سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 21 ارديبهشت 1404
    15 ذو القعدة 1446
      Sunday 11 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        يکشنبه ۲۱ ارديبهشت

        حالا چی ؟

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۱ ۰۶:۲۵ شماره ثبت ۱۱۴۳۰۴
          بازدید : ۱۲۷   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        حالا چی ؟
         
        چپو شد ! بازارچه ی مکاره ی عمر،
        به هجومِ تاراجی
         
        حتی یک تریلی تیرآهن ،
        با چراغِ خاموش ،
        دزدکی وارد شد ، درناکجاآباد ، به کُنجَکِ گاراژی
        بازاریان ، سرمایه ‌شان برایشان ،
        اینطور بگویم که عزیزتر بود ، از تمامِ جانشان
        پرسش و پرسش بود ازشدتِ تاراج
        خبر و خبر، وول میخورْد همه جا درطبقات
        به هم میگفتند : ما که خودمان اجناس را ،
        گذاشته بودیم به حراجی !
        ز هم می پرسیدند : حالا چیا بردند ؟
        پائین چی ؟
        بالا چی ؟
         
        حتی آن فیلمخانه ، در امان نمانده بود، زِ فرطِ تاراج
        قلبش ، نزدیک به ایست بود آپاراتچی
         
        کاسب ها و پشتک واروهاشان ، فکرِمرا برد ،
        به انتهای تیتراژِ آغازینِ اخبارِ زمانِ شاه
        ژیمناستیک و پشتک واروهای نادیا، کوماناچی
         
        اضطراب و دلهره و یأس را که دیدم ،
        نگران شان شدم
        به خود گفتم :
        مردها که چنین باشند ، پس زنها چی ؟
         
        به خود گفتم : این بادِ تطاول ، به بازار،
        گر رحم نکند ،
        با ما ، یک لاقبایانِ روزگارچه میکند ؟
        اضطرابم میگفت : ای وای راست میگویی ، با ما چی ؟
         
        معشوقه ام پیدایش شد
        اول یه پذیراییِ مختصرنمود ز گونه ام با  ماچی
        گفت : " ما خانه به دوشان غمِ سیلاب نداریم "
        گفتم : زیبا ! تا نیامده بودی ، حالم چقدر بد بود
        معشوقه ام لبخندزنان پرسید : حالا چی ؟
         
        بهمن بیدقی 1401/7/26 
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۸:۵۷
        سلام و عرض ادب جناب بیدقی بزرگوار
        مثل همیشه زیبا و منحصر به فرد خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۲۳
        با سلام و عرض احترام آقای احسانی فر گرانقدر
        بزرگوارید
        سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1