دوشنبه ۲۸ خرداد
|
|
پیوسته پیومدن راه را
برای آن دسته از
پاهای زریف
کمی غیر قابل توصیف بود
برای این موجود
از خدا بی
|
|
|
|
|
ابر ابر ابر ، ابرِ کلامت
پناه خنده ی قلبم
|
|
|
|
|
تا بهار از برگ گل ها رونمایی می کند
|
|
|
|
|
مگو تو از عشق با من
که برام فقط عذابه
این و با اشگام گفتم
|
|
|
|
|
کمیاب.انسان شناسی..نیمایی
آن که در این زمانه کمیاب است
آن که برای ما گوهر ناب است
آن که با ما ه
|
|
|
|
|
عشق آشوب قشنگی است مرا یاد دهید
|
|
|
|
|
چه کنم گر به سرم دیده شیدایی هست؟
|
|
|
|
|
آی بت چینی!
سوار بر یابوی غرور...
|
|
|
|
|
چه بی مقدمه گفتی دگر نمی مانم
و می روم ... به هوای سفر نمی مانم
|
|
|
|
|
غزلی از قدرت الله حاجی پور
رفتم اما رفتم از حال خوش دنیای خویش
تا شکستم در رخ آیینه ی فردای خو
|
|
|
|
|
من همیشه زلفِ یارم را پریشان خواهمش
خالِ مِشکینِ رُخش را چون که پنهان خواهمش
|
|
|
|
|
شاید این مرتبه یادت نرود باز آئی
|
|
|
|
|
شعر در قابل نیمایی است ، موضوع شوق دیدار.
|
|
|
|
|
نـه راحـت و آسـوده از این کار تـو هـستـم ..
نـه طاقـت آنـست که ز تو فاصلـه جـویـم !!
|
|
|
|
|
فاصله ات را کم کن
شاید این فاصله
واین همه را رخ زیبای ترا نیز مکدر بکند
در دل من
|
|
|
|
|
می روم من تو بمان با غمِ دلتنگ شدن
|
|
|
|
|
بی قرارم و قرار وجود خویش در این دیار نمییابم
باز از مسیر هزار بار رفته، میروم خانه را نمییابم
|
|
|
|
|
التماسم میکنی ...؟
چشمهارا بسته تا بهتر احساست کنم
درخرابستان رویا مست و حساست کنم
مطمئن
|
|
|
|
|
با یک بغل آغوش
باید که بر گردم
|
|
|
|
|
دستی بر آر و طرح غزل را قلم بزن
نقشی به واژه های پر از درد و غم بزن
|
|
|
|
|
مردم آزاری نکن بار با دلم بازی نکن
تا که وقت عاشقی است امشب تو تک تازی نکن
|
|
|
|
|
مثل معجزه ، چه زیبا ،
تو افتادی بین زندگیم
|
|
|
|
|
از آن دمی که چشم تو قرار من گرفت
ربود عقل از سر و اختیار من گرفت
|
|
|
|
|
جز عشقو محبت گنهم چیست، ندانم؟
باران نرسد یا برسد تشنه بمانم
پا در گِلمو مقصد من راه درازیست
ام
|
|
|
|
|
قصه از من و لفظِ بیانش با تو
|
|
|
|
|
منم و این نوشته های سخت روی طاقچه
منم و این خیال خسته و دربسته
تو منی و من تو، اما بدون هیچ خیالی
|
|
|
|
|
ترک برداشت سنگ اختیارم
در آورد آنچه بود از روزگارم
|
|
|
|
|
نهال عشق در دستان سبز تو به بار آمد
تو بودی که به من گفتی *بهار آمد ، بهار آمد
...
