سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 اسفند 1402
  • روز ملي شدن صنعت نفت ايران، 1329 هـ ش
10 رمضان 1445
  • وفات حضرت خديجه سلام الله عليها، 3 سال قبل از هجرت
Tuesday 19 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    سه شنبه ۲۹ اسفند

    ایران نامه ( بخش چهارم )

    شعری از

    امیرحسین مقدم

    از دفتر ایران نامه نوع شعر مثنوی

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۳۹ شماره ثبت ۱۰۲۳۶۵
      بازدید : ۵۸۶   |    نظرات : ۳۷

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    مازیار
    سرخ علمان
     
    1. شبی مثل امواج دریا گذشت
    2. چه ماند به ما جز همین سرگذشت
    3. همین سرگذشتی که تاریخ ماست
    4. سخن از پی و قصه از بیخ ماست
    5. همین ها که در دفتر آورده ام
    6. ز ناخواندنش هم دل آزرده ام
    7. دراین دفتر آورده ام داستان
    8. ز گفتار آن بخردان ، راستان
    9. به سبک شهنشاه شهنامه ها
    10. اگر بشکنم پشت هم ، خامه ها
    11. مگر تا کسی آید و نام من
    12. نویسد برارد همه کام من
    13. همه آنچه در نامه آورده ام
    14. به خون دل از نامه آورده ام
    15. تلاشم براین است تا هرچه هست
    16. نویسم ، بگویم که شهنامه هست 
    17. که تاریخ ایران ز جان خوشتر است
    18. که این سرزمینم به خون اندر است
    19. به خونی که از ما و من ها چکید
    20. و یا اینکه از آن بدن ها چکید
    21. همان ها که در سال هشتادوهشت
    22. زمانه به خونشان قلم زد ، نوشت
    ****
    1. کنون باز گردم به آن داستان
    2. که گفتند باما همان راستان
    3. کنون برکن از دیگران هوش و گوش
    4. به من ده ، سخنهای ایران نیوش
    5. که ایرانم از فتنه ها دور باد
    6. دو چشم بداندیش او کور باد
    7. چو ایران لگدمال اعراب شد
    8. به کام صحابی و اصحاب شد
    9. چنین گفت دانای دهقان نژاد
    10. همانی که این قصه دارد به یاد
    11. درآن ساحل کاسپین درشمال
    12. یکی ملک زیبا و فرخنده فال
    13. که از عهد و ایام نوشیروان
    14. شده ملک شیران و اسپهبدان
    15. همان خاندانی که مازندران
    16. به آنان سپردست نوشیروان
    17. همان قارنی نامشان را شناس
    18. که دارند از شاه ایران سپاس
    19. گذشته زهجرت دوصدسال بیش
    20. شده ملک ایران برآن دین و کیش
    21. یکی کودکی زاده شد در دیار
    22. ورا  نام کردند پس مازیار
    23. چو مزیار شد نوجوانی رشید
    24. سرانجام نوبت به شاهی رسید
    25. نزاعی درافتاد با قوم و خویش
    26. همانها که بودند بر تازه کیش
    27. چنان شد که مزیار زانجا برفت
    28. به نزد خلیفه خرامید تفت
    29. به ظاهر به اسلام روی آورید
    30. که جز این دگر چاره ای را ندید
    31. چو بر دین اسلام شد مازیار
    32. خلیفه به او داد پس این دیار
    33. امیر خراسان در آن روزگار
    34. که شد شاه مازندران مازیار
    35. بُدی پور طاهر که عبداله است
    36. به آئین ایرانیان گمره است
    37. مقرر شدی تا  به وقت خراج
    38. هم از خواسته هم ز تخت و ز تاج
    39. گرفتی امیر خراسانیان
    40. فرستاد تا تخت عباسیان
    41. ولی مازیار این چنین خود نکرد
    42. خودش راهی شهربغدادکرد
    43. همین شد سراغاز یک داستان
    44. میان خراسان و مازندران
     
    1. زسوی دگر بود افشین گرد
    2. که بابک به نیرنگ او جان سپرد
    3. به رویاش شاه خراسان شدی
    4. بدیدی که بس سهل و آسان شدی
    5. به دل گفت: « ار شورد این مازیار
    6. بگیرم سر گاه او از دیار
    7. به پیش خلیفه شوم ارجمند
    8. بگیرم من آن تخت و بخت بلند
    9. چو عبداله طاهر از کار ماند
    10. خلیفه مرا باز در کار خواند
    11. همانسان که بابک نمودم شکار
    12. بگیرم سر بخت این مازیار
    13. که مزیار از بابک آسان تر است
    14. ندارم هراسی دگر از شکست »
     
    1. از آنسوی طاهر به مزیار تاخت
    2. که کار خلافت نه آنسان شناخت
    3. مگر تا خراجش سپارد به او
    4. که بود او نگهدار جام و سبو
    5. چو اینگونه افشین جهان را بدید
    6. بخندید کامد براو روز عید
    7. خبر کرد افشین گرامی دبیر
    8. نویسد به مزیار اندر حریر 
    9. چو اینگونه مزیار قارن بدید
    10. سخنهای افشین بدینسان شنید
    11. همان مازیار ابن قارن بنام
    12. ‌درافکند دیگر یکی نوقیام
    13. قیامش بدینسان بشد آشکار
    14. همان پور قارن ، همان مازیار
     
    1. برادر بدش کهتر از خود یکی
    2. که بودش به اندیشه چون کودکی
    3. ورا نام کُهیار بود از قرار
    4. خیانت نمود او ابر مازیار
    5. نهانی به طاهر یکی نامه داد
    6. کلید سخن را به خود کامه داد
    7. بدینسان ابی جنگ ، بی دار و گیر
    8. بشد مازیار ابن قارن اسیر
    9. هم او را چو بابک ابر پشت پیل
    10. ببردند تا سامرا خیل خیل
    11. ورا تازیانه زدی پنج صد
    12. که جانش برون گشت از کالبد
    13. تن چاک چاکش ابر روی دار
    14. کشیدند پس پیکر مازیار
    15. همان جا که بابک ابردارشد
    16. سرانجام این هردو پیکار شد
    17. پس از او گرفتند افشین پست
    18. سرامد دگر روزگار شکست
     
    1. که ایرانی از روبرو نشکند
    2. مگر دوست از پشت خنجر زند
    3. دریغا که تاریخ شد لب به لب
    4. پر از خائنین بر وطن روز و شب
    5. که ایرانم از خائنین دور باد
    6. دل قهرمانانش پر شور باد
    7. سرامد دگر قصه مازیار
    8. خدایا نگهدار پس این دیار
     
     
     
       ادامه دارد 
       امیرحسین مقدم 
     
    ۱۳
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    احمدی زاده(ملحق)
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۵:۰۲
    سلام امیر خان عزیز کارو تلاشت ستونی ست که در راستای اعتلای فرهنگ ایران و ایرانی تلاش می کنی از شما و قلمت سپاسگزارم خندانک
    لذا با اجازه اساتید تیک نقد فعال می کنم تا باقی دوستان با اثارت بیشتر اشنا گردند خندانک
    مریم کاسیانی
    مریم کاسیانی
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۳۳
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۵۹
    سلام جناب فکری عزیز
    خوشحالم که در دهمین سال آشناییمان در این سایت دوباره باشما همکلام می شوم.
    یادش بخیر آن روزهایی که تازه وارد این سایت شده بودم.
    چقدر زود گذشت.
    گفتی تیک نقد ، .. حتما یادت هست که من از اساس سردرد دارم برای بحث کردن ! بیزحمت اگر در ارسال اشعار من هم فراموش کردم شما زحمتش رو بکش.
    چند عنوان دیکر از این منظومه را هم منتشر خواهم کرد ( تا دولت غزنویان ) یعنی سامانیان و زیاریان و بوئیان و غزنویان. بعد از آن نگارش ادامه خواهد داشت اما دیگر چیزی منتشر نمی کنم تا زمان اتمام کار که بی شک سالها به طول خواهد انجامید.
    امیدوارم جسمم یاری کند تا جانم از سخن نماند

    به امید دیدار خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    يکشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۳۶
    درود جناب مقدم
    حماسی و زیبا بود
    زنده باد ایران خندانک
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۵۹
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۱۵
    خندانک
    درودبرشما خندانک
    بسیارزیباست خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۰۰
    درود
    لطف دارید خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۵:۱۳
    درودها بزرگوار

    بخش سوم ایران‌نامه‌تان را صبح خواندم و به دلم‌نشست


    بخش چهارم آن هم که اینک خواندم خیلی زیباست.


