يکشنبه ۲۲ مهر
اشعار دفتر شعرِ دل مویه شاعر خالد بایزیدی(دلیر)
|
|
چندشعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
برای قتل وعام مسلمانان بورما
1-
ازآن روز
که دربورما
زن وکودک را
پیر
|
|
|
|
|
چندشعراز:ژیکال مریوانی(شاعره معاصرکرد)
ترجمه:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
توبگوئید:
روزی برگردید...
بیش
|
|
|
|
|
عاشقانه ای از:خالدبایزیدی(دلیر)
اشکهایش را
که به آزمایشگاه بردند
همه گفتند:
هیچ اش نیست...
ازفر
|
|
|
|
|
شعری زیبااز:صالح بیچار(شاعرمعاصرکرد)
ترجمه از:خالدبایزیدی(دلیر)
«زلف»
کالی!
روبروی آئینه
گفت:
|
|
|
|
|
شعری از:صالح بیچار(شاعرمعاصرکرد)
ترجمه:خالدبایزیدی(دلیر)
«مادربرای چه»
مادر!
گاه که...
کودکی بی
|
|
|
|
|
شعری از:صالح بیچار(شاعرمعاصرکرد)
ترجمه:خالدبایزیدی(دلیر)
«قله»
چندین قله ی کوه رادیدم
باسرافرازی
|
|
|
|
|
شعری از:صالح بیچار(شاعرمعاصرکرد)سلیمانیه-عراق
ترجمه:خالدبایزیدی(دلیر)ونکوور-کانادا
«روزه»
به پیش
|
|
|
|
|
طرح ای از:خالدبایزیدی(دلیر)
من هیچ وقت
گریه نمی کنم
اماهرگاه که گریه ام می گیرد
سیگاری رامی گیرا
|
|
|
|
|
چندشعراز:صالح بیچار(شاعرمعاصرکرد)
ترجمه:خالدبایزیدی(دلیر)ونکوور
..................................
|
|
|
|
|
چهارکوتاه سروده از:خالدبایزیدی(دلیر)
برای ستایش قریشی کودک شش ساله ای که
هرگزبه خانه اش بازنگشت ..
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«عدالت زندگی»
فرش بافی!
فرشی رابافت
سرمایداری...
باقیمتی ارزان فرشش
|
|
|
|
|
طرحی از:خالدبایزیدی(دلیر)
وقتی که مادرم!
زنده بود
همیشه نگران این بودم
که مبادا...
بدورازچشم او
|
|
|
|
|
سه شعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
برای سهراب رحیمی شاعری که
ققنوس وارسوخت ودرخاطره شمع جاودانه شد
1-
وق
|
|
|
|
|
چندشعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
تقدیم به معلولین
دیشب!
پاهایم را
درخواب دیدم
که کوههارادرهم می درنور
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«گل»
به مادرم گفتم:
آیا پدرهرگز!
برایت گل می خرید؟
مادرم گفت:
فرزندم
|
|
|
|
|
طرحی از:خالدبایزیدی(دلیر)
«طرح»
گاه می خواهم!
ارتباطم را
به همه زمینیان قطع کنم
وتنها رابطه ام
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
طرح
درجهان!
طعم خیلی چیزهاراچشیدیم
امازالوصفتان
هرگزنگذاشتند
طعم زند
|
|
|
|
|
طرحی از:خالدبایزیدی(دلیر)
«طرح»
باران را
ازاین روست!
دوست میدارم
که پنهانی ترین اشکهایم را
درز
|
|
|
|
|
چندطرح از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
قدرهمدیگررابدانیم
چنانکه رفتیم...
دیگرهرگز!
برنخواهیم گشت؟!
1-
|
|
|
|
|
طرحی از:خالدبایزیدی(دلیر)
بچه که بودم!
ازنیش زدن زنبورهامی گریختم
حالا که بزرگ شده ام
ازنیش زدن
|
|
|
|
|
طرحی از:خالدبایزیدی(دلیر)
«طرح»
دیروز!
من ودنیا...
درازدحام خیابانی
به هم برخوردیم
«هردو
متنف
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«نگاه ابری مادر»
آسمان چه یکریز یکریزمی بارد
راستی مادرباز!
