پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت
|
|
یک عطر مردانه میان خاطراتِ خیس
در گنجه ای در لا به لایِ اعتقاداتم
|
|
|
|
|
من اون حس قشنگ زیر بارونو
سپردم دست تنهایی ...
|
|
|
|
|
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین . اربعین سرالاسرار را به صاحبدلان و آزادگان عالم و بویژه به همکار
|
|
|
|
|
هیچ می دانی خانه دلبر کجاست
این غم نا گفته ی هوشیار کجاست
بال و پر درهم شکست از عشق او
تیر
|
|
|
|
|
آرام و سر به زیر و متین گاه .....
|
|
|
|
|
اربعینِ سومین امام بود
اثرِ سجده و پیروزیِ روحانیِ بابا
بر جبینِ آن ، چهارمین امام بود
|
|
|
|
|
رسم عشق و عاشقی این نیست
در عاشقی نمره ام هست بیست
من عمر خویش را به پایت دادم
پرسند ز من که ماند
|
|
|
|
|
در هـمه جـا سِـر سرايت تـويـي
صاحب اسـرار هدايـت تـويـي
اي تـو
|
|
|
|
|
((نیلوفرآبی))
انگار دوباره چشم دلتنگ شده است
آهنگ و کلام جان چه بی رنگ شده است
|
|
|
|
|
آمدی تا اینکه آبادم کنی؟
خانه ات آباد آزادم کنی؟
|
|
|
|
|
اگر تو نباشی همه روزهایم فقط یک تکرار بی مفهوم است و همه فصل هایم طولانی
نه بهار را می خوا
|
|
|
|
|
افق به ارض رسید و تو سر به بالایی
|
|
|
|
|
آسمان جهانم فدای نگاهی
که تو باشی خدایم قبله گاه جهانی
|
|
|
|
|
با تو هم ها بسیار
در سفالینه تن
یا مرا کفر بگو
یا که بازآ تو به من
|
|
|
|
|
این حسین کیست که عالم همه غمخانه اوست
پردیس را به عشقش روادید معتبر توست
|
|
|
|
|
ماه من
کاسه ی صبرم شکست بندش زنید
کودک درونم زمین خورد لبخندش زنید
چون دل مرا از عشق او نی
|
|
|
|
|
دهانم واقعا تابوِت مخصوصِ خداوند است
|
|
|
|
|
قلــــم ســـر دادی و ســـردار بودی
همیشــــه نقطــه ی پـــرگــار بودی
|
|
|
|
|
زمستان، برف، باران
تگرگ و باد و بوران
|
|
|
|
|
ندارمت به همین یک دلیل میمیرم
|
|
|
|
|
گنج که نایافتنش، آن منم
دُر که نپرداختنش، آن منم
|
|
|
|
|
پایان ندادی گریهی بسیار من را
|
|
|
|
|
بهروزگارسیاهمنخندایبیرحم
|
|
|
|
|
دستهای من دخیل آستان چشم توست...
|
|
|
|
|
صحن و سرای حسین قبله دلهای ماست
جان همه عاشقان فدای کرب و بلاست
|
|
|
|
|
بیا از گلشن عمر نیست باقی
چرا از من نمی گیری سراغی
|
|
|
|
|
غــربــت صــد ســالـــه
نذر امام حسن مجتبی علیه السلام
|
|
|
|
|
از حسین فاطمه باید شفا گیری که او
در دل شب دستگیر بینوایان می شود
|
|
|
|
|
ميشناسم جان را اگر ، هم چون طبیبش هم توئی
میشناسی بند جانم را ، که هم درمانش هم توئی
|
|
|
|
|
برشهایی از کتاب صدای پای احساس
|
|
|
|
|
فصل خزان ارغوان جامه به تن دریده ام
|
|
|
|
|
چشمه جوشان به آب اطهر مرا
مادرم ای بی همتا گوهر مرا
|
|
|
|
|
خدا کند که نیفتی ز چشم من چون اشک
|
|
|
|
|
بیچاره گرگی ،
که متهم به قتلِ یوسف است
|
|
|
|
|
انتظار
دلم را نگاه تو دیوانه می کند
عمرم را وصال تو جاودانه می کند
گر نظری به من روا کنی
|
|
|
|
|
داها دای دونیانین بیر لذتی قالمییب آجیدی
گوننری عود کیمیدی لحظلری قیقاجیدی
|
|
|
|
|
آنجا كه كار نيك و بدِ خود ، تو پي بري
ايجاد شد طريقه ي نيك برادري
|
|
|
|
|
((دیار غریب))
می آیم از دیار غریبی
که از غل غل سکوتش
|
|
|
|
|
سکوتی پر ز فریادم،غمِ بغض دماوندم...
