سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        < < 00340302 10 0710 >>

        شعری از

        ابوالفضل شیخ حسنی(عرشیا آبان)

        از دفتر الهام بی وصال نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ ۲۳:۲۹ شماره ثبت ۱۱۷۴۳۸
          بازدید : ۱۲۴   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ابوالفضل شیخ حسنی(عرشیا آبان)
        آخرین اشعار ناب ابوالفضل شیخ حسنی(عرشیا آبان)

        در صلیب تن شکستن
        خیره چشم هایی نبستن
        فاتحِ این موجِ مُرده
        رمل و اسطرلاب به جُز تن 
        هاتفِ منسوخِ کوه ها
        واژه نامه ای که مُختار 
        از کُتُب بیرون دریده
        با سِزار ها گشتِ گُفتار 
        با نصیبِ ذره بین ها
        چون نهیبی در دلالت
        لحظه ای وقفه به ضربش
        سکته منحوس با ملامت 
        کاملی از سر کجی ها
        فکِ لق لبی که ما وَج
        بودنی با سوگِ زوزه
        ابلهانی با کنون لج 
        حدس بی حادثه ای نو
        با گواهِ دشتِ سر سبز
        در نواحی های ساحل
        ریتمی پر کوبش چونان جَز 
        یک علیلِ در درام گیر
        با سِتاری تارِ پاره
        با بلوغی در نوشتن
        در تلاشِ راهِ چاره 
        چند فکوری که به کوری
        پر تلاش ترکیبِ دوران
        نام و نامه هایِ سوخته
        ارغوانی رنگِ ویران 
        خطی با سبکِ ثلاثه
        منتشر در بیخِ مرزی
        جامع پوشانی برهنه
        در پِیِ اثباتِ درزی 
        خندقی بلا گرفته
        واژه ای مخصوصِ انبار
        یک سبد ویرانگی و
        صد هزار اصرار و اجبار 
        تک جنینی سر بُریده
        بندِ نافی آلتِ قتل
        قافل از بازی گذشته
        من که ما ماندم تَهِ سطل 
        کی , کجا در شبِ این جرم
        ناقل از بیماری هایش
        کی فلک را خوب فلک کرد
        کو کجا رفت نیست که سایش
        م : ا
        ابوالفضل شیخ حسنی
        ( عرشیا آبان )
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ ۲۰:۳۹
        درود بزرگوار
        دلنوشته زیبایی است خندانک
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        يکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ ۰۵:۳۷
        درود و عرض ادب و ارادت محضر شما ادیب گرانقدر
        نبض قلمتان تپنده
        دوست بزرگوار شعر زیبای شما را دو مرتبه خواندم . بنده در حدی نیستم که در مورد شعرتان نظری بدهم انشالله اساتید محترم به صلاحدبد خودشان نظر خواهند داد (به صرف اینکه تیک نقد را فعال کرده اید) ولی در کل چیز زیادی از شعر شما متوجه نشدم
        پیچیدگی زیاد و کنار هم قرار گرفتن کلمات بدون هدف و کار نکشیدن از آنها فهم پیام شعر را دشوار کرده است ( ناکفته نماند خودم هم گاهی دچار این اشتباه می شوم)
        تصویرها روشن و رسا نیست
        اگر سعی کنید در کنار هر پیچیدگی سادگی را هم بگنجانید عاای میشوید
        قلم زیبایی دارید با دایره واژگانی وسیع


        پوزش و جسارت بنده را ببخشید
        امیدوارم شما را در اوج ببینم
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0