    ستودنی‌ست کار قلمتان


    زهازه خندانک خندانک خندانک
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۰۲
    درود
    شما لطف دارید
    آدم شاعر باشد الهه احساس هم باشد شعر خودش در دلش خواهد نشست
    سپاسگزارم خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۲۲:۲۱
    سلام دومین بار است مهمان صفحه شما هستم .و شعر اول آهنگینی از شاهنامه داشت و شعر بعدی شما هم زیبا بود .

    درودها.

    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۲۴
    درود
    دوست خوبم پیشتر گفتم : این شعر در بحر متقارب است و بحر متقارب ، رکن فعولن و زحافاتش است. این وزن و به طور خاص وزن :
    فعولن فعولن فعولن فعول یا فَعــــَـــل ؛ وزنی است که معمولا اشعار حماسی را بر اساس آن می نویسند. بهترین نمونه استفاده از بحر متقارب شاهنامه حکیم فردوسی است. من هم به سنت فردوسی از همین وزن بهره جسته ام. بنابراین مادامی که شما ابیاتی از ایران نامه را بخوانید ، بر همان آهنگ شاهنامه خواهد بود.
    موفق و پیروز باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    امیرحسین مقدم
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۰۹
    درود

    حکیم فردوسی در دیباچه شاهنامه ، ذیل عنوان ( در بنیاد نهادن کتاب ) می فرماید :

    و دیگر که گنجم وفادار نیست
    همین رنج را کس خریدار نیست

    رنجی که فردوسی بزرگ از آن شکوه میکند را امروز من به روشنی درک میکنم.
    1 جمع آوری و مطالعه دهها عنوان کتاب و مقاله مختلف
    2 فیش برداری از آنها
    3 تصحیح و مقابله داده ها
    4 نتیجه گیری جداکانه در مورد هربخش
    5 و در نهایت اوج کار به نظم کشیدن مطالب
    و تنها یک شاعر واقعی میداند که جادادن کلمات مختلف در بحر متقارب چه صعب کاری است.
    گزافه نیست اگر بگویم سرودن هر بیت از این اشعار به قاعده یک غزل کامل از من انرژی گرفته است. طوری که بعد از نوشتن هفتاد ، هشتاد ، حداکثر یکصد بیت دیگر حتی نای حرف زدن هم ندارم و حداقل سه تا چهار ساعت دراز می کشم یا حتی به خواب میروم. در تمام سالهای شاعرانگی ام که به سی سال می رسد چنین چیزی را تجربه نکرده بودم که در اثر شعر گفتن بیهوش بشوم.

    در مورد این کار ذکر این نکته هم مهم است که بخش های جنبی ذیل هر عنوان هست که بعدا اضافه خواهد شد . مثلا شرح ماجراهای منصور حلاج که بعدا در دوران مربوطه اضافه خواهم کرد. یعنی آنچه دیدید خروجی نهایی نیست. براورد من برای این کار دستکم بیست سال است.


    حالا وقتی در جایی مثل اینجا یا سایر سایت های ادبی که ظاهرا همه شاعرند به تعداد دوستانی که چنین کاری ( تلاش برای پدیدآوردن شاهنامه ای دیکر ) برایشان جالب است و این پروژه را پیکیری می کنند نگاه می کنم با همه وجود درک میکنم که فردوسی بزرگ چرا آن بیت را نوشت

    و دیگر که گنجم وفادار نیست
    همین رنج را کس خریدار نیست

    البته من به امروز نگاه نمی کنم . اگر آنچه را در ذهن دارم انجام بدهم ، خود کار جایش را خواهد یافت . درواقع من نگران اثر خودم نیستم نگران جامعه ادبی امروز ایرانم.
    وقتی میبینم در یک جمع آماتوری ادبی کمند کسانی که به محتوا توجه میکنند
    و بیشتر دنبال حاشیه ها هستند حالم خراب می شود .

