سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
|
|
آنچه بر داشتنش گشته روا در دنیا
دست تقدیر نشد قابل تقدیم به ما
|
|
|
|
|
میسرایم به برگ زردِ زمین ، با تو امشب ترانه ی باران
|
|
|
|
|
از تو گیلان شده لبریز، کجایی؟
|
|
|
|
|
به غیر از تو قلبم نگاری ندارد
چو رفتی ببین دل قراری ندارد
|
|
|
|
|
با زبان عادی گاهی بگو که عاشقی
هر دقیقه شعر خواندن زیر باران پیشکش
|
|
|
|
|
من دختری از کوچه ی سرد و زمستانی
|
|
|
|
|
نترس دختر ، غوغا به پا کن
|
|
|
|
|
جمله جهان، طعمه اين اژدها....
هر كه ندوزد دهنش ، خس شده
|
|
|
|
|
قدر یک عمر ستم رفت و جفا بر سر ما
در همین آمدن و رفتن کوته که دمی بیش نبود
|
|
|
|
|
شاداب و جوان بودم، تو آن روز که بودی
حالا شدهام پیر زهم و غم عشقت
|
|
|
|
|
از آسمان پنبه می بارد
بر شکوفه ی حساس گیلاس
تیله های مشکی به آسمان،
خیره به پرستوها
گوله ای سرد
|
|
|
|
|
حالمـــــــون خیلی بــــــــده
که آن ابر بهـــــــاری می کنــــــــد تماشـــــــایــــــمان،
|
|
|
|
|
بیتاب شده ی ،
خروشِ شیرینِ یه عشق ام
نادیده دراین شهر
|
|
|
|
|
خواستنت
هر لحظه
رنگ به رنگ
چون درختی سترگ
در پاییز
|
|
|
|
|
برشی از دلنوشتهی دختری که تو را دوست داشت
|
|
|
|
|
من به بوی تن تو یک شبه زنجیر شدم
|
|
|
|
|
خانه ای کز عشق تو ساختم ، بعد تو ویران شد
|
|
|
|
|
اگر ریشه داشته باشی از هجوم ملخ نمیترسی
دلت اگر گرم باشد از آوار یخ نمیترسی
چنان حال بهم میزنن
|
|
|
|
|
گلبرگ های تو گم می شوند و شاخه هایت
هنوز.. هست..
|
|
|
|
|
کاش دنیامون عقب گرد داشت
روزگارمون کمی هم مرد داشت
|
|
|
|
|
خسته ام از بی وفاییها
هر که آمد نمک بر زخم دلم پاشید و رفت
صدای ساز عشق خوش است
ولی از دورها
ق
|
|
|
|
|
چون شکفته این خاکیم و آمده ایم به هستی
به وقتش خاموش شویم از این عالم هستی..
|
|
|
|
|
خنده با گریه چه حالی دارد
حسرتِ دل چه زبانی دارد
|
|
|
|
|
حریم خلوت دل جای پای خوبان است
|
|
|
|
|
دوری ز من ولیک به هجران شبیه نیست
در بندی از تو ام که به زندان شبیه نیست
|
|
|
|
|
قصه اگرمهربان باشد طبع شنیدن دارد
|
|
|
|
|
نازِ نگاهِ سبزِ تو، آغازِ من بود
نگذار با بیمهریات، پایان بگیرم!
|
|
|
|
|
اینکه کی بود و چه کرد را ول کنید
کمتر از گذشته دردِ دل کنید
|
|
|
|
|
به دنبالت جهان را با سوالم زیر و رو کردم
|
|
|
|
|
تو آن نیلوفر مستی که در مرداب می روید
پر از رنج هست ولی هرگز سخن از درد نمیگوید
|
|
|
|
|
بی ثمر،
می شکند ،
این دلِ خاموشم هِی
|
|
|
|
|
تا به فلك مي روم در پي گفتـار دوست
هر چه فزونتـر رَوَم مي نگـرم راه اوست
ه
|
|
|
|
|
برشی از دلنوشتهی دختری که تو را دوست داشت
|
|
|
|
|
به من بگوتو
مهتاب زیبا
رازشقایق،باگل شب بو
|
|
|
|
|
شاعر شده ام تا که کمی از تو بگویم
|
|
|
|
|
ای پدر انتهای رنج کجاست/تو که هر بار آس آوردی
|
|
|
|
|
دیروز که مفتون تو بودم تو ندیدی
آواره و مجنون تو بودم تو ندیدی
هنگام جوانی سر و پر کنده گرفتار
در
|
|
|
|
|
بنازم من به رویایی ترین رویا که این رویا امید وصل یاران شد
|
|
|
|
|
شیخ مسجد بودم و بس عبادات کرده ام
پیشانیم را با هزاری مهر مجازات کرده ام
|
|
|
|
|
شیخک سَرِ منبر که اگر فوب رسد
یک مائِدِه از پیّه ی مرغوب رسد
نانی نخوری قول دهی نیک و نِکو
بعد از
|
|
|
|
|
ساقیا پر بما جام مرا هیچ مگو
|
|
|
|
|
دوست دارم
دوبیتی چشمهایت را
|
|
|
|
|
با شانههایت جان پناهم در زمستان باش
|
|
|
|
|
جوان مردی با نیروی زحمت کشید
تاکه. بی اندازه. به ثروت رسید
داده بود خداوندسبحان تمام
آسوده
|
|
|
|
|
هم صحبت و همراه و همه جان و جهانم
گر دوست نباشد نفسی زنده نمانم
هم درد و همه سختی و هم شادی و هم غ
|
|
|
|
|
گلی دارم که رویش رشک بی پایان گلروها است
|
|
|
|
|
عِشقین یوکو آلتیندا بو کونلوم قَطعه لَندی
دور گَل ییخیلیرسام بو بَدَن سادَه ساغالماز
سَرمَست او
|
|
|
|
|
به عشقِ مــن و سقطِ دلتنگـــی ام...
بیاور تــو یــک قابــله خستـــــه ام...
|
|
|
|
|
یاد بودی برای مظلوم ترین آریایی ها
|
|
|
|
|
پيـر مغان هدايـت ما را بيـان نـمود
پنـدش كه استقامت مـا را عيـان نـمو
|
|
|
|
|
مردانگی
قصه ء مردانگی افسانه نیست
معنی مردانگی بی رنگ شد
معرفت. حال و هوایی داشت هان
|
|
|
|
|
جهادیها چنان خوبند و شیرینند
که آنها لایق صدگونه تحسینند
|
|
|
|
|
دراین یلدا پر از شور تمنایم ، کنارم باش
خراب و خسته و درگیر غم هایم، کنارم باش
|
|
|
|
|
جان و دل غرق نور و عشق خوبان آمد میان * پرچم های زیبا را ببین دهه فجر مبارک بر عاشقان
|
|
|
|
|
دنیا همه از بهر من است و همه هیچ است
هیچ از همه زین بهرنگیری که زهیچ است
|
|
|
|
|
یه پرنده وقتی پر زد
دیگه موندنی نمیشه
قصه دلتنگیاشم
دیگه خوندنی نمیشه
|
|
|
|
|
خوشا رویی که خندانش تو باشی
|
|
|
مجموع ۱۲۴۰۶۹ پست فعال در ۱۵۵۱ صفحه |