تکه های اب
|
|
|
|
|
چندکوتاه سروده از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
آرزوهایم را
می دیدم:
که نورس وناکام
بربالهای پروانه
سرگ
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
به پرویزشاپورکه گفته بود:
باکامیارپسرم زندگی می کنم وماهانه
با13 هزاروپ
|
|
|
|
|
دوکوتاه سروده از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
چه بیهوده است
عاشق شدن
درین زمانه ی که
گاه می بینم:
عشق
|
|
|
|
|
دوشعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
تمام شبهای یلدارابه انتظارت می نشینم
حتی اگرنیایی بازبامیددیدارت می نشین
|
|
|
|
|
چندشعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
شب یلدایعنی:دورهم بودن
شبی فارغ ازاندوه وغم بودن
«دلیر»پایان عمرخفاش ا
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
توکه رفتی
عصای نیزبرای خودخریدم
چون می دانستم:
دلم تاب وتوان
دوری ات
|
|
|
|
|
چهارسروده کوتاه از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
دخترکان کوبانی!
باپیرهن سرخ وسپیدوسبزحسرت
درسوگ سرزمین ب
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«دخترکوبانی»
شب!
درنگاه آئینه ی
دخترکوبانی
زلف سیه اش را
شانه می کرد
|
|
|
|
|
سه کوتاه سروده از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
زنی باپیرهن حسرت
درسوگ آرزوهای به بادرفته اش
به ماتم واند
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
زمانی ست درخت برگهایش را به بادسپرده
شاخه وبرگ برگ اش را از یاد برده
«د
|
|
|
|
|
شعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
به سربازان گمنام دفاع مقدس
«سربازگمنام»
تنهاآسمان دیارمن بارانی است
تنها
|
|
|
|
|
چندشعرعاشقانه از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-ای بانوی من
ازوقتی که رفته ای
آب وهوانیز...
بهم ریخته است
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
به:حسین معدنی مربی والیبال ایران
که چه سبکبال به شکوفه های ستارگان
پیوس
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«دلتنگی»
کاش!
دربهشت تلفن بود
تاکه به مادرم
زنگ می زدم ومی گفتم:
ماد
|
|
|
|
|
چندمنیمال از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
چه بسیاردلم راشکستند
اماهیچ ازپای ننشستم
تکه تکه هایم را
جمع
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«وطن»
به وطنم که بازگشتم
خاک اش را
وجب به وجب
اندازه گرفتم
که مبادا
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
کاش می شد
همه پرندگان درقفس را
مست ...مست کرد
تاکه دراوج خیال
درآسمان
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«درد»
به کماکه رفتم
تنهادردی راکه احساس کردم
درد!دوری ات بود
وآن که د
|
|
|
|
|
دوکوتاه سروده از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
چشمان ات
لانه ای است
دراوج بی پناهی ام
نازنین ام!
بااشار
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
طرح
می خواهم !
روحم را
به تاریک ترین شب بسپارم
تادیگرهرگز
روزرابه ان
|
|
|
|
|
دوکوتاه سروده از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
من ازپدرآموختم
که چگونه صبورومقاوم باشم
گاه که نان
|
|
|
|
|
دوشعرکوتاه از:خالدبایزیدی(دلیر)
به شهیدان دفاع مقدس
گل عشق
درباغچه ای
گلها
یکی یکی به
|
|
|
|
|
چندشعرکوتاه از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
برگهاکه به زردی گر
|
|
|
|
|
دوشعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
دیشب!
خواب می دیدم
به بهشت رفته بودم
همه جارا
سرک کشی
|
|
|
|
|
چندشعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
به استادم:محمدمحمدعلی
1-
درپنجره ی تنهایی ام
سیگاری رامی گیرا
|
|
|
|
|
طرحی از:خالدبایزیدی(دلیر)
«طرح»
جهان قفسی است
ومن کبوتردربند آن
آه خدای من!
به من بگو
|
|
|
|
|
دوکوتاه سروده:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
چه غمگینانه آسمان!
به قفسی پرازپرندگان
ذل زده بود
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
زمستان!
