محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
يکشنبه 6 خرداد 1403
19 ذو القعدة 1445
Sunday 26 May 2024
به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹
يکشنبه ۶ خرداد
شعری نوشته ام ، به وزن خالی بودنتـــ
شبیه اسم تو ، قافیه ها کشیده ام
س
دل تنگ تو در آن سینه ی باز،،،
چو مروارید در اعماق دریاست
یادم آمد کودکی ده ساله بودم
شبی به روشنی روز
که ستاره ها را یک به یک گم کرده بودم
به آسمان مشکوک شدم
می خوا
فکر میکردم انقدر نزدیک میشی
که میتونم حست کنم
این قلبِ دل، رسوا شده؛ای یاس من؛ای یاسمن
در صليب و زنگ ناقوس کليسا
من خدارا ديده ام...
در نهيب ِط�
روبروت ایستادم غرق یک دلشوره
بزار اونی باشم که باهات مشهوره
سرشکِ خون ـ به مناسبت 23 محرم تخریب حرمین شریفین عسکرین، و سرداب مطهّر ـ تقدیم به دوستداران امام هاد
بوران و رقص باد ،
برف است و زندگی ..
بیمار و بی هدف
در آروزی مرگ
با غم عجین شده
در این دنیا همه مست و خرابند
سحر تاشب بدنبال سرابند
همه درگیر اشک و درد و آهند
به
من مرده ام و در خودم جان دادم
------------------------------------------------
خاطرات تو
پرندگان مهاجری اند
با هجرتی معکوس
من زیرِ بغضِ تو،چترم رو وا کردم
من نقطه چین کردم،رویاتو از حسم
سرودی بس اهورایی نوایی بس دل انگیـــزی
امید شاپرکها یی به وقـــــــت کــــوچ پاییــزی
یکی را
نپیچان موی تا درهم نپیچد روزگار من
بیاویزم به گیسوی سی
بیا فرمول بازی را به سود من بهم ریزیم
تو امشب لیلی من باش و من مجنون لرزانی
نه چندان طاقت دوری نه نزدیکش به مخموری
مرارت می دهد دل را گهی با موی و گه رویش
( دلاور مَکــُّرانم )
1) در این چاهان به چشم آید دو صد چاه * وَ حُسن هرستاره بهترازماه▼
در برینم طعمه گندم خورم
در زمینم طعنه مردم خورم
در رحم بودم که خوردم خون دل
گر نمیخورد
خارج از لیست
پُرس پُرس اِسکناس سِرو می شود
دار زد نی ، نای خونین دیدنی ...........
"زلال عروضی قافیه دار"
ای نقطه ی آغاز ...
تو ...
آن جا
استاده ، دل خسته
روبروی خورشید
تحریم عشق را به چه بشکنیم
شبا وقتي خورشيد خانوم
خودشو خواب مي زنه
افتاده در راهي
مي ايستم در روي زمين
هست زنجير وفاداريت بر گردنم
ساقه محبتهاي دستانت بر دس
آنکه از دست دلش ظرف من افتاده تویی
چو چوب نخل، خشک و چاک چاک است
لبی که پیش از این مثل رطب بود
نه ترسي از ابليس دارم ،
نه عطش ِ گاز ِ يك سيب ،
وقتي عسل ،
شره ميكند از لبانت...
از شوق دیدار گلم تا قله قافم روم /آنجا به اوج قله ها عنقا
تقدیم به قافله سالار سایت شعر ناب
با کفشهای من قدم نزدی پس سکوت کن
نبودن هاتو کم تر کن(( بیا بی چتر زیر برف))
((اگه حال منو داری میفهمی یعنی چی این حرف))
سپیدگویی من
رقص واژگانی بود
که
اقیانوس ها در تو غوطه و
مهربانان تا درودی دیگر بدرود.شاد باشید و در شادی دیگران کوشا
گلی به نام تو...
چه قدر گریه بخندم ، چه قدربغض ببارم ؟
چه قدر خاطره ها را کنار هم بگذا
کهکشان شعر تر می انگیزد،زهره پیوسته چشم در راهست
سلام و درود..
با عرض ادب و احترام به شاعران و شاعره های عزیز و نازنین
و درود به مدیریت محترم و
از كوه مي ريزم مثله آبشار
غما ميارن به جونم فشار
شعر را از دهان شاعر نبايد شنيد
ای که توی شعر منی و من من در توی شعر من خلاطه می شود
غزل تضمینی با الهام از غزل عارف شهیر حاج سید هادی روح القدس اسدآبادی
به صد عاشقي دل باختم و باز تنها آمدم
به ريسمان غم و تنهايي گرفتار آمدم
در اين جاده بي راهه بدو
بویِ پیراهنِ خونینِ کسی می آید
در حرم نعره یِ نامرد بسی می آید
حیدر از ناله یِ فرزند ،
وقتی حرف ،
حرف ِ آغوش تو باشد و
عطر ، عطر ِ آغوش تو ...
دستانم مست ِ
لمس تو میشوند ....
بهر مجنون شدن امشب همه چیز آماده ست
می شمارم: منِ دیوانـــه,خیابـــان,مهتــــــاب,...
تقدیم به جانبازان اعصاب و روان
بمان در حافظه بلند مدتم بمان
می خواهم تصویرت روبرویم باشد
نه در قاب گرد گرفته سالهای دور
کن
نسل ما نسل آوار معصومانه کوچه هاست
نسل بی تابی ز زخم آرواره ها
نسل فریاد لذت
کلاغه میگه قارو قار شب شده وقت لالا................
به هرچه فکر می کنم ترانه می شود
همه ی حس نیازم به خداپاک تویی
شعر از حوالی باران شنیده ای ؟
درد های نیمه سوخته باغ را
رنگ زرد و زمین بدوش می کشند
ت
عشق واقعی را درخود جستجو کن
به سرانجام تلخ یک پایان
به سرانجام مرگ میمانی
من تو را تا ابد آرزو کردم
تو ولی تا همیشه سرد
شبها جدا و روز جدا دوست دارمت
از خاک تا حریم خدادوست دارمت
هوا هم سخت دلگير است... چقدر درد است بخواهي و نداند او... دره قلبش به قفل بي خيالي بياز
چه کسی می داند
من همان روزنه تاریکم
غرق در شعر فروغ
جر عه ای آب روانم
شعری از سینه سهراب
روبه رو خشکزارِ آه...!!
پشتِ سر تباه..
سلول هایِ انتظار خفته و .....
تقدیم به روح پاک نلسون ماندلا
من به فتوای دلم و به قانون نیاز......
استقبال شعر آن روزها رفتند
از فروغ فرخ زاد
روزهای با تو بودن
بسان بادی در روزگارم وزید
که فرصت جمع کردن جوانیم را ازم گرفت......
به خوش طعمي گلابِ قمصر
به خوش رنگيِ
گل هاي كاشانند
لبهايت كه ميخندند و
ب
ناصحان
حق با شماست
باز من دسته گلی
بر آب دادم
برای
عشقی ممنوع
صورت ﻣﺴﺌﻠﻪ،روی میز پاک می شود.
این همه سال در انتظار بودیم
پشت تحریم ها، زیر فشار بودیم
مجموع ۱۲۴۳۴۳ پست فعال در ۱۵۵۵ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک