جمعه ۱۱ آبان
چه میشود شعری از امیرحسین مقدم
از دفتر حضور دوباره نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ ۰۴:۱۸ شماره ثبت ۵۱۴۰۹
بازدید : ۴۷۷ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب امیرحسین مقدم
|
چه میشود که مراهم کمی دعا بکنی
مرا در این شب تنها شما صدا بکنی
چه میشود که سر کوچه منتظر باشی
به شوق آمدن من تو پا به پا بکنی
چه میشود که بیایی شبی تو درخوابم
نموده مرحمتی ، نذر من ادا بکنی
ببین که در دل من جز خیال چیزی نیست
ازاین خیال مبادا مرا جدا بکنی
پناهم آبی بالا و خانه خاک زمین
مگر تو جان مرا صاحب نوا بکنی
برای بوسه زدن بر لبت چه بی تابم
چه میشود که کمی حاجتم روا بکنی
یکی دو بوسه بده من مریض و تب دارم
خیال باطل اگر ظاهرا حیا بکنی
مریض روی تو بودن چه لذتی دارد
اگر معالجه با جمع بوسه ها بکنی
من عاشق قفسم تا که آب و دان باتوست
نمی پرم اگرم از قفس رها بکنی
هزار و یک شبِ تتها ، خدا خدا کردم
چه میشود که تو یک شب خداخدا بکنی.
#امیرحسین_مقدم
۱۱:۴۰ چهارشنبه
۲۷ / مهر / ۱۳۹۵
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
از خوانش دوباره سروده زیبایی شما مسرور شدم