پشت کرده بود
به تابستان
تاکه قندیل هایش
ازآن سوی دا
|
|
|
|
|
چهارسروده از:خالدبایزیدی(دلیر)
به شهیدجاودانه:علی خلیلی
«مرگ شاهین»
شاهین
به گاه مرگ
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«قراربود...!»
قراربودباآرزوهایم بروم
اماآنهاراازمن گرفتند
پس ا
|
|
|
|
|
بهارانه های از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
برای آمدن بهار
هیچ نیازی به شکوفه هانیست
نگاه تو
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«غم»
درین جا!
همه چیزروبه راه است
هیچ چیز کم ندارم
تابخواهی
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«عاشق شدن»
پدرم می گفت:
فرزندم!
گناه نکن
من نیزبه احترام
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«وطن»
به وطن
که بازگشتم
خاک اش را
وجب...وجب
اندازه گرفتم
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«گمشده»
...آه!
درهمان راهی گم شدم
که درکودکی هایم
گم شده بو
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«طرح»
برای شستن پیرهن زندگی
تمام اشکهایم را
درکاسه ی آسمان ریخ
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«طرح»
چه بسیار!
بابوسه ای شانه هایم را
تازیانه زده اند
وزیر
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«فریاد»
به سربازان وطنم که اسیردشمن اند
چشم هایم رابستند
تاجای
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
بوسه اناالحق
خواستند:
بوسه ای را
به داربیاویزند
گل سرخی
|
|
|
|
|
طرح ای از:خالدبایزیدی(دلیر)
طرح
هیچ می دانید:
چرا؟
آسمان را
ماتم ومه فراگرفته
مه غ
|
|
|
|
|
دوبداهه از:خالدبایزیدی(دلیر)
تقدیم به:بداهه سرای معاصر
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«میلاد»
درآن دم که دل به امید خدابستم
پیمان با ماه تابان مصطفی بس
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«طرح»
به خار!
بدنگوئیم...
آنقدرکه او
گل رابغل می کند
من
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«تنهایک روز»
ماتنهایک روزطولانی
زندگی می کنیم
وآن یک روزنیز...
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«زن»
زن تصویری
ازآئینه است
وآئینه تصویری
از زن
ازاین روس
|
|
|
|
|
کوتاه سروده ای از:خالدبایزیدی(دلیر)
غریبه ای!
برای قطاری
دست تکان می داد
که به وسعت فراق
|
|
|
|
|
طرح از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
گام برمی دارم
هرچه می کوشم
به سایه ی روح ام نمی رسم
تاکه
|
|
|
|
|
چهارطرح کوتاه از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
جلاد!
طناب دار را
که آویخت
گل...
فریادبرکشید
|
|
|
|
|
چهارشعراز:لطیف هلمت(شاعرمعاصرکورد)
ترجمه از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
تنهاازدوچیز
کینه دارم
|
|
|
|
|
شعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
طرح
جنگجویی که...!
ازمترسک بترسد
بی گمان جهان رانیز
فتح کند
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
من نمی خواهم!
درسرزمینی زندگی کنم
که تنهامرگ
بمساوات تقسیم شو
|
|
|
|
|
طرح از:خالدبایزیدی(دلیر)
«طرح»
صدای پایت
که آمد
ازویلون زدن
دست کشیدم
|
|
|
|
|
ازدرختی پرسیدم:
ازچه اندوهگینی
گفت:
ازاین که ازمن
چوب
|
|
|
|
|
دوشعرکوتاه از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
گدایی!
درغروب غمگین نگاه اش
ازچکاوکی
تنها نغمه ای
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
چه غمی دردل دارد آسمان
چه یکریز.یکریزمی باردباران
«دلیر»شایداندوه
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«قانون»
شاید...
ازبی عدالتی ماست
که مدام
ازقانون حرف
می
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
«تردید»
به چشمان مردمم
نگاه می کنم
آه...
انگارنگاهشان
دو
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
من هرگزباورنمی کنم مرگ را
خزان بی هنگام.ریزش برگ را
آخرچگونه گل ب
|
|
|
مجموع ۲۴۸ پست فعال در ۴ صفحه |