محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
جمعه 11 خرداد 1403
24 ذو القعدة 1445
Friday 31 May 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
جمعه ۱۱ خرداد
تو نامم را به سرعت برده ای از یاد می دانم
تمام خاطراتم داده ای بر باد می دانم
یک شب به برت دلبر چون صد شب شاهان است
همین روزها
دوباره همه چیز عادی می شود
سواد من در حد
خواندن و نوشتن نگاه محبوب است
عَهد کردم با خودم اِمشب
در این سو سوی ماه
یِک که نَه صَد بار اگر
زاییده شَم دنیا بیام
حَرفِ مَن
یعقوب غزل گفته به دیدار تو آیم
تا یوسف ایرانیِ کنعان تو باشم
دستور بده مثل ِ زلیخا ، تو به زندان
یک روز اخر به خیابان می زنم
کاش مرا با تو محبت نبود، قصه ی این عشق حقیقت نبود
دِلُم خینِ خدای بختیاری
سیاه آبید دِلِ سَوزِ بهاری
غزل خموش نشسته است نظاره میکندت
به واژه های خیالش، اشاره میکندت
شهر ستاره
آتش زدی به جانم و غرق شراره ام
کی میرسد دمی که نمایی نظاره ام
دلتنگ روی ماه توام بس
دنیا به یک ارزن نمی ارزد ، زمانی
از نو خزان رسید ، بعد زمستان بهار نیست
تعداد فصلهای سالِ مصیبت چهار نیست
تو واجبی و بقیه همه مستحباند
ماه روشن منی میان مردمی که شباند
این دلِ زاهد و زنگار ترحم دارد
منم و حسرتِ دیدار ترحم دارد
خود نظری کن به دل زار من این بار
چون به خود می نگرم از همه بیگانه ترم
به لبخندی به خود گفتم چه خوش وقت
اوست
که بی پرده
می کَنَد پوست
درحسرت نگاهش چشمم نشسته بیدار
ای پیچِشِ موهایِ گُریزان،تو کجایی؟/
ای قلبِ فروهِشته یِ تهران، تو کجایی؟
چه کسی می شود
با گُلِ سُرخ دشمن ؟
ما زنده به شوق کربلاییم حسین
خطِّ بُطلان دفتری نادیدنی
کِی یاد من از خاطر تو میگذرد ؟
رسیدم آن طرف پشت نگاهت...
با حجابت شهر را غرق نجابت می کنی
در مرز خزان هستم، در لحظه تنهایی
آن سوی پریشانی ، جایی که بفرمایی
آقا تو را قسم به عزیزت پس از ظهور
قدری کنار کعبه بمان؛ دیر میرسم
.......................
پدرمرفتشدمشمع
وخاموش شدم
راستای نگاهم را قیچی می کنم و از وسط تا می زنم، نرم و لخت
خوشی ها و ناخوشی های گذر ارواح من را متزل
متهم گشته ام به بی دینی ....
من گناهی کرده ام
تاوان دَهَم تا زنده ام
روی تو بوسیدم و
پای دلم ایستاده ام
تو در این معصیتم
جرم
پَرِقُنداقه یِ تو بال و پَرِدشمن ریخت
ماده شیر و نوه یِ حیدر کرّار تویی
شام با نعره ات ازکُ
نان ضعفا رفته همه زیر عبا
افت و درد و مرض سرزده بیرون ز عبا
ای خدا حاشا چنین گردد روا
شنبه ها، یکشنبه ها، شاید تمام روزها
دارم امید وصال تو،با نغمه ی دلسوزها
پاییز رفت و پشت سرش را نگاه کرد
گشته یک عالم گرفتار از کوید نوزده
یک جهان در ناله ی زار از کوید نوزده
اگر که دهـر دنـی هرز گرد می گردد
زِ گشتنـش همه نیک و بدی ، عیان گ
نه خار نه خس نه عشق اجباری باش
ردیف و قافیه های تمام شعر منی
مردانِ شاعر عمیق میبوسند
مثنوى كوتاهى به مناسبت ولادت حضرت رقيه (س)
ای قلم امشب دوباره بر دل دفتر برقص
خدایا
حال آشفته
حال پریشانم را نمیبینی ..
مقایسه ای کوتاه بین تمدن 2500ساله ی مردمان کشور پارس با پیشینه ی سایر ملل متمدن امروز
مگر می شود عشق بی نام تو
دلی که رمیده،شده رام تو
محبوب من
مبتلا
عشق ممتد
پدرم شاعر نیست
شبی یار است
تَبی بیمار بیدار است
نگاهم که میکنی،
آیه آیه شعر نازل میشود.
گمانم،،،
روح الامین منی!
تا وارهی از هر چه غیر از اوست دست افشان
سر مست از امواج دریا، آفتابی تر
حال من خوب است..
حال خوبان چگونه ست؟
من شرابین گُنه ام را ،
که به خونِ دل من آغشته ست
با خودم خواهم برد
دمی کنار تو شاید حرام بود به من!
عشق دستور میدهد تا بنویسم،،
تمامِ حروفِ الفبای تنت
مرا به چیدنٍ واژهها سوق میدهند،،
بینظیر ا
خواب دیدم بند تسبیح دلم از هم گسست
ای کالبد جاوید تن بنگر بر این شب های بی مهتاب من
مجنون دوران
باز باران با ترانه آمد و من زیر باران نیستم
با تو باید زیر باران رفت, شادان نیستم
شعری روایتی
داستانی طویل است
در شباهت های درون مایع انسان
و ذات فطری طبیعت
ودر این زیبایی ،
گل فروشی را دیدم که
با دقت و واسواسی خاص
گل هایش را جابجا میکرد
داخل گلدان
ازتـیـزے ابـروے تـو دیـوانـہ شـدم ...
چقدر باب حوائج به شما می آید
حرمت باز کنند ، سیل گدا می آید
گره ی عالمیان دست شما بازشود
یارقیه
خسته ام...
خسته از افكاري كه نه تاب غم دارد؛ نه شادي...
عشق تعبیر قشنگیست ولی بوی اسارت دارد
قصه عشق همین است که با اشک قرابت دارد
مجموع ۱۲۴۴۴۲ پست فعال در ۱۵۵۶ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک