منع برعذاب )))

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

باسلام
استادادیب دکترمهدیپور
سپاس ازحضورپرمهرتان
🌹🌹🌹🥀

پیشِ اهلِ معرفت ، فرزانه باشی بهتر ست
نزدِ مستان ، با خرد بیگانه باشی بهتر ست

بازیِ زنجیر بافی را نگیر از کودکان
تا به طفلان می رسی دیوانه باشی بهتر ست

رقص در بزمِ فنـا ، پرواز تا اوجِ بقـاست
دورِ شمعِ انجمن پروانه باشی بهتر ست

با عیارِ عشق می سازند تا تـاریخ را
در کتابِ زندگی افسانه باشی بهتر ست

هرزه خندی ، آبروی شیشه را ریزد به خاک
مِی اگر خوردی ، لبِ پیمانه باشی بهتر ست

شوکتِ شاهی به آسانی نمی آید به دست
در زمینِ خاکساری ، دانه باشی بهتر ست

ای که خواهی در حریمِ زلفِ او محرم شوی
صد زبان خاموش مثلِ شانه باشی بهتر ست

روزگاری شعله ی آوازِ خنیاگـر شدی
چند روزی شمعِ ماتمخانه باشی بهتر ست

نیست گوشی تا به فریادت رسد ای مرغِ دل
مدتی در اختناقِ لانـه باشی بهتر ست


شاعردکترمهدیپور


🥀🥀🥀🥀🥀🥀

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

سلام استاد
سپاس ازنگاه پرازمهرتان
🌹🌹🌴


گر خواری و گر گوهر در خاک روی آخر
گر خادم و گر سرور در خاک روی آخر

گر تاج نهی بر سر یا خرقه ی دون در بر
گر کهتر و گر مهتر در خاک روی آخر

گر طالع تو میمون یا بخت و قضایت دون
بد یمنی و خوش اختر در خاک روی آخر

گر دل به قدح بستی یا از می حق مستی
ازهر چه کشی ساغر در خاک روی آخر

گر پاکی و دین داری یا باطل و عیاری
گر مسلم و گر کافر در خاک روی آخر

دیوانه مپندارم کاین گفته ز حق دارم
فرعونی و پیغمبر در خاک روی آخر

تا چند غمِ دوران؟کاین قصه ی بی پایان
چندان که شوی از بر در خاک روی آخر

وزن : مفعول مفاعیلن// مفعول مفاعیلن



شاعرمحمداکرمی

باسلام


سپاسگذارم


به هر زمین که رسد آفت نژادپرست
به خلق حلقه زند نکبت نژادپرست
.
هر آن که شاهد تاریخ بوده، دیده عیان
به صفحه های زمان، دهشت نژادپرست
.
زنی دریده شکم شد جَنین بریده گلو
به تیغ لشکر بی رأفت نژادپرست
.
«خلاص شد» پسری نوجوان کنار پدر
به تیر جَرگه یِ کَژسیرت نژادپرست
.
به مشت می زند از غیض، دختری به شکم
پس از عبور تب شهوت نژادپرست
.
دوام نسل بُوَد همّت تمام وحوش
به حفظ گونه همی همّت نژادپرست
.
شکست می خورد آخر، سپاه خون و نژاد
همان که وهم کند شوکت نژادپرست
.
به کوه و دشت، جسدهایشان عَفَن گردد
همیشه بوده همین، غایت نژادپرست


شاعرزراعتی رضایی

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

سلام

ممنونم استادانصاری زیباحضورشماست

🌹🌹

گفت مرغ عاشقم .588
گفت مرغ عاشقم گلخانه می خواهم چه کار؟
پر ز سوز و ناله ام غمخانه می خواهم چه کار؟
عشق تو ديوانه كرده جمله ما را پس نگو
اين همه دور و برم ديوانه می خواهم چه كار؟
چون تو رفتی از برم شد بر سرم دنيا خراب
من خراب این دلم پیمانه می خواهم چه كار؟
آسمانم بی تو در غم چون شبی خاکستری است
بی توای گل بال چون پروانه می خواهم چه کار
چون عقاب می نوردم کوه غم را چون که من
عاشق بی ‎آشیانم لانه می ‎خواهم چه کار؟
من نه اهل آب و نانم ، تا به دامت پا نهم
مرغ آتشخوارعشقم دانه می خواهم چه کار؟
#محمد_باقر_انصاری_دزفولی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺

سلام استاد
میرزادوست


عالی حضورشما درصفحه حقیرانه ما

🥀🥀🥀🥀🥀

خداوند تبارک و تعالی به حضرت موسی علیه السلام خطاب فرمودند؛ یا موسی شنیدی فرعون وقتی که وسط آب گیر کرده بود و دیواره های آب به هم نزدیک می شد و هی می گفت یا موسی، گفت خدایا بله شنیدم. فرمود یا موسی شما که شنیدی دارد صدایت می کند و اسم شما را میبرد، فهمیدی چرا جواب ندادی!؟ دیگر حضرت موسی ساکت شد. خداوند فرمود به خاطر اینکه تو خلقش نکرده بودی!!! به جای آن سه مرتبه ای که گفت یا موسی اگر یک بار گفته بود یا الله من جوابش را می دادم و نجاتش می دادم
(نقل از زنده یاد آیت الله آقا مرتضی تهرانی)


گنهکار و پشیمانم اگر جا دارد عفوم کن
تو را بخشنده می دانم اگر جا دارد عفوم کن

به فرعون رحم می کردی اگر یک لحظه می خواندَت
و من هر لحظه می خوانم اگر جا دارد عفوم کن

شبی خلوتگهی بود و من و تو، اشک و پیمانها
ولی بشکسته پیمانم اگر جا دارد عفوم کن

خودت گفتی که مشتاقی به روی نادمان یا رب
به دیدارت دو چندانم اگر جا دارد عفوم کن

فقیرِ رحمت و لطفم، پناه آورده ام اینک
خدای خوب و منّانم اگر جا دارد عفوم کن

دلم با هیچ کس جز تو نمی جوشد نمی سازد
که بی عشقت پریشانم اگر جا دارد عفوم کن

تویی معبودِ زیبای هزاران عاشقِ شیدا
یکی از آن هزارانم اگر جا دارد عفوم کن


با احترام
مرتضی میرزادوست

🥀🥀🥀🥀🥀🥀

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

سلام

ارادتمند🙏🏼

استادآزادبخت ممنونم
زیباحضورپرمهرشماست نازنین
💐💐💐🥀🥀🥀




شبیه خورجین یک الاغ
وحشت زده یک خرگوش را غیر ممکن پنهان مکن
بار اول وحشت زده سری تکان نده
آهسته جدل یک خرگوش با یک الاغ
با ابروان سفید بالا نبرده به من نگو
آهسته با رنگ موهای یک خرگوش معما نساز
ببخشید گاهی سردر گم می شوم
ناراحت و پریشان
گاهی گمان ، نفس عمیق مرا در پرسش تو
مبهم خواهد کرد
هرگز به جستجوی خورجین گمشده نرو
گهگاهی چشم های یک پیرمرد
رفیق آشنای یک خرگوش خواهد یود
خانه به خانه دخترکی دنبال خورجین گمشده
قدر عرق کردن و پیراهن خیس شده
موهایش را دست باد می سپارد
گاهی می خواست شبیه زخم شمشیر
احمقانه سرش را دیده بان فریاد نارس خود کند
خودرا به جلو کشیده می خواست مواج دریا
رفتار احمقانه اورا توجیه کند
می خواست حق انتخاب خودرا
دست خرگوش داخل خورجین گمشده بسپارد
می خواست افتخار منصفانه یک فریاد باشد
آیا کسی حاضر خواهد شد
مرا به خرگوش گمشده برساند ؟
محتاطانه می گریست
و آرام جیغ کوچکی می زد
شبیه قهرمان مشت کرده
دوبرابرنفس یک پیرمرد
دنبال خورجین گمشده می گشت
وآخرین خواهش خودرا در دستمال
زیرکت پیر مرد پنهان می کرد
وتا ابداز یاد وخاطرش رفت
که زمانی خرگوش از خورجین فرار کرده بود
.......................................................
با احترام محمدرضا آزادبخت
......
از آب زیاد یک گل فهمیدم
گاهی آب مهمان ناخوانده یک گل خواهد بود
..،،،،،،،،،،،،،،،..............
وقتی یک ساعت مچی پریشان است
احوال دست چگونه خواهد بود
.........................
گاهی به خود جرئت بده تمام شوی
برای کسانی که مدتها در ذهنت تمام شده اند
...................
شاعرمحمدرضاآزادبخت
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

سلام

ممنونم استادصیاد سپاس ازحضورونگاه برمهرشما

💐💐💐💐
گاهی زنبورها زمان درازی را
تا نزدیک هرتصمیم دستهایم را باز
شبیه طرحی از نقاش
عقابها را به سمت گستردگی
روی شنل تردید من می کشانند

خورشید را مهر وموم شده
جلوی چشمانم دست وپا بسته
یک پا به سمت توطئه گر ها وز وز کنان
شبیه کوته فکری یک ستمگر
بهاررا می خواهند قطعه قطعه یک ماه
در لباس سکوت من بیاورند
مادام سعی نکن به احتمال زیاد
منتظر حدس و سکوت من باشی
مادام احمقانه فکر نکن
مهاجرت خورشید مشتی بر دهان سکوت من است
مادام قسم نخور
تا اندازه فهمت یک تو دهنی
به حکم مرگ برای خورشید آورده ای
ریسمانم را دوک به دوک تا نزدیک بهار
قاصدک ها صدای زنانه مرا
بی اختیار در شوق بهار خواهند آورد
کسی هرگز نشسته در نگاه خود
از فرق سر تا عمق زمین بهار را ناسزا نخواهد گفت
زنده باد جلوی پنجره داد می زنم
بهار زنده باد
تا قاصدک ها دوباره برایم دست تکان دهند
تا دوباره ناخودآگاه دختر عزیز بهار باشم
گهواره را تکان بده
بگذار هر زنبوری دلش می خواهد وز وز کند
بهار باورش بالاتر از وز وز یک زنبور است
بهار وطن پرست تر از خاطره کوچک
یک ذهن نیمه به خواب رفته است
بی اختیار خورشید را هیجان انگیزتر از
لحظه درنگ تو خواهم کرد
با احترام آوا صیاد
سال نو بر تمام دوستان واستادان عزیزم و مدیران افتخاری و جناب استاد ملحق وتمام دست اندر کاران شعر ناب مبارک باشد



شاعربانوآواصیاد

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

🙏🏼
💐
🥀
🌳
سپاس

باسلام استادادیب
معصومه خدابنده

زیباحضورارزشمندشماست
سپاس که به مهرنگریستید
💐💐💐💐💐💐💐
🌷m.kh🌷
"شمع سوخته "
آب میشود
از خجالت
خورشید
خَمیازه می‌کشد
ابرها
می غُرند و می بارند
سُکوت درختان
جاده های غریب
در فِتنه آتش
پروانه ها سیاه پوش
به دنبال شَمع سوخته
شِعر نُزول می کند
شاعری برای احیایش نیست
از اغتِشاش واژه ها ی پُر از بُغض
روحِ پیکر پوش خاطرات
چگونه می توان خالی شد ؟
نیمکت غَسالخانه آماده
صندلی روی پاهای خود نشستهِ
منتظر او که رفته است
برای‌ آخرین نِشستن
در این‌فضای غَم آلود
آداب غم را می دانم
نَفیر بی خبری ست
پلک ها سنگین
موج می زند در چشمانم
پرده های ذهنم‌‌
را گُم کرده ام‌
چقدر نیایش لازم است
رازی در سکوتِ حَنجره ام‌ گیر کردهِ
تک سرفه های آخرِ میان بستر
گویا شام آخر است
نمیدانم‌ ، هنوز زنده ام‌؟؟
مرده ام؟؟
من تولدی مرده ام‌ . . . !
#سپید
#معصومه_خدابنده
1402/12/13
سلام واحترام به همه ی استادان عزیزم و دوستان جان
تقدیم نگاه پر مهرتان

🌴🌴🌴🌺🌺🌺🥀🥀🥀🥀

سلام استاد

بانوسرکارخانم راحله حصارکی (راحیل)
سپاس که به مهرنگریستید
لایک حضور🙏🏼

💐💐💐💐💐💐💐
(قاب دل)
می دونید قصد عکاس از عکس انداختن چیه؟!
اینه که بیننده رو هم با آن چیزی که خودش دیده و لذت برده شریک کنه .
ولی یک عکسایی هم هست که عکاس تمایلی ندارد با کسی به اشتراک بزاره و دوست داره بکر بمونه
دوست داره اون عکس رو در قابی میخ کوبش کنه سر در دیوار دلش
درست مثل تصویر زیبای تو ، توی قاب چشم و دیوار دلم😍

سلام،
ارادتمند🙏🏼

زیبا حضورشماست نازنین
🥀🥀🥀🥀
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اشک هایی که شبانه راهیست
غمی از دوره جوانیست
جوانی که دلگرم نیس
تو صداش بغض چشاش هم خیس
حیف از این قطره اشکی
آمده با غم و بدبختی
این جوان شده پژمرده
بس که او را کردن آزرده
به او هیچ کس توجه نکرد
حق او را مفسد ضایع کرد
همه در فکر پست و مقام
زندگی را بر او کردن تمام
بنشین بر لب جوی ای جوان
گذر عمر ببین در دوران
که جوانیت را فروخته اند
نسل تو سوخته و خاکستراند

شاعرمحمدرضا صدقی

🙏🏼
💐
🥀
🌳
سپاس

باسلام

شاعره محترمه مهربانوطوبی آهنگران

ممنون ازحضورمستمرشما
🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼
ـــــــــــــــــــــــــ

من شمع خواموشم وزجمع فراموشم
نیم سوخته در شمعدانی بی هوشم
همچون مسیحا در کلام سبز
ازحضورشمع روشن نور پوشم
سوختم چون پروانه دورشمع او
ارام ارام شکستم باز در جوشم
عاشقی از اسرارازل در دل زار بود
تسلا درخزانم قلندروار جام نوشم
دست غیب اوگشودگره ازکاربسته
که درکارسخت باشم وز جان کوشم
دربهاری نعره ی ابری شکست خوابم
سیلی برزیبا درختم زد بادبرد هوشم
من درخیال وصل او بارانی بودم
به لرزید درختم وزسیلی در خروشم
دلیل گریه هام از درد او بوده تمام
بر لب دریا او بودم پرهیز وز نوشم.
گفتم به ساقی جام پر پیمانه اور
از تما شا مست وززلف سیا پوشم
گفتم جام تو امشب کند رفع بلا
خندید دادپیمانه ساقی پر نوشم
می درچشمه خفته لب تشنه ی اب
به صبر کوشم تا صبو دهددوشم

شاعره طوبی آهنگران

باسلام
استادادیب شاعرفرهیخته شهرام بذلی
به صفحه حقیرانه، خوش آمدید


مدرسه ها با شاد . مجازی شدن
بچه ها درس نخونده قاضی شدن

محصلای مدرسه یک به یک
عاشقِ اَلکُل هایِ رازی شدن

این جوره پیش بره همه میشنویم
که عضوی از ارتشِ نازی شدن
برایِ حفظِ خط هایِ فاصله ..
همه دخیل به چسبِ رازی شدن

خلاصه کُلّ مملکت فنا شد
وقتی که مفت خورا موازی شدن

حسابِ ما از اولش جدا بود
اونجا که کله پوکا ماضی شدن

به هوش و موش ،کاری ندارن اینجا
وقتی همه دزدِ اراضی شدن

چه خوب که شاد اومد کجایِ کاریم
میگن همه عاشق بازی شدن

#بذلی بخون درسو کاریت نباشه
کتاب خونا شاخِ مجازی شدن

#شهرام_بذلی

باسلام وعرض ارادت

ممنونم نازنین دوست. شاعرادیب وفخیم
استادمحمدفاضلی نژاد..



ـــــــــــــــــــــــ
دست از سرم بردار دنیا درد تا کی؟
ماندن به پای دلبری نامرد تا کی؟

دست از سرم بردار حافظ او نیامد
تا کی بگویم خواهشاً برگرد،تا کی؟

تا کی سرم را شیره می مالی به امید؟
سیلی زدن بر گونه های زرد تا کی؟

دیگر بدم می آید از چشم انتظاری
کاری که حیرانی به بار آورد تاکی؟

یک شب خلاصم کن از این آشفته حالی
دنبال کردن تا کجا ؟ پیگرد تا کی؟

سلام مجددبدوست گلم
استادمحمداکرمی (خسرو)
سپاس ازنگاه پرازمهرتان
🌹🌹🌴
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گر خواری و گر گوهر در خاک روی آخر
گر خادم و گر سرور در خاک روی آخر

