دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
|
|
چون زلزله ای بی خبر از غیب رسیدی
|
|
|
|
|
غرش یک آذرخش. . .
ظلمت یک شب تار. . .
دل دل باران و نم. . .
باز باران بی تاب. . .
من میان این ح
|
|
|
|
|
ایستگاهی
که تمام اتوبوس هایش پر است
|
|
|
|
|
رنگ چشم هایت عوض گردیده است
|
|
|
|
|
گئجه لر آی ایشغی مَنی چُوخلی گوجادیب
چونیکه آی تای گوزَلیم گوزلَری اورَگی آتیب
یادنا سالدیم اورک
|
|
|
|
|
برگ ها در جاریِ رودی که تا دریا سفر دارد...
همنوا با موج میرقصند... پا به پای ماه !
|
|
|
|
|
ای
شایبه ی عشق
در استیناف خیال....
|
|
|
|
|
ای زغمم بی خبری داغ مراتازه مکن
..................ـ......
|
|
|
|
|
این دل بیچاره انگاری خریداری نداشت///این همه خر مهره آفت بر تن گوهر شده
|
|
|
|
|
دلی را امروز نشکنم اگر،
پلی است
فردا برای رستگاری ام...
|
|
|
|
|
یک عمر با امید ز عشقش بسوختیم
|
|
|
|
|
عمریست که جز چشم تو من را اثری نیست..
از ماه به شب های من اینک خبری نیست..
|
|
|
|
|
من دلم بیتاب چشمان سیاهت گشتهاست
|
|
|
|
|
پروانه ام در باد ، دردا از این بیداد.
در بندِ طوفانم ، فریاد وُ صد فریاد.
از اصلِ خود دورم ، د
|
|
|
|
|
آه از آن عقل که مرا حیرت و تردید فروخت
|
|
|
|
|
باز اربعین است ونوای دلنشین
|
|
|
|
|
ما فصل بهار قرمه سبزی دارم
در موقع کار قرمه سبزی داریم
از بو
|
|
|
|
|
خیره شدم به تصویر تو اینه تو میری ولی بگو من چی کردم خطا
|
|
|
|
|
کجای راه را اشتباه آمدیم؟
|
|
|
|
|
باز باران
در خیابان
بر روی پلهای سنگی
سرد و وحشی . بی اراده
می زند سخت تازیانه
|
|
|
|
|
ای که نامت میشود آغاز عشق
یاد تو مصداق هر آواز عشق
|
|
|
|
|
پیش چشمت روزگاری روزگاری داشتم
با لب سرخت قرار بیقراری داشتم
|
|
|
|
|
قربانیانِ خاکیم/ ما/ شما/ والیانِ پاک!!/ اما/ هر دو به یک اندازه مقهوریم/ زرتاب
|
|
|
|
|
باز امشب گشته ام بیخواب و مست
فارغ از دنیا و انسان های پست
می روم تا وادی عشق و جنون
میشوم دیوا
|
|
|
|
|
رفتنت درد کمی بود مگر؟؟
بی انصاف
که یهو دلتنگی ات هم
بر سرم آوار شد
زندگی همچون
|
|
|
|
|
دلنوشته اي از زبان بچه کار و خيابوني
|
|
|
|
|
عالیجناب ...
دوست داشتن قلب میخواهد ؛
قلبی که ازادانه تپش داشته باشد ،
نبض بگیرد در هوای معشوقی .
|
|
|
|
|
یکی بود
...دو تا نبود
خیال تو بود و...
منو شب و ماه
|
|
|
|
|
محكم تر بغلم كن...
یکی کن اینتن به تن های جداافتاده از هم را،
پیوند بده به تنت ،این دلِ افسارگسیخ
|
|
|
|
|
شب و روز حیران و آزرده ایم
|
|
|
|
|
دلم جواب می کند ، مرا برایِ عاشقی.
ز صحنه پاک می شود ، شمیمِ خوبِ رازقی.
به راستی نمی رسد ، دگ
|
|
|
|
|
چگونه با بی تو بودن به عشق مفهوم دهم
|
|
|
|
|
... تا ناگفته ها،
سوخته سینه ام !
|
|
|
|
|
خمینی ،همه نگاهم به رویت قلب وروحم را صلابت واقتدار میبخشد
همه ترسم ازدشمن باگوش به سخنانت دادن فک
|
|
|
|
|
بر سر کوی تو سر مست شراب آمده ام
با دو صد حیله ولی نقش بر آب آمده ام...
|
|
|
|
|
تکرار نام تو
در طپش دل بیقرار...
|
|
|
|
|
با نگاهی
به دنیا
از آنسوی علت ها...
|
|
|
|
|
يا تو مگير از دل خمخانه مى
يا بپذير از بد پيمانه قى
|
|
|
|
|
شیرین و شب چراغ
در من ته نشین می شوی.
|
|
|
|
|
خودش در آخر صف، آستینش پاره و ...
|
|
|
|
|
پاییز جانِ من است
خود برگ به برگ جان می دهد
تا برگ به برگِ خاطراتت
دوباره در من جان بگیرد
|
|
|
|
|
به تومدیونم ای بلندترین
قبله گاه شکوهمند خیال
دل گرمت به خون من می ریخت
شعله ی نرم آرزوی محال
|
|
|
|
|
گشته دل غمگین............
|
|
|
|
|
ما شرابِ چَشـــمِ تو ، ننوشیده
مست شُدیم
بیخود شدهء عشقِ توئیم و از تو ما هست شُدیم
ما نغ
|
|
|
|
|
به رویم چو بنگری سراپا نظاره ام
به رویت چو بنگرم به ماهی نظر کنم
|
|
|
|
|
چاره ای باید تب برجام را...
|
|
|
|
|
خداوندا خودت آرامشم ده
از این بیهوده سوزی کاهشم ده
برای دل بدست آوردن از او
کمی جُرأت برا
|
|
|
|
|
محرم درمحرم بود بی تو
دلم لبریز از غم بود بی تو
سفربودم ولی فکروخیالم
دمادم تلخ ودرهم بود بی تو
|
|
|
|
|
سلام خدمت دوستان و شاعران گرامی
این اولین شعریست که اینجا وارد میکنم
به دلایلی دارم از سایت شعر نو
|
|
|
|
|
روز دوم هرماه یاد او در دلم افتد
|
|
|
|
|
فضای مجازی بیشتر از اینکه به ما خدمت کند ، ما را به خدمت گرفته است !
|
|
|
|
|
داشتم از غصّه می مردم که دیدم ، به فضایِ بازِ دریا رسیدم.
دوره یِ چاله و چاه به سَر اومد ، دیگه ق
|
|
|
|
|
تو
مثل نزول بارانی
بر دل تشنه زمین
|
|
|
|
|
از خوابیدن پروانهها هم میهراسم
|
|
|
|
|
ثانیه می شمارم عمر قلیل خود را
|
|
|
|
|
هرگز تو نگو که عشق کمیاب شده
این دل ز جداییت چه بیتاب شده
|
|
|
|
|
نزدم هر آنچه ک باشد از آن توست..
شاید هر آنچه که دارم نگاه توست..
|
|
|
|
|
واین است داستانِ کودکان کار !
|
|
|
|
|
فلجم کرده رَهِ رفته ی تو با اغیار...
|
|
|
|
|
دیشب
تا چشم هایم را بستم
و پلک روی خواب هایم گشودم
چون مسافری به پیشوازم آمدی
و مرا در آغوش گر
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۶۹ پست فعال در ۱۵۴۹ صفحه |