چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت
|
دفاتر شعر سید علیرضا دربندی
آخرین اشعار ناب سید علیرضا دربندی
|
عشق نفرین و آه و فغان نمی پذیرد
گله ی مداوم و گاه بی امان نمی پذیرد
عاشق شدی تا زجرش ببینی
عشق مشکلیست که آسان نمی پذیرد
اینکه نوشتم و می خوانی گلایه نیست
چندین و چند سوره ؛ تنها یک آیه نیست
اینها دردِ دل است که درد و دل می کنم
دل هم گاهی میگیرد همیشه که خنک سایه نیست
همیشه دوست بودی اما رفیق نبودی
بگویم هوا خواه و پشتم ؛ دریغ نبودی
در احساسی ترین حالت احساسیت
آتش کم جان و رمق بودی و حریق نبودی
شهر من هم مثل من دلتنگ داغیه مُرداد شده
از آن مُردادهایی که می آمدی و میدیدم دل شاد شده
حال و هوای شهرم را قبل از آمدنت به یاد ندارم
کنون دیوارش چون سلول و نسیمش چون گردباد شده
ابر سیاهی از ناکجا آمد و روی ماه را گرفت
روشنی از شب رفت و سیاهی همه جا را گرفت
هنوزم چشمانم به آسمان است
عاقبت نفهمیدم تو ماه بودی یا آنکه زیر ابرها جا گرفت
آخرین دیدار در حیاط با صفای آن خانه ی قدیمی
در دل گفتم دگر هیچ کجا مثل من عاشق نبینی
بعد از سالیانی کنون از تو می پرسم تنها سؤالم
توانستی باز عشق را در نگاه چشمانی ببینی؟
شعر : علیرضا دربندی
|
نقدها و نظرات
|
درود بر جناب نجفی بزرگوار سپاس از لطف و نگاه شما 🙏 | |
|
درود بر استاد عزیزم جناب انصاری نازنین بی نهایت سپاس 🙏 | |
|
درود بر شما سرکار خانم زنده و سلامت باشید 🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.