يکشنبه ۲۷ خرداد
|
|
عاشق زارت به صحــــــــــرا آمده
از ســـر شــــوق و تمنـــــــا آمده
|
|
|
|
|
دردم زحد گذشت علاجی نما طبیب
بربست رخت صحت و مارا نشد نصیب
|
|
|
|
|
یاور دیروزو امروز قصه ماهم تموم شد
لحظه هامون خیلی ساده همشون سوختو حروم شد
سینه سردابه مرگ فصلمون
|
|
|
|
|
نفسم بند توئه
همه ی دنیامی
اونقده عاشقتم
سقف رویاهامی
|
|
|
|
|
پرپر شد از عتاب نگاهت امید من
|
|
|
|
|
دوست دارم
آهنگ غریب زندگی را
|
|
|
|
|
توانِ صفرِ یک همراهی
تقسیم شدگی هائیست بی مرز
|
|
|
|
|
بهار ، معجزه در دستش ، به سمت آینه ها می رفت...
|
|
|
|
|
درمرز تلخ زندگی می کشانی ام
|
|
|
|
|
ضعیف ولاغر و رویی ندارد.....
|
|
|
|
|
شد خزان، پژمرد گل، بلبل رمید
وصل دائم را در این دنیا که دید؟
|
|
|
|
|
آن جام پر از شراب ارزانی تان
|
|
|
|
|
ای آنکه بدنبال گهر میگردی...
|
|
|
|
|
سرود نیروی انتظامی روزت مبارک
|
|
|
|
|
هرلحظه مارا می کشد
باعشق...........
|
|
|
|
|
بگذار که آسمان زمینی باشد
|
|
|
|
|
در باز وبسته می شود
شاید باد شوخی اش گرفته
|
|
|
|
|
ولی من صاحب یک لبخندم....
:))
|
|
|
|
|
سه کوتاه سروده از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
زنی باپیرهن حسرت
درسوگ آرزوهای به بادرفته اش
به ماتم واند
|
|
|
|
|
به کجا باید رفت
از که باید پرسید
که چرا مهر از این خانه بدور افتاده است
|
|
|
|
|
مستی زیبای چشمت، بارش عشق است نازنین
و هوای مهربان قلبت،آرامش جان...
|
|
|
|
|
خداوندا در ابن بیراهه افتادم نگاهم کن
در این ظلمت سرای غم توصد لشکرسپاهم کن
|
|
|
|
|
در برينم طعمه گندم خورم
در زمينم طعنه مردم خورم
در رحم بودم كه خوردم خون دل
گر نميخوردم محال
|
|
|
|
|
کاش می شد واژه هارا بند کرد
|
|
|
|
|
شادم از لحظه ي ديدار تو در
زير باران بهار
ساز باد از سر سوز
نقش آن بوسه ي تو هست هنوز
|
|
|
|
|
قربانگاه حاضر امتحان شروع....ابراهیم حاضر اسماعیل با خضوع....ابراهیم کوه استوار و پا بر جا...امتحان
|
|
|
|
|
گاه گداري
گدارم بر تو كه مي افتد
گدازه مي شوم
گرگر گر مي گيرم و گيوه هايم گيج مي شوند
|
|
|
|
|
شکر گویم که توکل به خدا کار منست
نظر لطف خداوند همه اش یار منست
|
|
|
|
|
اون کلاهی رو که با عشق تو سرمن میگذاشتی
اون همه گرما و ا
|
|
|
|
|
یارب ز عطای خویش مرجان دادی
چون عیسی مریم دل ما جان دادی
|
|
|
|
|
رنگ تیره گوشه ای نشست ، یک نفر به پای خود گریست
|
|
|
|
|
دوباره قلب عاشقی
نذر دقایقم کن.......
|
|
|
|
|
پدر
زادم روزم را یک ماه عقب بردی تا یک سال جلو باشم
من اما...
|
|
|
|
|
آن آينه كه شانه به دستانم داد
ژوليدگيم ديد به اين فكر افتاد
|
|
|
|
|
تن داغ جهان من، به آب دیده ها تر شد
از اون روزه که تلّ خاک
به لطف گریه آدم شد.
|
|
|
|
|
دِلا سۏچ و وَتی چَمّانا کۏر مَکـَنْ
|
|
|
|
|
دلواپس از غروب فقـــط مـات مانده است
ساحل ، اگر چــه مـوج شعــف می پراکند
|
|
|
|
|
در خلوت خود با تو سخن مي گويم
وز ديده ي دل غبار غم مي شويم
|
|
|
|
|
يغماگران حسن به کويي چو بگذرند
زانها به جا چه ماند جز آتشي و دود
|
|
|
|
|
یادت اهواز و قلب من تبریز، این تناقض شکوه احساس است
بی سبب نیست رفته ای،نــامت؛ روی نصف النهار جا م
|
|
|
|
|
آنقدر تو را عمیق نفس کشیدم که بعد رفتنت هنوز در دم و بازدمم عطر تو جریان دارد ..
گویی دم کشیده عطر
|
|
|
|
|
آنجا همه از ترس حياي تو بريدند
ليكن من دلداده به زندان �
|
|
|
|
|
شعری از همسرم:
کفتر چاهی و
|
|
|
|
|
نگفتمت عاشق نشو، عشق خرابت میکند؟
|
|
|
|
|
نقشه ی دریا همیشه قتل ماهی بود نه?
|
|
|
|
|
گیسو پراکنده ام...بر سپید جامگی شب...
بر درگاه مواجیِ این کالبد بیدار...
به تو میپیوندم...به
|
|
|
|
|
کباب و نان داغت را گرفتی...
|
|
|
|
|
پیراهن دلتنگی ام را باز کردی
وآغوشم پر شد از خـيــال تـو
اما دیـر آمــدی
دلـم " سـ
|
|
|
|
|
در جاده های قهوه ای
پدر فریاد میزد
گرگها!
گندمزار!
کودکان در خواب
در تپه ها
صدای روباه
کودک
|
|
|
|
|
جاتو هیشکی نمیگیره گفته بودم اینو صدبار
برو خوش باش و صفا کن عزیزم خدا نگهدار
|
|
|
|
|
آویخته باران سَرِ خود را به دلی تنگ...
|
|
|
|
|
امشب که به سر دغدغه ای جز غزلم نیست
|
|
|
|
|
کاسه ی آب و قرآن و بوسه,ای مسافر سفر بی خطر باد
|
|
|
|
|
به نام خداوند عشق و یقین
به یکتا نگارین ماه و زمین
|
|
|
|
|
شبی در خلوت اشـــــراقی خود میهمانم کن
شرابی را که در پیمانه داری بذل جانم کن...
|
|
|
|
|
گشت جهانی به گلی لاله زار
وصف چه گویم گل توحید دار
|
|
|
|
|
همه چیز وارونه شده
حتی هوا
|
|
|
|
|
دوباره فصل پاییز .....
فصل خاطره ها
|
|
|
|
|
در وقت نماز می کِشد او ضامن ِ بُمبَش
بنگر که کجا میکشد او ، کیست بداند
|
|
|
|
|
بركه پر آب، از باران پاييزي مي شود
لب تشنه علفزار، دوباره سيراب مي شود
بيدار مي شود گويي جهان از
|
|
|
مجموع ۱۲۴۷۶۴ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه |