جمعه ۲۱ مرداد
اشعار دفتر شعرِ تنفس شعر شاعر سینا یعقوبی نژاد
|
|
دور از همه نزدیک تو آشفته و حیران همه شب
خوابم همه رفتست به یک تنِ لرزان، پُرِ تب
رخ تو مانده کمی
|
|
|
|
|
شیار عمیق پیشانی سر می زند گاهی به من
باران که می آید جوی آبی میشود پر پیچ و خم
|
|
|
|
|
آشنا میزند این چهره ی روشن در شب
سخت می شد از دور، که ترا خوب شناخت
به گمانم تو همان اولم از دور م
|
|
|
|
|
دفتر زندگی آدما چند صفحه ایه ؟
کی داره پشت سرهم ورقاشو میشمره؟
کی داره مشقاشو روش مینویسه؟
می د
|
|
|
|
|
نگاهم رفت در دنیای تردیدم
به رویایی که از مرداد می دیدم
|
|
|
|
|
روزه ی عشق تو گیرم که روم تا بسرایت
چه کنم من که رود سر ز تنم به هوایت
قلب من راهی این کوچه شده سر
|
|
|
|
|
میون هزار تا تردید شبونه
غروبا عاشق شدن عادتمونه
حالا که هوای کوچه واسمون خاطره داره
عجیبه که آسم
|
|
|
|
|
از لب سوخته می گویم
از بهارِ تنهایی
از نگاهی اهورایی
|
|
|
|
|
هواچقد خوبه حالا که تو هستی
چشماتو رو هر چی غصه بوده بستی
|
|
|
|
|
کوچه ها گرم و سپید
سنگفرشش همه مهر
دست هایم به زمین
التماسم به سپهر
|
|
|
|
|
وقتی که با من شی
سرما کنارم نیست
فرق داره اینجا
غصه کنارم نیست
|
|
|
|
|
سفر تنها شریک هر شبم بود
لباس بچگیهامون تنم بود
|
|
|
|
|
روزگارم به غریبی می زند این روزها
خاطرات از خاطرم پر میکشد این روزها
|
|
|
|
|
در خاطرم یک گل شکفت
با خار خود با ناله گفت
|
|
|
|
|
به عطر چادر بی رنگ مادر
به سوسوی نگاه پیر بابا
|
|
|
|
|
صدات خسته پر از احساس تنهایی
منم درگیر احساست
بدون ترس رسوایی
|
|
|
|
|
بگو تنها شدن تقصیر کی بود
تموم رابطه در گیر چی بود
|
|
|
|
|
بازمصدای قلب توتنها میاد
آخه قناری خونده این آواز رو
ق
|
|
|
|
|
دو پرستوی نجیب ،بال زنان می آیند
دل خوش از نور و غروب اب
|
|
|
|
|
دیرین نگهی گرم و تب آلود به دوران دارم
قصه از غربت شب های هزاران دارم
|
|
|
|
|
سکوت سایه ات بر پنجره تصویر بسته
کمی در خانه از عطرت به جا هست
|
|
|
|
|
هیچ کس نیست که با سرخی خونم دو سه خطی بنویسد...
من که با دفتر مشقی جگرم بی جان شد
|
|
|
|
|
به عکسی که نگاهت در میانش نقش بسته
به دیواری که بر آن تکیه داده خاطراتم
|
|
|
|
|
سایه کرده قلب من بر قامت دستان تو
رو بکن بر سایه ام ای بوسه بر مژگان تو
|
|
|
|
|
این منم تنها نشسته با نگاهی منتظر
روبرویم صحنه های زندگی رد می شوند
|
|
|
|
|
این روزا وقتی صداتو می شنوم یه حالیم
نمی خوام از این نگات جدا بشم
|
|
|
|
|
پرستو بال و پر زد در آسمان رها شد
چشمم به بالش افتاد سوز
|
|
|