شنبه ۲۰ ارديبهشت
مجموعه شعر اَره شعری از پژمان بدری
از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ ۲۱ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۷۶۱۱
بازدید : ۴۱ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب پژمان بدری
|
شعر اول: اَره
بدجور به هم ریخته ام
با شیبی بسیار تند
درونِ خودم سقوط می کنم
به دره ای عمیق که حیات وحشِ؛
نگرانی های من ست
نگران که می شوم
یاد تو می اُفتم
یادِ چند آدم برفی که در نگاهَت
به تور کویر رفته اند
اصلا نگرانی
نام دیگرِ جفت چشم تو بود
وقتی به اضطرابی قرمز
تن می داد
با هر قطره اشک
من اَره ماهیِ بیچاره ای شدم
که به جرمِ قتلِ غیر عمدِ یک درخت
به آکواریومِ پارک آبی
تبعید شده است!!
شعر دوم: نارنجستان
راه ها
همه انگشت به دهان مانده اند
مانده ام از کجا شروع کنم
که این کلمات در تنورِ توصیف
از خجالت آب نشوند
تعجبی نیست
وقتی این گونه ای
باید از مسیر آن دو دست سبزه
به نارنجستان شیراز سفر کنم
و در گردنه حیرانِ گردنَت
که استراحتگاهِ چند فلامینگوی مهاجرست
بنویسم هر رودخانه
به زاینده رودِ همین واژه
همین واژه ی ساده؛مثلِ "تُ" می ریزد
تو ای محلِ تلاقیِ مناظرِ حیرت انگیز
بگو از کدام سپیده دم آمده ای
که هر پگاه یک اقیانوس دریا
به امواجِ مشکی موهایت سپرده می شود؟؟؟
همان هنگام که من
پُلی اندوهگین بودم
که خاطره های زیادی
از شانه هایم به کفِ خیابان
پرواز می کردند!!
شعر سوم: آه
صدای مویه می آید
زنی بر مزارِ مردِ درونم
این چنین گریه می کند:
با اینکه یکی هر روز
خورشید را در آسمان
تفت می دهد
من آن هااای سردی هستم
که چشم انتظار تو
پشتِ پنجره نشسته است!!
شعر چهارم: همان
زودتر از زود
چند خزانِ نیامده را
پشت سر گذاشته ام
دوست داشتم بنویسم
بنویسم شبیه میدانِ نقش جهانی
و بهار با درشکه دور تو می چرخد
دوست داشتم
تا همیشه دوستَت داشته باشم
وقتی به خودم نگاه می کنم
مثل همان عکس دونفره؛امّا قیچی شده،
که به دنبال نیمه ی دیگرش می گردد
حیرانم وُ از تو
چیز زیادی در یادم نمانده است
به جز آن دو چشم واقعاً درشت
که از حافظه ام
این جمله را پاک کرده بود:
ماهی ها
به فکر خفه کردن دریا افتاده اند!!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام و درود فراوان بر شما