سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        قوئی در باتلاق

        شعری از

        رحیم فخوری

        از دفتر کاش می دانستم باران عاشق کیست نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ ۱۴:۵۲ شماره ثبت ۱۱۵۰۶۵
          بازدید : ۲۵۰   |    نظرات : ۳۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        کلاغها آواز مرگ می خوانند
        برقوئی غرق در باتلاق
        روستا تکه تکه می شود
        هرتکه ،تکه سنگی به قد بادام
        گرگهای مرید شهوت حرام
        درکمین شکار خورشید
        خورشید،نام عروس مردی کودن است
        گند زار درمرحله درو
        زمین بلعیده نصف تن قربانی خودرا
        آنچه پیداست درچشم، سرو سینه ای ملتهب
        ردِ پوزهِ سگ هرزه بر لپانش
        ابلیس جلوس کرده بر تخت فرمان
        نرِ خر ،مادیان پیر آمده بر تشیع
        چشمان فریب . . .
        خیره به آهوی گرفتار درگلوی کفتار
        دنگ دنگ زنگولهء بزغاله،  برگردن قاضی معرکه
        نگاه آبی خورشید لبریزتر ازدریاست
        کبودی لبهایش
        وام دار حیای کوه نجیب
        ناگه قبل حکم سنگسار
        سنگی در هوا سیب می شود
        نهیب خشم قاضی
        بزنجیر می کشد جنون هیجان را
        آنگاه فرمان خوانده می شود
        - کسی می زند سنگ اول را ،عاری از گناه باشد
        مغزها سوت ، سنگها آب می شوند در مشت
        قطار قطار نفرت می برد ریل نگاه خورشید
        تکه سنگی دستِ خودِ  قاضی می دهند
        وامی مانداو برسر چند راهی
        به یاریش می شتابد دیو درون
        می شکافد پیشانی وجدان را
        پاها که اسیر خاکند
        بازوان ، می رقصند چو مار کرخت
        دربغض مه آلود
        بلکه درآورد حرص گناه نا کرده را
        تیری زفریاد عصیانش
        نشانه می رود سینه قاضی را
        آهای دغل . . .!
                          آخر  تودیگر چرا . . .؟!
        پژواک هق هق گریه
        چوآواز دردناک زن کولی
        می پیچد در فضای کوه نجیب
        تو و و و دیگر ر ر ر ر چرا  ا ا ا ا. ..
                   تو و و و و دیگر ر ر ر ر چرا ا ا ا ا . . .
                                تو و و و دیگر ر ر ر چرا ا ا ا . . .
         
        #رحیم فخوری
        ۱۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۰۳
        سلامم بر جناب فخوری سپیدسرا خندانک
        خیلی با کارهای دیگرتون تفاوت داشت و بسیار جذاب بود خندانک خندانک
        خوشمان آمد خندانک
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۱۴
        درود جناب فخوری ارجمند و مهربان خندانک
        محتوای سپیدتان قابل تامل‌‌ (کنشمند) است اما اگه روی فرم و اجرای ایده کار کنید بهتر میشه، و البته شاعرانگی زبان و رعایت ایجاز
        در یک کلام؛ معنا و مفهوم دارد خندانک و این روحِ شعرتان شاید بخاطر سبک زیست شماست
        نبض قلمتان سبز
        تنور دلتان گرم🌼
        رحیم فخوری
        رحیم فخوری
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۳۱
        درود ها استاد ارجمند جناب علامیان عزیز! ممنون از تشریففرمائی و حضور گرمتان خرسندم از دیدارتان وبسی بسی تشکرات از رهنمود و روشنگری اشکالات خط خطی های بنده خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۱۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و پر معنی بود خندانک
        رحیم فخوری
        رحیم فخوری
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۴۰
        درودها استاد استکی ممنون از حضور محترمتان
        ایامتان بخوبی و خوشی خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۹:۱۰
        سلام و عرض ادب بزرگمرد دلنشین شعر ناب
        این اثرتان یک سر و گردن از آثار قبلی تان فراتر است.

        «کسی می زند سنگ اول را ،عاری از گناه باشد»
        تلمیحی دلنشین به داستان حضرت عیسی(ع)

        لذت بردم

        مؤید باشید. خندانک

        رحیم فخوری
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۲۳
        درود و بسی احترام خدمت استاد احسانی فر عزیز ممنون از لطف بی پایان شما متشکرم از رهنمود های بزرگوارنه شما در پناه حق خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رحیم فخوری
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۱۰:۱۲
        درود احترام خدمت مرد صادق و فروتن عاشق سرزمین ناب استاداحسانی فر محبوب
        ازتشریففرمایی شما بی نهایت سپاس گذارم
        ممنونم از لطف سرشارتان⚘⚘⚘
        رحیم فخوری
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۲۹
        درود واحترام خدمت استاد بانو سرکارشاهزاده خانم !ممنون از لطف بی پایان شما ،سرافراز فرمودید ، خیلی خیلی ممنون تعریف و توصیفات صادقانه شما⚘⚘⚘
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۱۲:۵۸
        درود جناب فخوزی عزیز خندانک
        با کل شعر همراه بودم از ابتدا تا انتها و جذاب بود. خندانک
        چند قطعه بدیع وجود داشت که هم زیباتر بود و هم تامل برانگیز خندانک
        جسارتا در یکی از خطوط، دو غلط املایی به نظرم می رسد که درستش را خدمتتان می گویم. شاید هم من اشتباه کرده باشم:
        نره خر به جای نر خر (فرهنگ معین)
        تشییع به جای تشیع (اگر منظور تشییع جنازه باشد.)
        به مهر بمانید تا همواره ناب بسرایید. خندانک خندانک خندانک
        رحیم فخوری
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۱۳:۲۵
        درودها خددمت استاد ارجمند مرد اخلاق مدار که واقعن دوستش می دارم ،صاحب خردواندیشه جناب آقای زراعتی ارجمند
        آمدنتان صفا دارد ممنون از حضور گرمتان وباز ممنون از توجه خاصتان ، اشاراتی که درمورد غلط املائی فرمودید بنده از این سوتی ها زیاد دارم😀 اما در مقوله منظور بنده از نرِخر در قرینه مادیان است و نر خر را صفتی بخشیدم به مردان این معرکه از بعد نفهمی حال انکه معنی نره خر صفتیست بر مردان نفهم درشت هیکل واما تشییع را بجا فرمودید هرچند بلد بودم که تشییع چگونه نوشته می شود اما در عمل غلط از آب در آمده است شاید هم ربطی به تایپ دارد 😀از این بابت واقعن عذر خواهی می کنم
        در پناه سایه خورشید⚘⚘⚘
        محمد حسنی
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۱۶:۰۸
        درود
        بکر و بدیع بود
        قلمتان رقصان
        احساس تان قریب آگاهی
        در پناه خدا خندانک
        رحیم فخوری
        رحیم فخوری
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۳۴
        درود ها جناب حسنی گرام لطف دارید ممندن از حضور پر مهرتانایامتان در سایه لبخند و نور خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۴۰
        درود بر شما جناب فخوری ادیب مهربان و بزرگوار خندانک
        طبع‌تان مانا خندانک
        در پناه حق پاینده باشید و برقرار 🙏 خندانک
        رحیم فخوری
        رحیم فخوری
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۲۱:۱۹
        درود واحترام خدمت استاد بانو سرکار خانم پاییزه ادیب گرانقدر
        ممنون از حضور پر مهر تان
        روزگارتان به خوشی وخرمی
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۳۱
        درود فراوان
        خیییییییلی زیبا خندانک خندانک خندانک خندانک
        کلاغ ها آواز مرگ می خوانند
        بر قویی غرق در باتلاق
        رحیم فخوری
        رحیم فخوری
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۴۳
        درودها جناب نظری ادیب گرانقدر ممنون از لطف و حضور پر مهرتان زیبایی در خرد و اندیشه جنابعالیست روزگارتان خوش وخرم در پناه حق خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۲۲
        با درود این شعر بنظر حقیر هجوم کلمات است و به خواننده فرصت درنگ نمیدهد کما اینکه مفهومی هم در پشت آن نهان بوده که متاسفانه در حجم وسیع و بی وقفه گذاره ها محو میشود گذشته از این مورد ترکیبات جالبی دارد که میتوانند معانی فلسفی داشته باشند چون قویی در باتلاق
        همه میدانیم که قو هرگز به باتلاق نمیرود اما اگر کسی آنرا گرفته و در باتلاق بیندازد چه؟!
        در واقع میتوان مفهومی چون آزادی یا اجبار را از آن برداشت کرد
        کلیت شعر خوب است اما متاسفانه این حمله بی وقفه کلمات از ارزش آن کاسته

