استاد عزیز و ارجمند
مسلما در نگاه اساتید و دوستان ناب حضرتعالی مبرایید از اتهام...
و سرودهتان فقط شباهت به شعری دیگر دارد که این موضوع در کلاسیک بیشتر و حتی غیر کلاسیک هم اتفاق میافتد.
بنده کمترین خطخطی کوتاهی داشتم که شبیه شعری نیمه معروف بود که در زمان نوشتن من اصلا آن شعر را ندیده بودم اما بعدها در کلیپی آن شعر را دیدم... موقع انتشار خطخطیام در سایت آن شعر نیمه معروف را هم آوردم که متهم به سرقت و ... نشوم
این مشکلات وجود دارد .....
اما همه باید دقت کنیم در یک محیط دوستانه باید همواره تلاش کنیم، نرنجیم و نرنجانیم که این محیط حفظ شود ...
پاینده تابنده بمانید و بسرایید، بر نور و گرمی و صفای سایت شعر ناب همواره بیفزایید.
پ.ن:
مطلب آموزشی زیر به نقل از کانال یکی از اساتید شعر و ادب، فکر کنم برای ما مفید باشد.
┄┅┄┅┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄
چند نکته ی آموزشی
┄┅┄┅┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄
🔴 استقبال چیست؟
استفاده از وزن، ردیف و قافیه های دیگر شاعران را استقبال می گویند
⚋⚋⚋⚋⚋⚋🔹
🔴 توارد چیست؟
مانند بودن شعر دو شاعر هم در لفظ هم در معنا، بدون اطلاع داشتن هیچ کدام از یکدیگر
⚋⚋⚋⚋⚋⚋🔹
🔴 عقد چیست؟
به نظم درآوردن نثر دیگران
⚋⚋⚋⚋⚋⚋🔹
🔴 مصالته چیست؟
مصالته یعنی اینکه شاعر شعر دیگری را بدون تغییر و لفظ یا معنی به خود نسبت دهد
⚋⚋⚋⚋⚋⚋🔹
🔴 انتحال چیست؟
انتحال يعنى به تمام و كمال سخن ديگرى را بر خود بستن
⚋⚋⚋⚋⚋⚋🔹
🔴 تضمین چیست؟
یعنی یک بیت از شاعر دیگر را برای تحکیم بخشیدن و اثبات حرف خود آوردن که باید با علامتی خاص مشخص شود
⚋⚋⚋⚋⚋⚋🔹
🔴 تلمیح چیست؟
یعنی اشاره به یک داستان، آیه، روایت، اتفاق معروف یا یک فرهنگ و یا هرچیزی که مخاطب عام با آن آشنا باشد
⚋⚋⚋⚋⚋⚋🔹
🔴 اما سرقت ادبی چیست؟
🔸مورد اول: استقبال
استقبال اگر به قصد آموزش باشد بسیار پسندیده است یعنی یک شاعر از یک وزن و ردیف و قافیه یک شاعر بزرگ خوشش آمده و برای آموزش و پیشرفت از آن استفاده می کند که بسیار پسندیده است
اگر هم برای آموزش نباشد و صرف مورد پسند واقع شدن باشد هم مشکلی ندارد
اما
اگر از مثلا پنجاه غزل یک شاعر سی مورد آن استقبال باشد قابل قبول نیست نشان دهنده ی این است که خود شاعر ذهن خلاقی برای استفاده از ردیف و وزن وقافیه های خودش نداشته است
در استقبال داستان وزن با ردیف و قافیه کمی متفاوت است چون اوزان معروف و خوب غزل محدود هستند و ایرادی نیست که چند شعر در یک وزن گفته شود اما استفاده ی بیش از حد از ردیف و قافیه های دیگر شاعران سرقت نیست ولی ضعف شاعر را می رساند
⚋⛤⚋⛤⚋⛤
🔸مورد دوم: توارد
توارد هم هیچ مشکلی ندارد
اما
توارد اتفاقی ست نادر. آیا شاعری میتواند ادعا کند که مثلا از پنجاه غزل بنده ده توارد اتفاق افتاده است؟ خیر
برای هر شاعر در طول زندگی اش شاید یکی دو مورد اتفاق افتاده باشد که اجتناب ناپذیر است
⚋⛤⚋⛤⚋⛤
🔸مورد سوم: عقد
به هیچ وجه سرقت محسوب نمی شود شایسته است که نام نویسنده ذکر شود.
