پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت
|
|
تقدیم به استاد ارجمند آقای سیامک خرمی
قهرمان میدان
خرمی ای ا
|
|
|
|
|
کجا شدی کــــه تــــــرا .........
|
|
|
|
|
ای قشر زحمت کش؛ روزت مبارک
|
|
|
|
|
بودن و نبودن ها،اگر و اما ها ...
|
|
|
|
|
شب دیدار تو تا صبح قیامت باقیست...
|
|
|
|
|
شنیدید میگن اومد ثواب کنه کباب شد؟
|
|
|
|
|
ناز چشم تو مرا سخت گرفتارم کرد
غمزه جادوی تو عاشق و بیمارم کرد
صنمی نیست به خوشرویی و
|
|
|
|
|
شعري از جناب آيت اللهي مرا به فكر فرو برد...
|
|
|
|
|
دستانم را مشت کرده ام
محکم!
نه برای جنگیدن
بلکه برای پنهان کردن تو
|
|
|
|
|
تقدیم به کسانی که بلوچی نمی فهمند
|
|
|
|
|
آن كه ديروز نمود عشوه ز تن زيبا بود
رخ و رو جامهى تن گويى به از ديبا بود
لب آغشته به مهرش
|
|
|
|
|
پس گذرانم باقی عمر به تنهایی...
|
|
|
|
|
تو فخر عالمی پر گشای سوی بالندگی
که جهانی را بهر تو کرد خدای، به این آکندگی
|
|
|
|
|
لاله آسا پیرهن بنموده چاک
غنچه آسا هر دو لب در اصطکاک
|
|
|
|
|
نمیخوام دیگه دستامو بگیری
اگه لمسم کنی دیوونه میشم
با این زخمای تنهایی روقلبم
دارم تصویری ا
|
|
|
|
|
دنیا خوشمزه است
به شرط آنکه
|
|
|
|
|
مژده باید بدهی ، نرگسِ مژگان آمد
شمعِ دل مونسِ جان ، وعده پیمان آمد...
|
|
|
|
|
باز در خـلوت غمـگیـن خودم درد شـدم
گرم فکـرت شدمو از همه جا طَرد شـدم
|
|
|
|
|
تو ، تنها رازی هستی
که
آرزوی فاش شدنش را دارم . . .
|
|
|
|
|
آمد آن زین پدر یار حسین دخت بتول
زینب ال رسول
یار مادر وقت غم؛ غمخوار حیدر بعد مام
دختر خ
|
|
|
|
|
باز مرغ دل من گمشده ي طوفان است
آسمان غزلم نقطه ی بي پايان است
باز دل بی تو اسیر درد ب
|
|
|
|
|
باران که آمد
خیابان های شهر
گریه کردند ،
غربت چشمانم را...
|
|
|
|
|
من شاعری را می شناسم از تبار خونی باران
گل واژ ه هایش خیس می شد در دلش وقتی تغزل داشت
|
|
|
|
|
تو همین روزاست که باید بره پای چوبهء دار
اونیکه نکرده هیچوقت به یه مورچه حتی آزار
|
|
|
|
|
شهری از جنس خرابه ........
|
|
|
|
|
یاشادیغیمیز گونلره داریخام بلکه
نئیله ییم باللی سؤزوم ؟
|
|
|
|
|
اگر به گلشن گیتی چو غنچه جامه دریدم
گلی به رنگِ وفا در تمامِ عمر ندیدم
|
|
|
|
|
شرم دارم اززبا مانده در زنگ سکوت
|
|
|
|
|
زوزه می کشندارزوهایم............
دردستان شغال زمین.............
|
|
|
|
|
نمیدونم چیه در من، که منو برده تو این خواب
تویه روزای سیاهی، از پس شبای آفتاب
|
|
|
|
|
بی تو، بگو چگونه هوا را نفس کشم؟
آیا برای هستی من نوش میشود؟
|
|
|
|
|
کجایی تو؟
خیابان خلوت است.