        با پوزش خندانک خندانک خندانک
        رحیم فخوری
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۷:۱۵
        با درود واحترام خدمت جناب افشاری وممنونم از لطفشان⚘
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۳۹
        درود برشما

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        رحیم فخوری
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۷:۱۳
        درودها جناب استاد فتحی گرام خوش امدید⚘⚘⚘
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۴:۴۲
        سلام و عرض ادب جناب استاد فخوری مهربان و فهیم
        به زیبایی رفتار های ناشایست را به تصویر کشیده اید
        ((تکه سنگی دستِ خودِ قاضی می دهند
        وا می ما ند او بر سر چند راهی
        به یاریش می شتابد دیو درون
        می شکافد پیشانی وجدان را))
        آفرینتان
        به نظرم همه ما انسان ها، هم در مسند قضاوت هستیم و هم در معرض اتهام قرار داریم.
        و امیدوارم که در هر دو مورد سربلند باشیم
        سلامت باشید و بی نیاز
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۷:۱۲
        درود واحترام محضر استاد گرانقدر جناب آقای ایوری عزیز ممنون از لطف سرشار جناب عالی وحضور گرم و پرمهرتان ⚘⚘⚘😍
        رحمان لونی
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۸:۰۲
        طوفان می کند قلمت
        وقتی به رقص می آید

        دست مریزاد استاد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۸:۲۱
        طوفان می کند لونی عزیز چوعطر وبویش آید
        سلام و عرض ادب خدمت استاد لونی گرانمهر گرانقدر و دوست داشتنی .خوسحالم از زیارت دوباره شما جناب لونی ارجمند
        همیشه در سایه خورشید باشی و روزگارتان خوش و خرم⚘⚘⚘
         فاطمه شایگان(هیراب)
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۰:۰۶

        سلام وعرض ادب ،لذت وافر بردم از سروده ی زیبایتان
        پیروز و سربلند باشید.تقدیم حضورتان ... خندانک
        قایق نگاهم را در آب ریخته وبرای شیرین کردنش ، باقاشق چوبی ام تمام دریا را هَم!
        اما نمی دانم چرا هر چه هم میزنم شیرین نمی شود دریای بی تو،نمی دانم شاید به شوری بی تو بودن خو کردم
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۱۶
        درود واحترام حضور سرکارخانم شایگان
        ممنون از حضور پرمهر تان ، زیبایی در کمال و اندیشه های شماست
        تحفه ایکه آورید گرانقرر ودلنشین است خندانک خندانک خندانک
        در پناه سایه خورشید

