سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        کوه نور

        شعری از

        سید علیرضا دربندی

        از دفتر ابیاتی نوشته بر آب نوع شعر ترکیبی

        ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۸۱۶
          بازدید : ۵۰   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
        شبی در جمعی نشستیم که در آن هر که می‌گفت از یار خویش
        رفت و رفت تا نوبت من شد کنم توصیف دلبر و دلدار خویش

        گفتم همه یار دارند و یار من هم یار و هم یاور است
        در وجاهت در نکویی از همه عالم یک سر و گردن سر است

        چشمانش که یاقوت و دندانش مروارید محبوس در صدف
        چو می‌خندد جز دیدنش نمی ماند هیچ آرمان و هیچ هدف

        از هر فصل زیباییش را گرفته چون طبیعت چهار فصل
        گیسویش هم تار تارش ترمه و ابریشم اصل

        اخلاقش که جواهر خودش هم کوه نور؛ الماسی
        هر حرف و کلامش معدن زر و سیم سلماسی

        لبانش چند هکتار باغ انگور شرابی
        خودش تنها کند آباد هر خرابی و خرابی

        خط و قوس های خوش تراش تنش عقل و هوشم بر باد میداده
        همچون کوه بیستون است با تراش های نابی که فرهاد میداده

        هزاران نقشه گنج در خطوط پر رمز و راز و خاص رویش
        وفایش را نگویم ؛ حصاری آهنین است در هر سمت و سویش

        به وقت دارندگی با لبخندی دلربا می نشیند هر دم به برم
        به وقت افتادگی دیوار چین است محکم در پشت سرم

        می گوید برای نجاتت بی درنگ به میدان مین می رفتم
        گر میرزا تقی بودی من به جایت حمام فین می رفتم

        همه با نگاهی به هم گفتند ای خدا دیده ؛ ای دوست
        آنچه بر تو خاطره ست بر دیگران یک آرزوست

        گفتم ای دوستان هر چه مصیبت هست تاوان سادگیست
        گمان کردید هر چه گفتم و شنیدید واقعیست؟
        واقعی آنچه بود که نقل شد از زیباییش
        از وفا و یار و پشت گرمی هر چه شنیدید رؤیا و خیالیست

        شعر : علیرضا دربندی
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دیروز
        درود بزرگوار
        جالب و زیباست خندانک
        سید علیرضا دربندی
        درود و سپاس فراوان 🙏
        ارسال پاسخ
        سید مرتضی سیدی
        دیروز
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما شاعر ارجمند
        سید علیرضا دربندی
        درود بر جناب سیدی بزرگوار 🙏
        ارسال پاسخ
        معصومه درگاهی
        دیروز
        درود برشما خندانک
        سید علیرضا دربندی
        درود بر شما سرکار خانم 🙏
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        دیروز
        سلام وادب احترام استاد گرامی
        بسیار عالی دست مریزا
        سید علیرضا دربندی
        درود بر شما سرکار خانم
        بی نهایت سپاسگزارم 🙏
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        ۴ ساعت پیش
        درود بر شما..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک
        سید علیرضا دربندی
        سید علیرضا دربندی
        ۴۲ دقیقه پیش
        درود بر شما جناب نجفی 🙏
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        یا وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ااا درد دارد که می بینم ااا دیگران یاد عشق هایشان می افتند ااا ولی تو هنوز در عالم بی خیالی طی می کنی
        ساسان نجفی(سراب)

        یاد شهدای خدمت خصوصا سید مظلومان گرامی باد اا هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان اا ای دل غمگین و ای لب های خندان هارداسان اا در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این اا در کدامین روستا در زیر باران هارداسان اا خاطرت می آید آن شب را که در مه گم شدی اا تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان اا زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست اا با عبای خاکیت استان به استان هارداسان اا آن یتیم آن دخترک آن کارگر آن پیرمرد اا از چه دنبال تو می گردد کماکان هارداسان اا آهنگ هارداسان با صدای مهدی رسولی
        سیده نسترن طالب زاده

        ن کمر بستند بهر کین شهان ترکان پیکاری اااهمه یکدل به خونخواری اااا همه تاجی ز جراری
        شاهزاده خانوم

        ن دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
        سیده نسترن طالب زاده

        ش دل بردی از من به یغما اااا ای تُرک غارتگر من

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1