|
|
|
|
|
بغضی ست در گلویم از بی تو بازگشتن
وقتی که می دانم، نباشد انتظاری از تورا، باز دیدن
گذاشتم تکه ای ا
|
|
|
|
|
گم کرده ایم راه و سر رشته در کلاف
|
|
|
|
|
دست برده ای بر پرده ی اتاقم
چنان پیچ و تاب می خورد
که گویی آبستنِ درد است...!!!
|
|
|
|
|
جانان من، شیرین گل زیبای من
|
|
|
|
|
"برگ بو"
من با قلبی به سپیدی پگاه
بین درخت پُر طوفان و بلا
بعد از آن حادثه ی دوش تلخ مهر
به
|
|
|
|
|
مسافر دستان پاییز که می رسد زمین هم عاشق شدنش را نمی تواند پنهان کند🍁🍁🍁
|
|
|
|
|
روز
《تمام روز را سکوت زندانی کرده
تمام روز را سکوت ، با سَماجَتِ خفیفِ خود بر آغ
|
|
|
|
|
محرم
شکر خدا چشمانمان به محرم باز می شود
عاشقان بشتابید فصل دلدادگی آغاز می شود
همه جا
|
|
|
|
|
شد شهره به شیدا شدنت قلب من اخر...
|
|
|
|
|
بادی عجب وحشی و مست
بر صورتم سیلی زند
با ضربه های بی امان
او ابرها را می دَرَد...
|
|
|
|
|
الا ای عاشقان امشب من آوای حزین دارم
درون سینه غوغایی به پاس اربعین دارم
|
|
|
|
|
مُستبد با جهل مردم می رود بر روی کار
|
|
|
|
|
تو در کنار او و من نظاره میکنم فقط
هزار آفرین به من و مرحبا به غیرتم
|
|
|
|
|
گذرَد مَحمِل تو باز چو از کوی دلم
باد تا باد کشد، بوی تو را سوی دلم
در پسِ پنجره مسحور کند چشمِ مر
|
|
|
|
|
رها کن مبادا که خطر داشته باشد
نکند از تو تمنای دگر داشته باشد
|
|
|
|
|
هر که آمد بر دِلِ ما ردِ پا برجا گذاشت
اضطراب و بی قراری ها برایِ ما گذاشت
|
|
|
|
|
مردمانی دیده ام با باوری پیچیده شک
من خدا را دیده ام بی مردم و تنها و تک
|
|
|
|
|
شـاید کـه قـدم هـایَم از مـسیرِ تو دور است
اما دلِ من آنجاست دل با غمِ تو جور است
|
|
|
|
|
بـر مـزاجـم خـوش نـیـامـد روزگـار
روزگـارم شــد حــرام ؛ ای زنــدگـی
|
|
|
|
|
از تو پروانگی ام را به تقاضا دارم
شمع باشی چه من آن لحظه تماشا دارم
|
|
|
|
|
تو بیا که جمله هستی به طرب در آید و باز
غم و غصه را بمیران که غم جهان نماند
|
|
|
|
|
.
.
هرچه دارم فقط از روضه ی قاسم دارم
من حسینی شده ی دستِ امام حسنم...
.
.
|
|
|
|
|
بـرگ هـای رقـصـانِ پـایـیـزی ...
|
|
|
|
|
در هیاهوی این جهان
ما ماندیم و یک دل
که شکست آسان
|
|
|
|
|
عروج کن
دران سراپرده ای
که رنگها مبهوت میشوند
|
|
|
|
|
همدم پاییزم و طوفان میخواهد دلم
|
|
|
مجموع ۱۲۴۱۱۳ پست فعال در ۱۵۵۲ صفحه |