يکشنبه ۲۷ خرداد
|
|
انسانم و رستنده ز خاکم
دلخوش به گل و سوسن و قند و نباتم
از خاک بر آمدم و از غیر ندانم
این
|
|
|
|
|
اگر که رسم مسلمانی شما ایناست
شوم ز دست شما بر طریقت تاتار
|
|
|
|
|
ایزننمادفضلزنانست حجابتو
آرامجسموروحوروانستحجابتو
دراینزمانهتاریکوسردوپُرریا
ر
|
|
|
|
|
زندگی ام را گرفتی و،
زنده ترم کردی
|
|
|
|
|
گنبکی،گنبد سرسبز خرم به دامان کویر
زادگاه شیر مردان و زنانی بس دلیر
گنبکی،نام تو چون نگین
|
|
|
|
|
بیا کمی کنارم حوصله کن..!؟
|
|
|
|
|
هر چقدر خواهی بگرد من که نیستم
در زمانی بودم کنارت اصلا ندیدی
اسرار مرا وقتی که رفتی چرا ندیدی؟
|
|
|
|
|
یک شبی درخواب خوش هم جاده بارؤیا شدم
مثل صیدی پای دربند دل شیدا شدم
|
|
|
|
|
رویابافی بس است
آسمانِ پاییز برف میبارد
کجایی گرمایِ آغوشت
را میخواهم خیالَت دیگر
مرا گرم نمیکن
|
|
|
|
|
پدر
اگر آموختم عمری فنون استواری را
پدر بنموده تدریسم اصول خاکساری را
تحمل کرده
|
|
|
|
|
دیشب ازشدتِ غم خواب تُهی شِزسرم
|
|
|
|
|
در آستانه در مهر و ماه پیدا شد
به دیدن تو دلم غرقه در تمنا شد
|
|
|
|
|
در کالبد ما،
چه دمیده است روزگار؟
که مرده ایم، در قعرِ زندگی
|
|
|
|
|
خاک کن با من و افسانه تمام
جرعهای!چپ کنو پیمانه تمام
|
|
|
|
|
عشق رویای قشنگی ست اگر سر برسد
|
|
|
|
|
خنده های زورکی غرق در افسردگی
گریه های دزدکی بر وفات کودکی
|
|
|
|
|
گلشنی خزان دیده در بهار پاییزم
|
|
|
|
|
آمدی مهرت به دل افتاد و جانانم شدی
|
|
|
|
|
ناگه یادم آمد آن همه اشک
کز غیابت من شبانه ریختم
|
|
|
|
|
دامنی بالاتر از زانو چو بر تن میکنی
|
|
|
|
|
داد بر اموات ایشان ذکر هر صلوات را
|
|
|
|
|
طعم لبهای توشیرین است،ازجان بیشتر
ازعسل شیرین ترازعطربهاران بیشتر
|
|
|
|
|
اومگرانگشترستهیتویوهیدرمیکنی
گه لبشمیبوسیوگهچنبرشترمیکنی
|
|
|
|
|
چشم بگشای چهره بنما بی گانه نیستم من
حجاب از روی بردارکه بر خاکت نشستم من
هر چه بینم به زیب
|
|
|
|
|
روحم اینجا بود ، جسمم رفته بود بازار
|
|
|
|
|
✍️تصنیف سرا: م.مدهوش✨
🎧 دکلمه: بانو هستی احمدی🌹
|
|
|
|
|
تو در رویایِ منی
وَ من با خیالِ تو
عاشقی خواهم کرد.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
این که آنجا یا که اینجا را چه فرقی می کند
|
|
|
|
|
هرکجا مینگرم جایتوپیداستهنوز
خندههایتچقدر تازه وزیبایی هنوز
|
|
|
|
|
عاشقی را عشق بازی بایدت
بی کسان را دست سازی بایدت
تا شوی محبوب آن دلبر کنون
چون پرنده دل
|
|
|
|
|
بوسه بر اشک تو و آن خیل مژگانت زنم
|
|
|
|
|
خورشید
از غرب
طلوع کرد
اما
هنوز حریفت منم
|
|
|
|
|
......هرچه تو خواهی.........
اندوه دلم کم نشود هرچه تو خواهی
را
|
|
|
|
|
آن نگاهی که از پنجره ی داغِ غضب میبینی
|
|
|
|
|
عریان در رگانت شناور میشوم
استخوانهایت به مدارا میخواندم
که شروعِ آزادی
از کرانِ شلیطهات
|
|
|
|
|
شب ها نمیبرد خواب روز ها در فکرم
|
|
|
|
|
کدام کودک بازیگوشی، در چشم هایت یک شیشه دوات سیاه ریخته ....
|
|
|
|
|
شب مهتاب رسید و شب طوفانی رفت
|
|
|
|
|
با یاد تو هرثانیه یک دفتر شعرم...
|
|
|
|
|
زائر می خانه هستم سجده بر مُغ طاعتم
عشق.پیرم، نقد جان نذرم، توکُل نیّتَم
|
|
|
|
|
دیوانه و مشغول پریشانی خویشم
|
|
|
|
|
این شب تاریک آخرش مرا می کُشد
غم این شبها مرا به فنا میبرد
هر شب این قصه را دارم
من بی خیال جان و
|
|
|
|
|
لیلی دیوانه خویم حال زارم دیدنیست...
|
|
|
|
|
عشق یعنی ،،انتظار حسرت دیدار یار
عشق یعنی ،،نام مهدی (عج)کرده دل را بیقرار
|
|
|
|
|
درمیانِ دنیایی که ،
همه چیز به حساب می آید ،
حتی دانه ای کمتر از ارزن
|
|
|
|
|
بی عشق
قدمها کوتاه
مسیر طولانی.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
کاش تنها تو فقط خواسته ی من بودی
|
|
|
|
|
در مسیر این جاده می روی و می آیی
|
|
|
|
|
ترک کن با پاهایت
همه جا را
برای تنهایی...
|
|
|
|
|
«اوجِ اشکِ موج»
از خزر/شیرماهی ما+زن+در+آن
تا خلیج گل+د+آن
کشیده شدم
به گردنت,آویز+آن
آوای مواج
|
|
|
|
|
فال مرا دید گریه کرد به حالم
|
|
|
|
|
شعله بر جان می نشاند آن که تیرت می زند
دوستی کن با رفیقان دشمنی دشوار نیست
|
|
|
|
|
🌾حیرانم و سرگردان، چون بادی وزان، مدهوش
🌾خراش دهد گاهی، خاری و خسی، آغوش
|
|
|
|
|
ای هم نفس با زخم عشق ، کُشتی غزل هایم به هجر/فردا بگیرم دامنت ، این دل شکست در یاد تو
|
|
|
|
|
تو یار خوش رویی و با عشق،پنجه انداز
توان داده تو را عشق،رسم چنین است
دل،سپر خویش رو نکرد،باخت دلش
|
|
|
|
|
این شعرها را من ننوشته ام...
|
|
|
|
|
✍️ ترانه
م.مدهوش✨
🎧 دکلمه: بانو هستی احمدی☄️
|
|
|
|
|
بیا دوری
کینم
از کینه
توزی ها
|
|
|
مجموع ۱۲۴۷۸۹ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه |