سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        دورها اندوه تا پاییز

        شعری از

        برهنه در بارانِ دره ی کومایی

        از دفتر برهنه در بارانِ درّهٔ کومایی نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۲۶ شماره ثبت ۸۹۱۵۶
          بازدید : ۲۹۶   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        آخرین اشعار ناب برهنه در بارانِ دره ی کومایی

        "دورها اندوه تا پاییز"
         
         
        هیچ چیز دلم را خوش نمی کند.
        نه هندوانه های زن،نه لَنبَرهایِ لَمته اش و نه مثلثِ بُرمودایش.
        هر روز روحی بنفش در چاهِ بابِلِ زن به ژرفنایِ دوزخ می رود.
        هر روز هزاران°شمع در آتشِ پروانه ایِ زن غرقه می شوند.
        نه،نه،مثلثِ بُرمودایِ زن را دوست ندارم.
         
         
        هیچ چیزِ این دکانِ سرخِ جهان خشنودم نمی کند.
        تنها امید،بازوانِ زن بود که پناه گیرم در شبستانِ سبزش،
        که شبی که هزاران کفتار مرا چریده اند و از آشوبِ تلخِ گیتی به خوابی نیازم است در شانه های آبیِ عشق،بَیتوته کنم.
         
        دریغا که عشق را و باران را وخنده های زخمی را به دُمِ اسبان بسته اند و در چهار راه ها می کِشند..
         
         
        و اینک در این ایوارِ مرگبار،
        در این سقوطِ تلخِ زمین،
        در این چاهِ بابِل،
        در این اتاقِ تنهایی،
        در این طعمِ گَسِ غروب،
        به چه دل خوش کنم؟نمی دانم.
         
        شاید جرعه ای امید در حلقومِ زمان مانده باشد که آن را در قلبِ سرخِ خوابِ اندوهم استفراغ کند.
        شاید امیدِ من تاریکیِ شبی است که چون گرگانِ زوزه کِش سر به اِستِغاثه به آسمان بر آرم...،
        شبی که حنجره یِ زخمی ام قطره ای اشک از شَوکرانِ سردِ درد بنوشد.
         
        کِه می داند،که می داند..؟
        شاید سر بر بالشِ سنگِ خواب که گذاشتم و گام در باغِ رویا نهادم،فردا در چشمِ گلی سرخ روییدم!
        شاید در آغوشِ ابری گریان به بهار برگشتم.
         
         
        من می خواهم شبنمی بیاید و سِرِشک از دیدگان خواب های خسته ام پاک کند؛
        بهاری را چشم می دارم که بادی خندان،آوازهای حنجره ی تلخم را شیرین سازد؛
        خورشیدی را می جویم که در آبشارِ چشمانش دَمی بیاسایم.
        اما
        اما با این علف های سمی که در قلبم می رویند چه کنم؟خارهای ملعونِ بیداری را چه کنم که چون دِشنه می خزند و پای بر حلقوم ام گذاشته اند؟
         
         
        و من چون سنگ به روحِ خواب آلودم می نگرم و رنگِ شکیبایی می پوشم و همچو ابری سُتُروَن،انتظار می کِشم و انتظار.
        سنگی ام،
        باتلاقی ام که خوابِ پروانه ها را می بینم.
        خوابِ آن شمعِ سرخ که یک ایوارِ خون°رنگ و جنون زده به سوی خورشید پر گشود.
         
         
        من نومید نخواهم شد.
        باتلاقی ام که عشقِ گُلِ سرخی،
        خوابش را بر آشفته است.
         
        یکی از این ایوارهایِ مایوس،
        از چاه در خواهم آمد و پای در راه تا ماه پر خواهم گشود.
        یکی از این شب ها با قاصدک ها عازم خواهم شد.
        چیزی به پاییز نمانده.
         
         
        (برهنه در بارانِ درهِ کومایی)
         
        فخرالدین ساعدموچشی
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۰۳
        درود بزرگوار
        دلنوشته زیبایی است خندانک
         برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۳۰
        شالوم علیخ( عبری:سلام)

        روزگارتان به سربلندی، شادی و پیروزی باد.

        سپاسگزارم دلووان( مهربان)

        در پناه هرمزد باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۵۰
        شعرهایتان بی نظیر است
        قلمتون سبز
        پایدارواستوارباشید
        شاعر بزرگوار
        درود درود درود
        خندانک خندانک
         برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۲۸
        درووَتی میثربان
        روزگارت به سربلندی باد
        مانده نباشی

        سپاسگزارم برادر بزرگم
        با نوازش های خامه ات جانی تازه می یابم.

        سپاسگزارم

        در پناه هرمز
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۰۱
        درود بر شما شاعر گرانقدر 🌹
         برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۲۶
        درووَتات میثربانو.
        شبت به فرخندگی باد.
        هرمز ات در پناه خود دارد.
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۰۵
        من نومید نخواهم شد.
        باتلاقی ام که عشقِ گُلِ سرخی،
        خوابش را بر آشفته است خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود شاعر خندانک
        دریای دلتون آرام خندانک

         برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۲۴
        درود گران سنگ.
        هنگام به نکویی باد. ماندَک نباشی.
        سپاس برای بودنت
        ارسال پاسخ
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۱۴
        خندانک خندانک دلنوشته ای دلنشین خندانک خندانک

        لایک شد شعرتون👍🌹
         برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۲۸
        درووَتی میثربان
        روزگارت سربلند باد
        در پناه زروان

        سپاس
        ارسال پاسخ
        ابراهیم آروین
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۳۲
        درود بر شما

        زیبا قلم زدید
        زنده باشید خندانک خندانک خندانک
         برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۲۹
        درود گران ارج.
        شبت به خستگی باد
        خدایت سربلند کناد
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
         برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        برهنه در بارانِ دره ی کومایی
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۳۰
        خجستگی
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۵۲
        درود شاعر گرامی
        زیبا نگاشتید
        مانا باشید به مهر
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0