⚋⛤⚋⛤⚋⛤
🔸مورد بعدی: مصالته
این مورد هم مثل موارد دیگر است که گاهی بیتی انقدر معروف است که اکثر شعرا از آن استفاده می کنند و شایسته است که با علامت خاصی مشخص شود اما اگر بیتی به قدری معروف بود که نیازی به علامت نداشت اگر شاعری بدون علامت هم از آن استفاده کرد ایرادی ندارد
اما
در این مورد هم شاعر نباید زیاده روی کند. در صورت مشاهده تعداد بالا از مصالته باز هم شاعر نقص نواوری و ابداع خود را رسانده است
⚋⛤⚋⛤⚋⛤
🔸مورد بعدی : انتحال
که این مورد واضحا سرقت ادبی می باشد
⚋⛤⚋⛤⚋⛤
🔸مورد بعدی: تضمین
از صنایع ادبی است و حتما باید از علامت خاصی مثل پرانتز یا گیومه استفاده شود
⚋⛤⚋⛤⚋⛤
🔸مورد آخر تلمیح:
از صنایع ادبی به حساب می آید که اگر اشاره به آیه ای یا شعر یا مورد معروفی بود بهتر است از علامت استفاده شود.
سلام و عرض ادب
با اجازه مدیر عزیز:سایت استاد سیّدفکری احمدی زاده گرانقدر
بزرگوار تمام کارکردهای نمودیِ شعری که نوشتید در واقع اثر قلم زنده یاد استادشهریار است . وقتی به این صورت واضح باهمان وزن و قوافی و حتی باهمان جنبهی موسیقیایی و ریتم ، سایه نویسی از شعر دیگران دارید موظّف به حداقل نگاشتِ پی نوشت و توضیحات قانع کننده هستید تا این نوع سرقات ادبی باعناوینی توجیه ناپذیر مثل ِ : المام و تواتر و اقتراح و توارد و انتحال و سایه نویسی و تضمین و اقتباس و استقبال و .. چه و چه !! که متاسفانه نمی دانم به چه علت با ترفندهایی نمایشی و مدافع طلب ، شاید به جهت کسب شهرت , در میان برخی بسیار مرسوم هم شده است ! بیش تکرار نگردد . که تضمین هم تعریفی دارد نه اینطوری یکجا شعر کسی را بردارید و ... افسوس !
شعر از زنده یاد شهریار
غزل شماره ۱۰۵
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن
گر گذارد مان فلک حالی به حال خویشتن
ما در این عالَم که خود کنجِ ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
سایهی دولت همه ارزانیِ نودولتان
من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن
شکر ایزد، شاهد بخت جمیل عاشقان
کرده روشن عالم از نور جمال خویشتن
بر کمال نقص و در نقص کمال خویش بین
گر به نقص دیگران دیدی کمال خویشتن
دست گیر آن را که نَبوَد با کسش روی سوال
تا نگیری دست بر روی سوال خویشتن
دوست گو نام گناه ما مبر کز فعل خویش
بس بود ما را عذاب انفعال خویشتن
کاسه گو آب حرامت کن به مخموران سبیل
سفره پنهان می کند نان حلال خویشتن
شمع بزم افروز را از خویشتن سوزی چه باک
او جمال جمع جوید در زوال خویشتن
خاطرم از ماجرای عمر بی حاصل گرفت
پیش بینی کو کز او پرسم مآل خویشتن
آسمان گو از هلال ابرو چه می تابی که ما
رخ نتابیم از مه ابرو هلال خویشتن
اعتدال قامت رعناقدان از حد گذشت
تا نگه داری تو حدّ اعتدال خویشتن
همچو عمرم بی وفا بگذشت ماهم سالها
عمر گو برچین بساط ماه و سال خویشتن
شاعران مدحت سرای شهریارانند لیک
شهریار ما غزل خوان غزال خویشتن
بیش نمی نویسم امیدوارم این نوع به تعجّب واداشتن ها ، دیگر در حیطه ی ادبیات و ادیبان محترم نباشد و هر کس با قلم و فکر و دانش و قلب و روح خودش بنویسید و نه از روی نوشته ی دیگر شاعران بااندکی تغییر کلماتی ، کپی برداری کند و با نوعی سوء استفاده ی مضمر و پنهانکارانه از بی اطلاعیِ خوانندگان ، به نامِ خودش ثبت گرداند !
بدرود یاحق