چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت
|
دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه
|
در سوگ پدر.
اکنون که سالگرد توست، ای آسمانِ رفته از چشمانم، ای نفسِ بریده از هوای زندگیم، چه بگویم؟ چه بنویسم که کلمات، یارایِ رساندنِ این دردِ بیقرار را داشته باشند؟
تو که بودی؟ نه، تو که هستی... هنوز هم نسیمِ صبح، نامت را زمزمه می کند، هنوز هم ستاره ها چشم به راهِ نگاهِ مهربان تواند. تو در هر ذره از این جهانِ بی وفا، جاری هستی؛ در آوازِ پرندهها، در زمزمهٔ آب، در سکوتِ شبهایِ تنها...
پدر... عشقِ من... جهان بدون تو، مثل کتابی است که خطِ اولش گم شده؛ مثل آوازی که نُتش را فراموش کرده اند. اما من میدانم که تو اکنون، در لابه لایِ ابرهایِ آرامش می نشینی و دستانت را به سویِ زمین دراز کرده ای، گویی هنوز میخواهی مرا در آغوش بگیری...
در این سالی که گذشت و زمان، زخم هایش را بر دلِ ما می کوبد، اما یاد تو، همیشه تازه تر از نخستین روز است. گاهی فکر می کنم صدايت را شنیده ام؛ در هیاهویِ زندگی، در میانِ خنده هایِ خانوادگی، در سکوتِ تنهاییام... انگار تو هنوز اینجایی؛ در نفسهایم، در ضربانِ قلبم، در اشکهایِ بی اختیارم.
امروز، آسمان را می بوسم و به یادِ چشمهایت، ستاره ها را می شمارم. امروز، دلم برایِ دستهایِ گرمت، برایِ نگاهِ بی پایانت، برایِ همهٔ لحظه هایِ ازدست رفته تنگ شده است... اما میدانم که تو هستی، جاویدانی، در عمقِ روح من.
پدر... عشقِ من... آرام باش، که من هنوز زیرِ سایهٔ مهربانیات نفس می کشم و عشق تو، چراغِ راهِ تاریکی هایِ من است.
همیشه دلتنگت...
همیشه عاشقت...
✍️ حسین گودرزی"تشنه"
🎙:استاد:مهر بانو ایلماه👑
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و بجاست
روح همه پدران عزیز رخ در نقاب خاک کشیده شاد