من ندیدم ولی شنیدم که
در قدیم آسِمان غبار نداشت
به توان میرسید هر جفتی
زندگی اینقدَر فشار نداشت!
من نبودم ولی پدر میگفت
فال گردو فروش کوچه ی ما
زیر بازار نغمه میخواند و
گله از قفلِ کسب و کار نداشت
ننه میگفت: صفحه ای رنگی
مینشاندند روی تل ویزیون
همه خوشحال،کیف کوک و کسی
غصه ی صفحه های تار نداشت.
بچه ها از معلمان ترکه
از پدر ها کشیده میخوردند!
اشتهاشان زیاد بود اما
بغضشان میل ِ انفجار نداشت!
عیدها بوی زندگی میداد.....
دخترِ بکر روی همسایه
دلنشین بود با وجودی که
اُرُسی های نونوار نداشت!
با همان سکه های دو زاری
میهمان بود و آبروداری
برکت از چشمهای مهمان بود
میزبان هی ببر بیار نداشت
کفش ملی برو بیایی داشت
گیوه پاپوش نامداری بود
دور دور ِ سه مار و لاری بود
جاده ها هم موتور سوار نداشت
سینماها شلوغ تر هرشب
فیلم ِ وسترن، مشت ِ چسترفیلد!
آب انجیر و پرهلو و لبو
آن دو ساعت کسی قرار نداشت
تار و تنبک رفیق مردم بود
ساز و آواز اجر و قربی داشت
رادیوها همیشه روشن چون
هرکسی پول ِ لاله زار نداشت!!
ظاهرا ذهن ها مرتب بود
شعرها هم کمی صمیمی تر
در نهایت غزل غزل تر بود
شاعری میل بی گدار نداشت!
از سر کار برگشتم بیشتر مینویسم .
الا الحساب لاله زار اصفهان منظور است یا لاله زار توپخانه تهران ؟