|
|
|
|
|
ساقیا جامی بده تا بگسلد غم از دلم
امشب ای دل این غم دیرینه را فریاد کن
|
|
|
|
|
هوا کم است ،پس نفس بدهید وجوانان را در یابید
|
|
|
|
|
چه مانده از من و این چشم های فوق ِ ضعیف
به غیر ِ عینک و یک دستمال توی کیف -
- که ا
|
|
|
|
|
"تقديم به مادرم كيوان تمدن،كه پاهايش را در زمين جا گذاشت و به معشوقش پيوست "
بالهايش را گشو
|
|
|
|
|
از مال دنیا هیچی نداره فقط یه مدرک تحصیلی داره
که مث
|
|
|
|
|
شرابی که نوشم من از جام تو
کنم کام شیرین من ازکام تو
به پرواز درآیم به اوجی بلند
|
|
|
|
|
" عقده های باد می ریزد مرا"
|
|
|
|
|
تا ميكده رفتم با،انديشه ي خوشبختي
ديوانگي ام انداخت،در دام نگون بختي
|
|
|
|
|
دلم میگیره از غم جدایی
کجایی نازنینم که بیایی
دلم داره میسوزه از فراغت
چشام هر
|
|
|
|
|
چه روزگاری بود بزرگان ما نانوشته بهم قرض میدادند وجه دستی
گرو شان خال سبیلی بود برای راستی
|
|
|
|
|
صدا صدای محبوب است
خنده از جان محبوب است
با بلم به دریای عشق محبوبم پارو می زنم
|
|
|
|
|
می سرایم تو را دوباره گلم فاعلاتن مفاعلن فعلن
مثل روحی که حیف می میرددر زمستان داغ پی
|
|
|
|
|
حالم
شبیه کسی ست
که بعد از اذان صبح اعدام می شود
ولی هیچ کسی
برای گرفتن جنازه اش نیست.
|
|
|
|
|
پراز بغضم پر از اسرار نا گفته
سری دارم پر از افکار آشفته
|
|
|
|
|
روز
به امید
شب است
که
پلک نمی زند.............
|
|
|
|
|
زیر پای زندگی مردم نفهمیدی چرا
جای گریه بر مزارم،آه ،خندیدی چرا؟
ای طبیب دردهای بی سرا
|
|
|
|
|
کاش چو کلاغی درخت بر دوش ، خبری درد می کرد بر دوشم
|
|
|
|
|
یک شبی گر بدر رویت سوی من مایل شود
|
|
|
|
|
به جای کعبه مردم زائرِ چشم تو می گردند
پیِ ثبت نگاهت سازمانِ حج و اوقاف است
|
|
|
|
|
زندگی را به خاطرتو دوست دارم.
|
|
|
|
|
تو بیدارمان کن زغفلت ، خدا
که تابع شویم حکم و امر تو را
|
|
|
|
|
غزل عاشقانه يارو نگار
یارِمن آمد وبر صراحی اش نقشِ نگار
گوشه ی زلف کَجَش غنچه ا
|
|
|
|
|
لحظه یعنی یک دم وعمری که تمام است
|
|
|
|
|
گره نزن روسریتو موهاتو دست باد بده
باد موهاتو میرقصونه، رقصوندنو خوب بلده
|
|
|
|
|
صدایی تاریک گفت روشن بشوید
و ندیدم روشنی در آن صدا
تا محیا بشود مفهومی
آمدم
|
|
|
|
|
بر در میخانه دارم باده خواهی میکنم
|
|
|
|
|
دیدی آخر عشق قلبم را ربود!..........
|
|
|
|
|
نکته ها را، بارِ دیگر، بر وصالِ عشق خــــــوانَم
قدمی از پیش گرفته، نکته فالِ عشق خـــوانَم
|
|
|
|
|
شب به خیر می گوییم و بیدار می مانیم....
|
|
|
|
|
اي همه تن فداي تو ، رضاي تو عزيز من
|
|
|
|
|
اندک مهربانتر
زخمهای
کهنه ات هنوز درد دارد
لطفا مرا ببخش
با لحظه ی سکوتت
التیامم ده
|
|
|
|
|
تو اتفاقی نو بودی
اتفاقی که
آمدنی را برایم
معنی کرد با رفتنش...
|
|
|
|
|
کاش که شیطان به خدا سر بزند
|
|
|
|
|
دوش ملائک مرااز میخانه برون به دار زدند
پیر و میخانه به نار زدند
ساقی و مستان را گر
|
|
|
|
|
شاعر خانه ی دوست
شاعر کوچه باغ عشق
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۱۹ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |