يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
|
|
من خودم فهمیدم آن را در صبح شنبه
|
|
|
|
|
آشفته تر از خویش، ندیدم که ندیدم
سلطان کج اندیش، ندیدم که ندیدم
من گم شده ی راه تو ام، یار دل ان
|
|
|
|
|
صلاح مملکت خویش را نمیدانم...
|
|
|
|
|
دل بیچاره ی ما را گرفتی زدی پرچم که دنیا را گرفتی
|
|
|
|
|
با اینکه دید خدا گناه مرا
به نگاهی گره زد نگاه مرا
|
|
|
|
|
ایران تمام حاشیه ی دور گنبد است!
|
|
|
|
|
دیده ای یار کجا و دل بیمار کجاست؟
دل زخم خورده کجا و سر تیمار کجاست؟
هردو در حال پریش و نگران از
|
|
|
|
|
یادگاری که من از حضرت زهرا دارم
|
|
|
|
|
دنیا آشوبه وشهرآشوبه و دل آشوبه
|
|
|
|
|
هرکه در این بزم است خنده هایش روان
هرکه در این خانه نیست گشته زخود نهان
زغصه هایت نترس تا که شوی ق
|
|
|
|
|
نغمه های دلِ دیوانه ی مـا گـشت حرام
|
|
|
|
|
غزل «عشق و فراق» سروده حاج محمد حسین محمدی«خوشنوا» با مضمون انتظار و برای موعودِ منتَظَر سروده شده ا
|
|
|
|
|
نفس و شیطان هردو یک تن بوده اند
دردوصورت خویش را بنموده اند
|
|
|
|
|
آنكه از روز ازل ، ياوري اش يار تو شد
كي شود مژده بيايد،كه همان يار ت
|
|
|
|
|
الا ای کودکان مهربانم
من امشب قصه ای از شرق دارم
سرود عاشقی در ورطه خون
دلی از اشک دیده غرق دار
|
|
|
|
|
يك نگاه
تا به كي ماندن سر راهت براي يك نگاه
تا به كي جان را كنم هر دم فداي يك نگاه
اين همه ناز تو
|
|
|
|
|
رفتی که کنی واله وشیدای جهانم
|
|
|
|
|
کرم رویا میشوم می پرسد احوالم خدا
وه چه شیرین است لبخندش ببین حال مرا
|
|
|
|
|
من به خندیدن چشمان تو عادت دارم
|
|
|
|
|
نمک خوردند ، نمکدان را شکستند
کسانی که به ظاهر دوست هستند
|
|
|
|
|
ای که حرفات شراب بی کوزه
هواییش کردیو دلت میسوزه!
نگفتی با خودت عمرسنجاقک
بیرون برکه اش
|
|
|
|
|
طفلکی پرنده ای که کنج این قفس نشسته
ز جفای زورگویان دل نازکش شکسته
تو قفس زندونی کردن تن خسته و نح
|
|
|
|
|
دوستت دارم و این جمله غم انگیز شده
آخر قصه ی ما وصلِ به پاییز شده
رفتی و یک چمدان خاطره ات جا ماند
|
|
|
|
|
به خداوندی خدا قسم
جنگ ها مقدس نیستند
از دست دادن اینهمه نیروی کشور
دردناک است
|
|
|
|
|
لیلیامزودبیاوقتتماشاشدهاست
|
|
|
|
|
پدید آمد غم و اندوه دگر باره به جان ما
چو دل داغش فروزان شد به سودای نهان ما
|
|
|
|
|
شب معطر بود با بوی خدا...
|
|
|
|
|
هرکه به عشق من شک داشت
بی گمان تو را نشناخته بود
|
|
|
|
|
در همهمهی مردم این شهر، غریبم
|
|
|
|
|
در غزل هایم همش نام تو بود
|
|
|
|
|
در تاریکی گور خفته
رویاهای رها شده در باد
|
|
|
|
|
ای دل بسوز گربه میهن جمل شده
قربانی مناسک بین الملل شده
|
|
|
|
|
باز امشب ترس پیری رسته از زنجیر...
|
|
|
|
|
دکلمه ازبانوی غزل
نیره ناصری نسب
*******************************
من لاله ی صحرایی ام با من تو همد
|
|
|
|
|
چرا بغضمون رو دیگه نشکنیم ؟
حالا که شاپرکا سیاه پوشن !
|
|
|
|
|
از عرق کارگران زر بدهید به...
|
|
|
|
|
تو را خواهم نواخت ...با همان سنتور کز کرده گوشه اطاق
|
|
|
|
|
من ان ناپایدار دلنوشته بر ساحلم ،
|
|
|
|
|
فصل نگاه
نفسم هستی و بی تو نفسی نیست مرا
ای همه هستی من جزتوکسی نیست مرا
زلف پُرچین تو چون سل
|
|
|
|
|
عشقـــم به تـــو آسمونی بـودو
شب، ماه ِ چشماتو بوسه می زد
ازتـــو غافل شدم، یــه غریـبـــه
وسط عش
|
|
|
|
|
تا کی دھان شعر ھایم را ببندم
تا از تو نگویند.
دل من ھیچ
ولی مگر میشود
جلوی این واژه ھای عاشق را
|
|
|
|
|
دیشب تمامِ زندگیش را مرور داشت
|
|
|
|
|
مهتاب عشق
شراب ناب شیرازی تو را مستانه می نوشم
خرابم کرده ای پیراهنی از عشق می پوشم
به جان جام
|
|
|
|
|
شد زمین و آسمان پر شور و شین
آمد عاشورای خونین حسین
|
|
|
|
|
روزی به تو گفتم؛
عشقمان بی سرانجام است
لبخند زدی و گفتی؛
این حباب بر آب است
|
|
|
|
|
نمی دانی چه آشوبی به پا کردست لبخندت
|
|
|
|
|
چشمانت سادگی ام را خرید......
|
|
|
|
|
دراین زمانه که عاقلان به حبس اند و،
جاهلان به جولان
|
|
|
|
|
دلا تا توانـی ، به دانش گرای
به بـی دانشـی ،بـر نیایی به جای
دلا تا توا
|
|
|
|
|
تا کجا دلخوش به این عنوان انسان داشتن!
|
|
|
|
|
اشک های سرازیر شده ات را به جای دیگری ببر...
|
|
|
|
|
"ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم"
هرچند که در خود بشکستیم چو شیشه
|
|
|
|
|
هزار بار نوشتم تب ترانه تویی عشق
هزار مرتبه گفتم چراغ خانه تویی عشق
|
|
|
|
|
كسی كه عمری نگاهش
وصدایش
الهام بخش لحظه هایم بود
چرا نماند؟؟؟
وقتی كه رفت چرا؟؟
مرا همراه خود ن
|
|
|
|
|
من میل به آن قد بلند رعنا دارم
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۶۹ پست فعال در ۱۵۴۹ صفحه |