        محمد فاضلی نژاد
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۲:۳۲
        گرگهای مرید شهوت حرام
        درکمین شکار خورشید
        خورشید،نام عروس مردی کودن است
        سلام و درود به جناب فخوری ، دستمریزاد تماما دلنشین بود اما قسمت فوق برای بنده بی نهایت دلنشین بود و آنجا که گفتید پاهاکه اسیر خاکند بسیار جذاب بود
        در پناه حق محفوظ باشید بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        مسعود آزادبخت
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۳:۴۶
        سلام و احترام جناب فخوری ادیب
        اثر زیبایی بود
        سبز باشید و ماندگار
        خندانک خندانک خندانک
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۳:۵۰
        سلام وعرض ادب خدمت جناب فاضلی عزیزادیب ارجمند ممنون از تشریف فرمایی جنابعالی، شکرخدا که مورد پسند واقع است .روح ادبی وشریفتان متعالی⚘⚘⚘
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۴:۰۱
        سلام وعزض ادب خدمت جناب آقای آزادبخت
        شاعردوست داشتنی !زیبائ را تحفه اوردید قربانت برم ممنون از حضورصمیمانه شما ، زیر سایه خورشید دلتان پراز نور وامید باد⚘⚘⚘
        فرامرز شعبانی
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۴:۱۵
        سلام جناب فخوری، احمد شاملو با اینکه هرگز نتوانست تعریفی از شعر ارائه دهد معتقد بود آنچه حافظ، سعدی، نظامی و فردوسی سروده اند شعر نیست و آنچه ایشان بعنوان سپید می‌ سرایند شعر است نظر او را قضاوت نمی کنم ولی پیش از آنکه قلم برداریم و در هر قالب بنویسیم لازم است انتخاب کنیم که آیا قصد ما از انتشار متن انتقال پیام به مخاطب است یا صرفا هدفمان آفرینش یک متن زیباست؟ ممنون
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۴:۳۳
        درود واحترام خدمت شاعر ارجمند جناب آقای شعبانی! لازم می دانم که به شما از خودم بگویم آنهم صمیمانه ، نه از سبک وقالب و شعار های ادبی ، با اجازه تون من حرفم را هر جور که دوست داشته باشم می زنم بعد 65 سال عمر نیز قطعن چگونه حرف زدن را آموخته ام صرفنظر از شغلم که فیلم سازم . تا دیگران را آزده خاطر نکنم وکاری هم به شاملو و دیگرا ن ندارم من آب را با پارچ می خورم یعنی بدون لیوان تا در محدودیت نوشیدن نباشم البته در زندگی خصوصی خودم واگر قالب شعر را سپید زده ام از همون روز اول که امدم سایت گذاشتم روی دنده سپید خندانک نا آخر هم خواهد ماند فکر کنم توضیحاتم گویا و کافی باشد واگر این چند خط ادبی بنده شما را اذیت کرد ه است عذر خواهی می کنم اصلا دستوربفر مائید همین الان پاکش کنم، بنده یک تبسم لب شما را باصد شعر عوض نمی کنم ،کجای کاری اقا؟ شعر یعنی عشق ، عشق یعنی مهر انسانها جناب رمضانی ! خندانک خدا نگهدارتان خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۷:۲۲
        سلام بر مرد باصفای شعر ناب
        شعر مفهومی خاصی بود دوستش داشتم
        یه کله گنده یه قاضی بت بزرگ قرن... که می خواهد بشکند سرش را با دو سه پاره سنگ خندانک
        حقیقت این است که خر مش رجب از اسب تندرویی که حقیقت ندارد تندتر می رود.
        معلوم نیست ما آدم ها زیر آسمان کدام شهر راستی را چال کرده ایم که با دروغ سراغش را در آسمان ها می گیریم...
        شاد و قلمت حق نگار باد
        خندانک خندانک خندانک
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۸:۱۸
        سلام بر شکر و شیرین مرد سرزمین ناب
        حال احوال خاصه آقا ابراهیم!
        ؟خداشاهده چشام در پی شما بود .عجیب آدم دلواپسی هستم کریمی جان ... الحمداله سلامتی حاصل است خرسندم از آمدنت مرسی که شعرم را دوست داشتی😊وتشبیهات جذابی که نوشتی😀 ایامت شاد وبروفق مراد باشد نازنین دوست من⚘⚘⚘
        مرضیه قنواتی نژاد
        دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱ ۰۲:۵۳
        درود احترام شاعر گرامی
        بسیار عالی،قلمتان نویسا👏🌼
        رحیم فخوری
        دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱ ۰۸:۴۶
        درودها سرکارخانم قنواتی ..!عالی روح ادبی ومتعالی شماست ممنون از لطفتان⚘⚘⚘
        زلیخا رامیار،امید سحر
        دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱ ۰۹:۴۹
        درود استاد
        از شعرتان میشود بسیار آموخت
        پاینده باشید انشاءالله خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0