دوشنبه ۱۴ خرداد
|
|
من شانسم
هیچی برا من سهمم
بعدت من نمیخواستم
هیچکسی بعدت من شکستم
من شانسم
دردها شده برا من سهمم
|
|
|
|
|
از غمزه های چشم غزالت غزل شدم
|
|
|
|
|
میرود هر شب روح من زین قفس
|
|
|
|
|
پنجره ای به اسمان
رستگاری
آخرین نفس یک مومیایی را
در موزه ی لورو پاریس
بر گردن گرفت!
|
|
|
|
|
کاش می شد در هوای عاشقی پرواز کرد
رفت تا بالا و بالاتر خدا را ناز کرد
بس که ماندم در زمین آلوده دن
|
|
|
|
|
حدیثت قند شیرین است طوطی را شکرخایی
زبان تاب آورد تاکی ملاحت را به زیبایی !؟
|
|
|
|
|
دیروز که شد روزِ گُسَستِه ، بِه نِکو
فردا و دو فردایِ نَشُستِه ، بِه نِکو
آن روز، سَبَق وآن دِگَری
|
|
|
|
|
عـمـری که تـباه شـد ؛ بـه چـکار میآیـد ؟
بـختـی کـه سیاه شد ؛ به چکار میآیـد ؟
یزدان_ماماهانی
|
|
|
|
|
تکیه ی انسان به انسان است ای فرزانگان
|
|
|
|
|
شکست پروانه ای باش و اندر گوشه ای از جو کنار افتاد
|
|
|
|
|
نو شدن ، بخشندگی ، آزادگی
|
|
|
|
|
بازم بهار اومد
جشن و سُروره ، اِیوَل
|
|
|
|
|
عمر گران چون میگذرد در آن شوق وصالم
ره خوبان گزینم خوشا دمی که بدین احوالم
|
|
|
|
|
من و تو خواب میبینیم
تو خوابِ سوزاندنِ مزارعِ سبز
من خوابِ شیونِ لالهزار
|
|
|
|
|
(عادت)
دور گاهی بس ملالآور دلم را برده است
تا خیالی سر به مُهر
تا فراسوی دیاری دور
|
|
|
|
|
یا مقلب القلوب والابصار
ای دگر گون کننده ی قلب ها
چشم هایمان را
تا به نور عشق ،بینا کن
|
|
|
|
|
بی شک درون تلخی شعرم عسل شدی
در خلسه های شاعری ام یک غزل شدی
|
|
|
|
|
در کوچهی ما همیشه باران جاریست
|
|
|
|
|
در سحرگاه شاهد نوروز
دست بر کرد ز آستین نسیم
|
|
|
|
|
منم آن شاعر تنهای خاموش
که دارم کوله ی غمهای تو بر دوش
درون سینه ام زخم هزاران آرزو دارم
چگونه در
|
|
|
|
|
هزاران سال قبل از من گلی از جنس خوبی ها
تفضل کرد بر مردم شکوفا شد درین دنیا
|
|
|
|
|
عشق یعنی
فرهاد
برای
شیرین
تیشه به دست گرفت و زندگی بر او تلخ شد.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
بعد از تو غم هایت مرا درگیر کردند
من را شبیه لشکری تسخیر کردند
سخت است دوری از عزیز مهربانی
یعقوب
|
|
|
|
|
مرحبا ای دل که عاشق گشتهای
|
|
|
|
|
برشی از دلنوشته دختری با نامههای سوخته
|
|
|
|
|
ای ماه که چشمم همه ی عمر ترا قاب گرفته
|
|
|
|
|
سر به زیر بودی
در بلندای روز
با مانتو کوتاه
سر به هوایی ات را
می بینم ...
خطی دورِ زندانِ عا
|
|
|
|
|
آن باغِ قشنگ ،
که برتن اش ،
لباسی گُل منگُلی داشت ،
مثلِ شاهزاده خانمی ،
بر زمین نشسته بود آرو
|
|
|
|
|
دم غَنیمت شُمرید از فرجه و اقبال دگر
|
|
|
|
|
سین عشق و سین زیبایی یار
سین جاویدان شدن در عشق یار
سین جام باده و ساقی و می
سی
|
|
|
|
|
السلام ای دستگیر عالمِین
ای به ارباب دو عالم نورعین
|
|
|
|
|
بازی روزگار کرد قلب هارا سرد نا آرام
|
|
|
|
|
جام ها گشته تهی ساغر نمیایی چرا
|
|
|
|
|
با شور عشقت در دلم غوغاست بانو
|
|
|
|
|
🌹گل سرخ امضای خدا پای بهار است
|
|
|
|
|
آسمانی ها اگر با خود حسابت می کنند
می شوی آبادتر وقتی خرابت می کنند
|
|
|
|
|
سال نوهم که رسید و ...
همه مهمانند رشت
|
|
|
|
|
بهار امسال برایم از پاییز غم انگیز تر است..
بی تو چقدر پاییز دل انگیز تر است..
|
|
|
|
|
یگانه بیات این دلنوشته ده پارت دارد مخاطب دلبر بی دلم...m این دلنوشته ها رو تقدیم میکنم به دلبر بی د
|
|
|
|
|
همراه با فرشتگانی که
در این روز های زیبا وقشنگ
باشادی
جشن می گیرند
|
|
|
|
|
فراوان در شگفتی بهارم
که بود امروزآغاز بهاران...
|
|
|
|
|
حضور خلوت یک اِنس
به دوورِ جمعِ هیاهو
|
|
|
|
|
گفتم که در نگاهت، لیلی خود نبینم
گفتی ببخش یارا، در عشق ناتوانم
|
|
|
|
|
بارها فکر بهار و باغ و سبزه کرده ام
اندکی عشق و هوس؛ پیدا و پنهان می دهد
تا دم از خواب و خیالش می
|
|
|
|
|
روز و ماه و سال و قرن و عیش و نوش
|
|
|
|
|
دل کهنه! گویی که آتشخانه است
|
|
|
|
|
چهار شعر سپید کوتاه (هاشور)
|
|
|
|
|
دلبری زان کسی که در سینه دل دارد کن
|
|
|
|
|
چِقَدْر ثانیههایم، گرفته بویِ تو را!
به هر تپش، دلِ من، دارد آرزویِ تو را!
|
|
|
|
|
ای ماه! بیا که بی تو بیمارم من
|
|
|
|
|
شاید دود
فقط از کنده بلند می شود
|
|
|
|
|
جهانی می شود معدوم هرسر
جهانی خلقت از صدهور برذر
|
|
|
|
|
بازهم به جهان بهار آمد
حالی شده بر ما
بَه بَه چه وصالی شده بر ما
|
|
|
|
|
دلنوشتههای من یکی نیست یعنی هزاران هزار حرف را در آن گفتم در اصل نباید نوشته میشد باید آنها رو به
|
|
|
|
|
هـر كار نيك و مرغوب دائم اشــاره كردم
هرعيب ونقصي آن داشت دائم شماره كردم
با كار ز
|
|
|
|
|
واقعادروران کودکی بسرآمدوبهارمارفت
|
|
|
|
|
گرچه مانند جهان ظاهرمان نو گردید...
|
|
|
|
|
بی تو آخر کلبهی ویرانهام آتش گرفت
|
|
|
|
|
روز من ، دلهره فرداها
حال من ، قصه قلبی خسته
یک صدای لرزان در درون سینه
شعله ها سوزانتر در دل بشک
|
|
|
|
|
روز نو، نوروز نو، ساز نو و آغاز نو
به چه رقصی میشود مستانه در آواز نو
مست باران بهار و سبزه
|
|
|
مجموع ۱۲۴۵۰۷ پست فعال در ۱۵۵۷ صفحه |