پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت
|
دفاتر شعر فرحناز آقازاده (یکتا)
آخرین اشعار ناب فرحناز آقازاده (یکتا)
|
هیچ میدانی چرا آرام جانم نیستی
یا چرا معشوقهی عشق نهانم نیستی
پاره کردی ریسمان عشق را با قهر خویش
رفتی و دیگر تو عشق جاودانم نیستی
از دهانم شعر میریزد ولی بی قافیه
بردهای اوزان شعرم دلسِتانم نیستی
بال و پر دادم بفهمی لذت پرواز را
بال بگشودی ولی در آسمانم نیستی
باغبان تو شدم پروردمت با خون دل
بیخیال من شدی در گلسِتانم نیستی
من نمازم را به محراب تو میکردم ادا
کافری گشتی که دیگر در اذانم نیستی
مهربانی کردم و هرگز ندیدی مهر من
دیر فهمیدم که یار مهربانم نیستی
شد جهانم روشن از مهتاب چشمانت شبی
پس چرا گفتی که دیگر در جهانم نیستی
فکر میکردم که خورشید دلت سهم من است
با رقیبان رفتی و در کهکشانم نیستی
با صدایی خسته تر از نای نی خواندم تو را
با سکوتت رفتی و در آستانم نیستی
زخمه میزد تیر عشقت بر گلوی عاشقی
دیر دانستم که تو تیر کمانم نیستی
عشوه میکردی و من با دل هوادارت شدم
کفتر جلدی ولی در آشیانم نیستی
✍️فرحناز آقازاده(یکتا)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شاعر شیرین سخن گلبار ما