    زیاده گویی نمی کنم فقط امیدوارم جدی تر به ادبیات نکاه کنیم
    درود و بدرود
    مریم کاسیانی
    مریم کاسیانی
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۰۷
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۰۲
    خندانک خندانک خندانک
    ادریس علیزاده
    ادریس علیزاده
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۹:۲۱
    درود به شما مرد هنرمند آریائی
    بدون شک و تردید در هر تخصصی ، ظهور استعداد های موقت از نظر زمان و شکوفه زدن امیال زود گذر اجتناب ناپذیر بوده و هر از گاهی عده ای چون تحصیلات لازم و کاملی را طی ننموده اند اما بخاطر میل باطنی شأن کنجکاوانه و گذرا برای ارضای کاذب درونی خود، دست به قلم می شوند به دلیل عدم توانایی (عدم درک اسکلت لازم برای بقا) و نداشتن علم آن‌ ، زود خسته می‌شوند و انگار که اصلا کاری انجام نشده و زمان به بطالت سپری شده باشد . نظیر آن بنده مخلص و حقیر
    و اما وجود ارزشمندی چون شما که از پایه شروع نموده و مسیر واقعی شما در جایگاه واقعی نمایان می گردد ، انتظار دیگری می رود.
    مردم ما همیشه قدردان زحمات هم وطنان خود هستند که زندگی خویش را صرف احیا و باز نشر همچنین بروز آوری هنر اجداد هنرمند این سرزمین نموده اند‌

    به سهم خود برایتان سلامتی وجود و سرزندگی احساسات و سرشار از انرژی جهت تداوم چنین کارهایی ، آرزو می کنم.

    ادریس علیزاده
    نهم شهریور یکهزاروچهارصد
    ارسال پاسخ
    مهرداد مانا
    مهرداد مانا
    چهارشنبه ۱۰ شهريور ۱۴۰۰ ۱۲:۰۹
    لطفا در همه ی صفحاتتان تیک نقد را فعال کنید
    من آخه چطور نقد بنویسم ؟
    ارسال پاسخ
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۴۲
    درود بر شما
    از اظهار لطف جنابعالی سپاسگزارم
    شما لطف دارید
    مهرتان مستدام خندانک خندانک خندانک
    مهرداد مانا
    پنجشنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۱۰
    درودی دیگر ... خوب به ایستگاه مازیار رسیدم و گمان کنم به یک گامی کدبان مقدم رسیدم ، همان گونه که می بینید ، تلاش نمودم به نکوداشت کار بزرگی که جناب مقدم در پیش گرفتند ، نوشته های بنده نیز تا آن جا که راه دارد و کم نیاورم ، از واج های تازی دور باشد .
    پس به داستان مازیار برویم . وی از خاندان کارن بود و این تبار در دوران نوشیروان ، فرمانروای ملک طبرستان شدند و این فرماندهی تا دوره مازیار یعنی سده ی دوم هجری برجای بود . چون تخت به مازیار رسید ، میان آن خاندان آشوب افتاد و مازیار به بغداد نزد مامون رفت و آیین اسلام پذیرفت و از او نامه بگرفت و دیگر بار بر تخت طبرستان نشست . عهد بر این بود که مازیار خراج را به خراسان نزد پسر طاهر بفرستد اما مازیار این کار را کاستی خود می پنداشت و خراج را به بغداد می فرستاد . تا آنکه مامون بمرد و معتصم بر جای او نشست . و همانگونه که در سروده جناب مقدم خواندید از جانب خراسان و بغداد مورد تاخت قرار گرفت . در این میان افشین هم که پیشتر بابک را کشته بود در آتش افروزی میان خراسان و طبرستان دست داشت ، مازیار را به گردن کشی سوق می داد تا خلیفه او را به جدال مازیار بفرستد و بر تخت خراسان بنشاند . اما این خیال به انجام نرسید و خود افشین نیز لو رفت و به دار آویخته شد .
    مازیار نیز با خیانت برادرش کوهیار دستگیر شد و او را بر پیل نشانده به بغداد بردند و در شهر گرداندند و بر او پانصد تازیانه زدند تا جان سپرد و پیکر بی جانش را بر دار زدند . همانجا که پیش از او بابک را ....


    ورا تازیانه زدی پنج صد
    که جانش برون گشت از کالبد

    تن چاک چاکش ابر روی دار
    کشیدند پس پیکر مازیار

    همان جا که بابک ابردارشد
    سرانجام این هردو پیکار شد


    روایت تلخی هم از خواجه نظام الملک بر جای است که می گوید ، دختران افشین و بابک و مازیار را خلیفه بستد و به زنی گرفت و در یک شب به هر سه تجاوز نمود ، که در راستی این روایت تردید دارم و آنرا دروغ می دانم که باری سخن بیش از این دراز نمی کنم .



    باید به روستا بروم بر مزار خویشان تازه درگذشته ام
    و چه می شد اگر مانا نیز از این کوچ باز نمی گشت و از این قفس آزاد می شد !

    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۴۳
    درود دوست خوبم خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    محسن ابراهیمی اصل (غریب)
    يکشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۴۰
    درود استاد بزرگوار خندانک خندانک خندانک
    بسیار ارشمند است اثرتان خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۰۲
    درود
    سپاسگزارم خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    يکشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۰ ۱۳:۴۸
    بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما شاعرواستادگرامی
    غزل غزل سروده ای
    یک شعر دلبرانه ای
    چه واژه واژه میچکد
    هوای خوش شاعرانه ای
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۰۶
    درود .
    از میان این بداهه های شما فکر کنم محموعه قابل تاملی بشود تدوین کرد.
    حتما جدی تر به این مساله فکر کنید البته اگر دستی هم به سرورویشان بکشید کسی نخواهد گفت دیگر بداهه نیستند.
    موفق باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    سارا (س.سکوت)
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۵:۳۸
    درودتان بزرگوار استاد جناب مقدم
    بسیار زیباست
    کار شما بسیار ستودنی ست
    ماندگار قلم توانایتان وهماره نویسا خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۰۸
    درود بر شما
    از میان بزرگوار و جناب و استاد یک عنوان کافی است از من که بپرسی من میگویم من معلمی بیش نیستم
    برقرار باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    مریم کاسیانی
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۰۴
    که ایرانم از خائنین دور باد
    دل قهرمانانش پر شور باد
    سرامد دگر قصه مازیار
    خدایا نگهدار پس این دیار
    آمین
    درود بر شما
    قلمتان ماندگار
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۱۳
    درود بر هرکه به ایران و ایرانی می اندیشد
    درود بر آسمان و زمین ایران
    درود بر مردان و زنان ایران
    درود بر نام بلند ایران
    خندانک خندانک خندانک
    که نامش ز نام جهان برتر است
    که خاکش نگینی بر انگشتر است



    مبادا که انگشتری بشکند ....

    درود برشما خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    سیده نسترن طالب زاده
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۹:۲۴
    درودتان ادیب گرانقدر
    قلم فخیم و طبع ارزنده ی جناب عالی ، چه در این مقال که بیش تحسین برانگیزست ، چه در غزلهایتان ستودنیست.
    جاویدقلم
    با احترام
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۱۳
    درود بر شما
    نثز شما هم در همین چند کلمه زیبا بود
    برقرار باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    آرمان پرناک
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۲۱:۳۳
    درود بر جناب مقدم گرانقدر
    خدا قوت
    واقعا کار بزرگ و طاقت فرسایی است ولی قطعا با عشق همراه بوده که این چنین قلم یکه تازی می کند.

    قلمتان پر برکت
    در پناه حق باشید خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۱۵
    درود
    عشق که اگر نباشد اصلا شعری نخواهد بود
    شعر ، چیزی نیست مگر حاصل جمع واژه ها با عشق
    در این شک نکنید خندانک
    ارسال پاسخ
    مهرداد مانا
    دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۲۱:۴۱
    سلام
    بزودی میام و حق مطلب را اندکی به جای میاورم خندانک
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۱۷
    درود
    بی صبرانه انتظار میکشم این حق مطلب به جا آوردن شمارا
    فقط امیدوارم این حق مطلب ، چنانکه پیداست خشن نباشد !!! خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    آذر مهتدی
    چهارشنبه ۱۰ شهريور ۱۴۰۰ ۰۷:۲۹
    درود جناب امیرحسین مقدم شاعرو محقق گرامی
    اثر زیبایتان را تبریک می گویم. روح حکیم فردوسی را شاد کردید و در واقع مارا هم خوشحال. احساس زنده شدن حکیم ابوالقاسم را در واژه واژه ابیاتتان درک کردم.
    کار دشواری را آغاز کردید ان شاالله به پایان نیک بیانجامد. خدا قوت.
    🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۴۵
    درود
    سپاسگزارم
    شما با این مقایسه بار گرانی بر دوش من گذاشتید که امیدوارم توانایی حملش را داشته باشم
    مهرتان مستدام خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    معصومه خدابنده
    پنجشنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۰ ۲۲:۲۰
    درود بر شما
    بسیار زیبا و حماسی بود
    قامت قلمتان سبز
    🌹
    امیرحسین مقدم
    امیرحسین مقدم
    يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۴۶
    درود
    سپاسگزارم
    مهرتان مستدام خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0