|
|
|
|
|
دیوانه دل جلد تو شد در شوق فردای توام
سنگی به بال ما زدی من مرغ تنهای توام
بازا نظر فکن به ما غر
|
|
|
|
|
مهر آمد و بی مهر مرا کشت به مهر
همراه دلش کینه به دل کشت به مهر
یخ بسته دلی سنگ دلش نیز شکست
نیمی
|
|
|
|
|
بودی تو در کنارم اگر، گم نمی شدم
محتاج مهر و ماهِ ترحُم، نمی شدم
در بیکرانِ عالمِ جهل و جمود خود
|
|
|
|
|
با این پسرا
گرم که گرفتی
بعد این دردسرا
گیرم که گرفتی
دیدی خودتو
به باد دادی
بدی بودنتو
رخ
|
|
|
|
|
شد لاله زار طرف چمن در چمن چمن
|
|
|
|
|
نوری مقدس در افق ، آنقدر دورم از تو من/پیچیده در شعرهایِ من پژواک بارانی توست
|
|
|
|
|
دانم آخر از درد عشقت، زیبایم ای پر پروازم...
|
|
|
|
|
چگونه پانهادیم براین دایره غفلت
که ورای هرتقاضایی عزابود
|
|
|
|
|
معراج در مرام ماناست
که آواز احمدی سر داده است
|
|
|
|
|
عشق امام هشتم عاشق ترم ز پیش کرد
|
|
|
|
|
مرا به وسعت اندیشه زیر خاک کنید
|
|
|
|
|
بیا ای دل بیا ای شور تنهایی
بیا بر من بزن دادی به پهنای سماواتی
تو کز این چشم پر خونم ببردی سادگ
|
|
|
|
|
قلمم... بی آنکه بدانم؛
عاشق کاغذی شده بود...
|
|
|
|
|
حیف در چشمِ تو، آن مِهر و صفا نیست که نیست
ذرّهای در دلِ سنگِ تو، وفا نیست که نیست
تو همان باغِ پ
|
|
|
|
|
همچون یک رود آرام ،
میروم به هر شیب
|
|
|
|
|
تمام ابرها را با هم امشب آشتی دادم
|
|
|
|
|
دست تقدیر گهی سوز و گدازی دارد
گذر از عشق ندانی چه هوایی دارد
گر هوا خواه نگارین رخ زیبارویی
عهد
|
|
|
|
|
تو یی علت آسایش
منم سر پا به تو خواهش
به تو نیازش
|
|
|
|
|
کلامم امتداد می یابد در واژه ای که مثل سابق نیست
|
|
|
|
|
دلم برای شما می تپد عسل بانو
برای دیدن رویت و یک بغل بانو
...
|
|
|
|
|
سنگ تنهايى به سرعت آمد و بر دل نشست
روز سختى بود آن روزى كه جام دل شكست
ساحل آرام و آبى وس
|
|
|
|
|
کابوسهایم را،
رویا کن!
از آمدنت؛
همه چیز بر میآید.
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
در این شبها یقین دارم که بیمارم
تو را میبینمت با اینکه بیدارم
ندارم چارهای دیگر فقط باید
به
|
|
|
|
|
دوش که از میکده آمد برون
سینه بر افروخته ....
|
|
|
|
|
مرگ در رگ هایم زندگی می کرد...
|
|
|
|
|
🍂پریشانم من از هر بی خیالی🍂
🍂 خروشان گشته گرمای جهانی🍂
|
|
|
|
|
در رقص قطره ها
چشم ها تر شدند
بغض های کهنه صد پاره
زبانه کشید
شعله های درد
در آغوش تنهایی ام
|
|
|
|
|
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
پرسپولیس ،پرسپولیس
|
|
|
|
|
ما را چه گریز از غم هجران تو باشد
یک جامه لمالم شده ای در نظر من
|
|
|
|
|
چه باشد رازاین پرده که بر ما بر نمیگیری
چه باشد رمزاین مستی که تو ساغر نمیگیری
|
|
|
مجموع ۱۲۴۸۱۰ پست فعال در ۱۵۶۱ صفحه |