گر تاج نهی بر سر یا خرقه ی دون در بر
گر کهتر و گر مهتر در خاک روی آخر

گر طالع تو میمون یا بخت و قضایت دون
بد یمنی و خوش اختر در خاک روی آخر

گر دل به قدح بستی یا از می حق مستی
ازهر چه کشی ساغر در خاک روی آخر

گر پاکی و دین داری یا باطل و عیاری
گر مسلم و گر کافر در خاک روی آخر

دیوانه مپندارم کاین گفته ز حق دارم
فرعونی و پیغمبر در خاک روی آخر

تا چند غمِ دوران؟کاین قصه ی بی پایان
چندان که شوی از بر در خاک روی آخر

وزن : مفعول مفاعیلن// مفعول مفاعیلن



شاعرمحمداکرمی
🙏🏽🙏🏽
💐💐
👏🏻👏🏻

باسلام

استادحاجی پوری باسمنج راوی عشق.
ممنونم 🙏🏽
زیبا حضورشماست،
عزیزی..


ــــــــــــــــــــــــ
ظلمِ داد
نگاهِ آرزو در حسرت و بی‌تابِ داد
لبِ ماهی به خون آغشته با قلّاب داد

خیالم در پیِ الماس می‌زد هر دری
طنابِ دار و آتش بوده عالمتاب داد

سرابِ دلنشینی ساختم ، شهرِ هخا
کویری با نقابِ سرخِ خون محرابِ داد

لبالب آرمانم دیدن چشم خمار
نصیبم تیرِ زهر‌آلود ، از مرداب داد

سرودی دردمندانه بسویِ صبح نور
گمان بود و نقاب شب به حکم باب داد

درون شعله‌ها دنبال بویی از بهار
گلستان لاشه خاکستر شده سرخاب داد

قراری در دیار عاشقان رٶیای ما
شده کابوس ، تعبیر شمیم خواب داد

چراغ آسمان گم گشته در دود و فغان
سحرگاهی نبود انگار در بشقابِ داد

دیار گل توهّم بود در دالان داد
حقیقت انفجار ِ وحشتِ قصّاب داد


شاعراستادحاجی پور
🥀🥀💐💐🌳🌳

سلام
استادطوبی آهنگران

باسلام
استادعبداله پور

ممنونم 🙏🏽
زیبا حضورشماست،
عزیزی..
ـــــــــــــــــــ

بیزدن سلام اولسین مسلمانلارا
اوروج توتوپ ناماز قیلان جانلارا
دوز یول توتوب گِئدن پاک انسانلارا
اوروجلوق بایراموز مبارک اولسین
ایلوز آیوز هفتوز گونوز وار اولسین
⚘
عاقل اولوب حق یولیلا گئدَنه
زاهد اولوب ترک دنیا اِئدَنه
عارف اولوب غیب عالمین گورَنه
اوروجلوق بایرامین تبریک ائدَرم
بوتون اولکه میزه سلام وئرَرم
⚘
سلام اولسین بدیر اوزلی جانانا
زحمت چکیپ حقیقتی قانانا
یار عشقیندن ایچه ریسی یانانا
اوروجلیق بایرامی سوزا وار اولسین
آچیلسین اورَئییز لاپ باهار اولسین
⚘
سلام اولسون جاوانلارا قوجایا
اوروج توتان آتالارا آنایا
محبتلی قایناتا قاینانایا
اوروجلوق بایرامی سوزا مُبارک
سوزلاری قوروسین حقِّ تَبارک
⚘
سلام اولسین حق دانیشان کَسلره
کرامتلی محترم نَفَسلره
قرآن خوان و اذان دِئین سَسلره
اوروجلیق بایرامی سوزا نوش اولسین
گونوز آیوز بیربیریندن خوش اولسین
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
(ترجمه فارسی)
از ما سلام به تمامی مسلمانان جهان
به تمامی جانهایی که روزه گرفته ونماز می خوانند
به انسانهای پاک که راه راست را انتخاب کرده اند
عید سعید فطر برای شما مبارک باشه
سال و ماه و هفته و روزتان هم پربرکت باشه
به عاقلانی که در مسیر حق حرکت می کنند
به زاهدانی که لذتهای دنیا را ترک کرده اند
به عارفانی که عالم غیب را می بینند
عید سعید فطر را تبریک می گویم
وبه تمامی هم وطنان خود سلام عرض می کنم
سلام به تمامی دلبران قمر طلعت
وبه آنهایی که زحمت کشبده اند برای درک حقیقت
وبه آنهایی که ازعشق یار سوز عمیقی در سینه دارند
عید سعید فطر برای شما پر برکت باشه
ودلهایتان همچون بهار گل و غنچه بشکافد
سلام به تمامی جوانان و پیران
به پدر و مادرهایی که روزه دار بوده اند
به پدر همسر ومادر همسرهای مهربان
عید سعید فطر بر شما مبارک
حافظ شما باشد حیِّ تبارک
سلام برکسانی که حرف حق میزنند
وبر نفسهای محترم و باکرامت
وبر صداهایی که قرآن می خوانند واذان می گویند
عید سعید فطر نوش جانتان باشد
وروزهایتان یکی از یکی خوشتر و پربرکت تر باشد


شاعراستادعبدلله پور


🌴🥀💐🌳

سلام استادمزینانی عسکری


ممنومم.. 🙏🏽

عزیزی.. 🙏🏽
🌹💔
ــــــــــــــــــــــــــــ

دلم زیارت اهل قبور می خواهد
جایی که همه ساکتند و آرام
محرم و نامحرم
در کنار هم آرمیده اند
هرچند این روزها
بازهم پولدارها اینجا خودنمایی می کنند
سنگ مزارشان چند میلیون می ارزد
بعضی نیز آرامگاهی ساخته اند تا در سایه باشند
اما هرگز نمی توانند حرفی بزنند
اعتراضی داشته باشند
خوب که نگاه می کنی
فقیر و غنی
از تو دعایی می طلبند
شاید برای خلاص شدن از سکوت
خاموشی زجرآور
راستی شب ها این جماعت چه می کنند...
با این همه تنهایی خسته نمی شوند
نجوایشان چیست
اکنون آنها تنهاتر از همیشه
در خلوت خویش چه می خوانند؟!...


شاعراستادمزینانی

💐🌴🌺

باسلام وسپاس🙏🏽

استادبهلول
عزیزی.

شکوه‌ نام‌ تو را جاودانه‌ می‌بینم
‌‌‌‌به‌‌جلوه‌آنچه‌تو‌داری‌یگانه ‌می‌بینم
اگرکه‌شاخ‌درختان‌‌ به‌ آسمان‌برسد
‌ حضور‌‌ِسبزتو را‌ در‌جوانه‌ می‌بینم
وفاو‌بندگی‌‌‌ام‌گرچه‌خام‌و‌بی‌‌رنگست
‌نگاهِ‌ لطف ‌تو را‌ عاشقا‌نه ‌می‌بینم
قسم‌به‌عصرو‌به‌‌هر‌چیز‌داده‌ای‌تو‌قسم
دوروز عُمر‌ِ‌جهان ‌را ،بهانه می‌بینم
اسیر‌ِ خانه‌ی ‌ دنیای‌ ‌دلکِشَم اما
فروغ‌ِ نور تو را‌ بیکرانه‌ می‌بینم
‌
اگر‌چه‌کِشتی ‌ایمان‌میان‌طوفانست
دراین‌سفینه‌ی‌حیران‌نشانه‌می‌بینم
زمین‌‌چنان‌شده‌‌پرخون‌ز‌‌‌تیغِ‌‌نااهلان
که‌ گوی‌ِجاذبه‌ را‌‌ هِندوانه‌ می‌بینم
چنان‌‌‌ ‌قشون‌جهالت‌ به‌ عاشقان‌تازد
که نورِ نابِ تو‌ را مَحرمانه‌ می‌بینم
غریب‌ و‌ بی‌کس‌ و تنها‌ی‌ما‌ بیا‌دیگر
که‌زارو‌تشنه‌ی‌‌‌وَصلت‌،زمانه‌ می‌بینم
بخوان‌ دعای‌فَرَج‌‌میثما‌‌‌ که‌‌‌‌در دل‌‌‌آن
امیرِ قافله را‌ ‌دورِ خانه‌ می‌بینم
مجید‌بهلول.میثم