دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
|
|
روزی که خزان آمد خندان به فغان آمد
|
|
|
|
|
آنسوی نگاهها يكی بیتابتر از همه
منتظر فروریختن ديوار فاصلههاست
|
|
|
|
|
مهرت را به من بسپار
تصویرت را تا ابد در ذهنم بگذار
|
|
|
|
|
تاج عزّت از سرت دور ای فنا
|
|
|
|
|
کجاییکهمنمنتظر ندایی،صدایی،اشاره،کجایی
|
|
|
|
|
بی تو در درد ها به رویم باز است
|
|
|
|
|
برادر جان مشو غافل مکن خلق را قضاوت تو
نخند بر پیکر انسان مکن بهر بشر حسادت تو
|
|
|
|
|
یاد دارم، به سوز دل مجنون
زد صدا که نیامدی، شد دیر
گفت پیران شهرمان مردند
و جوانْ عاشقت دگر
|
|
|
|
|
نیستی آقا؟!
براي امام زمان(عج)
..............
نیستی آقا
بازهم فقیران گرسنهاند
غنیزادگان سیر
|
|
|
|
|
روز مرگم عشق را باور کنید...
|
|
|
|
|
تو یکی کشتی پوینده در این دریایی
بادبانش پر از باد غرور
|
|
|
|
|
ای دل بشارت می دهم ،شادی فراوان آمده
هم نوبهار دلکش و ، هم ماه شعبان آمده
|
|
|
|
|
بر دادِ دلم دادرسی باز نیامد
فریاد زد امّا کسِ دمساز نیامد
|
|
|
|
|
گفتمت با من بمان
رفتی و بعد
فرصت ِ اکنون به فردا مانده است
|
|
|
|
|
اشکهایم را که میچینی ،خجالت میکشی؟
|
|
|
|
|
بلبل آمد به ترنم دوش میخواند همی
که مرا نای پریدن دگرم نیست دمی
نوگل آمد به تماشا
|
|
|
|
|
از كدامين پنجره مرا فرياد مي زني...
اي صدايت نهايت دلدادگي...
به كدامين افق خيره شدي...
كه برق نگ
|
|
|
|
|
ای زمین و آسمان افتاده زیر پای تو
بوسه افلاکیان از عشق بر بالای تو
|
|
|
|
|
برگ این پژمرده گل چیدن چه معنا میدهد؟
|
|
|
|
|
فرياد از آن فرد ، که صاحب نظر افتد
در موقع تنظیم نظر در خطر افتد
|
|
|
|
|
دین و دنیایم ازبی فکریِ دل رفت
|
|
|
|
|
پاره دلم
نازک دل نارنجی پوشم
دلتنگی
بهانه گیری دل نامهربان
تو می کند
|
|
|
|
|
در هوا عطر تن يار همي مي آيد
سال بعدش چه نكو باد كه او مي آيد
|
|
|
|
|
ای کاش شوم منم شهیدخدمت
محشورمدافعان وچمران ، همت
گردر ره خادمی زکف جان بدهم
امید که حق ، مرا
|
|
|
|
|
فرهاد
و احمق رفت و شد شاگردِ قنّاد
|
|
|
|
|
مولای عشق کار دلم را ردیف کن......
|
|
|
|
|
جون جون جون. چشات جونمو میخواد
|
|
|
|
|
چشم دل را باز میکنم و تنها تو هستی...
|
|
|
|
|
امروز زمان شادی و احساس است
|
|
|
|
|
شیطان نمی خواهد ببیند لحظه ای هر چند، سرمستت از صهبای خلوت با خدا هرگز
امّا تو، ای بالفطر
|
|
|
|
|
خورشید من زمان پرستار بودن است
|
|
|
|
|
به تو که میرسم
ترک بر میدارد
کاسه ای احساساتم...
|
|
|
|
|
چشمای سیاه تو دنیامو رنگ شب کرد
اون دوتا الماس سیاه دنیامو زیباتر کرد
|
|
|
|
|
من میخواندمت شاه، تو حرف غمازان چرا گوش گرفتی؟؟
|
|
|
|
|
پرنده ی بال و پر شکسته ناکام نمی ماند...
|
|
|
|
|
خدایا رنج ما از حد فزون شد
صدای ناله ها از خلق برون شد
خدا یا تا به کی ترس و جدایی
زمین از اضطراب
|
|
|
|
|
دل به دل می آید و امید در راهست
شانس ما با اسب آمد امید در راهست
|
|
|
|
|
جان دادن ِ فوج طبیبان در بهاران
خون ريختن در شط ِ بسترهای زخمی
متن وصيت نامه هاشان هست بی
|
|
|
|
|
رَهِ درویشی گرفتم که جهان در نَظرم خاک شود
خورجینِ کُهنه و پاره که در آن نان شود
با تَبرزین بِزَنَ
|
|
|
|
|
هیچ مردی مثل تو، از دردعشق آگاه نیست
|
|
|
|
|
شعری در قالب ترانه تقدیم به پرستاران و پزشکان از جان گذشته سرزمینم
خط مقدم فقط تیرو تفنگ نیست
|
|
|
|
|
ذات حق عاشق اخلاص فراوان علیست
آسمان محو رخ و جلوه ی ایمان علیست
عرشیان گوش به فرمان گل بنت
|
|
|
|
|
چه خوب شد که آمدی
چه خوب شد که آمدی چه خوبتر که دیدمت
چه سالها که رفت و من به جستجو دویدمت
د
|
|
|
|
|
دلتنگی یعنی ، بغض حرم گلوتومیگیره
عکس حرم برات چه دلگیره، دلگیره
دلتنگی یعنی ،نون ونمک خور
|
|
|
|
|
همان خداي توانا ،كه قادر است و حكيم1
نظام ملك سليمان ، بـبنددش به نگيم2
خداي
|
|
|
|
|
ای کاش خدایا بشود قسمت دیدن،،،دردست اگر خانه ی معشوق ندانی
|
|
|
|
|
تمام اتوبوس
شب
برای جیرجیرصندلی های ردیف 11 و 12 جیغ کشیدیم
و راننده که در مساحت اسب غرق شده ب
|
|
|
|
|
رو به مهتاب بگو راز میان من و تو
|
|
|
|
|
تو هم آدمی عضوِ این پیکری
کنون در قرنطینه وِل مَعطلی
تو در روز خوابی و شب در اینستا....
|
|
|
|
|
آمدی نیمه شب یادم کنی من بیدارم هنوز
ذکریارب یارب نیمه شب می آرم هنوز
از صراط المستقیم عشق دور نی
|
|
|
|
|
بیدار نمیشود چرا؟ بهار از خواب زمستانی اش؟
|
|
|
|
|
قدری بمان مقابل من تا ببینمت
در کنج خلوتی تک و تنها ببینمت
|
|
|
|
|
بر آرزوی مرگ هر دم غبطه میخورد
مردی که دنیا را طناب دار می دید
|
|
|
|
|
در آن لحظات انتظار
دم بدم لحظه ها
چون کبوتران خواب آلود
در صبح گاهان ،
از آشیانه خیالم درجستج
|
|
|
|
|
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
هرلحظه که بدون تو تکرار می شود
بغضی به روی بغض تلمبار می شود
|
|
|
|
|
دل دوباره بَهر دیدارت کمی بی تاب شد....
|
|
|
|
|
گفته بودم هفت سین نشانم من
تا که آمد این غزل بخوانم من
* * *
عشق، سازیست که از تو می جویم
جان
|
|
|
|
|
کرونا آمده ، در صحن جهان میرقصد
ما درین صحنه چه کردیم، زبانزد شدهایم
|
|
|
|
|
شبها خسته از نبودنت
روزها نا امید از آمدنت
|
|
|
|
|
تا سیر شدیم خویش چنان گم کردیم
|
|
|
|
|
یک جام دگر بریزم و نوش کنیم-
اگر فرصت این هست فراموش کنیم...
|
|
|
مجموع ۱۲۴۲۱۴ پست فعال در ۱۵۵۳ صفحه |