من...
|
|
|
|
|
نمیدانم که آهم از دلم امشب اثر دارد ؟
نمیدانم که از دردم کسی آیا خبر دارد ؟
|
|
|
|
|
عـقـده از ســـــر ســـــبز شد ، این حرفـــها نــم می کشـد
این سرم سنگین حرفهاییست که تا به آسمان سر
|
|
|
|
|
و شک نکنن که تو روزی تقاص خواهی داد
تو آبروی دلم را غزل ، غزل بردی
|
|
|
|
|
دای ناری ناری ناری بغل چه ناری ناری
|
|
|
|
|
عرض ادب به محضر حضرت ولیعصر (روحی له الفداء)
|
|
|
|
|
یک قرنطینه هوس
درد دارد
زندگی در یک قفس
|
|
|
|
|
سامره دخترک زیبایم
تو امید منی ودنیایم
|
|
|
|
|
سوزِ دل، با سازِ غم، زیباتراست....
|
|
|
|
|
1- پناه مے برم بـہ شانـہ هاے شعر
وقتے زمستاטּ ادامـہ دار
|
|
|
|
|
وطن ای خاک ایرانم....
آهنگ نوشته از استاد زنده یاد پرویز
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۲۱ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |