شنبه ۱ ارديبهشت
|
|
در ناتمام هستی من شعر مرده بود
شعری که ناتمام تو را گریه می کند...
|
|
|
|
|
جنگِ طف 11 شجاعت و حمله ی اصحابِ امام حسین (ع)
|
|
|
|
|
فراسوی پنجره
من با ماه
بشکن شیشه شب را
|
|
|
|
|
خدا کند که غزلهای آخرم باشد
خدا کند که شوم در غمت خراب،خراب
|
|
|
|
|
در غبار نا امیدی ، خنده هایم پر کشید
گرگ شوم بی وفایی ،قلب من از تن درید
یکه و تنها شدم ، من د
|
|
|
|
|
کنج طاقچه روی دیوار
عکسی مونده عکسِ بی قاب
عکسای من عکسای تو
خاطرات آتش و آب
|
|
|
|
|
صدام زد محمود،محمود بیا کمکم کن. گوشام رو تیزتر کردم.
|
|
|
|
|
دیگر دلم برای کسی تنگ نمی شود
|
|
|
|
|
چقدر بي انصافم من
كه بيل به بيل
خاكِ سردِ گورستان را
|
|
|
|
|
شعـرم
همهمه های پنهان توست...
" گل شب بوی" من!
می خواهـم تو را؛
در "
|
|
|
|
|
برگِ سرما زده در سیطره ی پاییزم
نَبوَد راه گریزی که ز جا بر خیزم
|
|
|
|
|
وقتی با خودم خلوت میکنم
زود دلتنگ
میشوم
|
|
|
|
|
بر پيشاني كودكان سر بند يا حسين هويداست
زخم زنجيرها بر پشت عزادارن حسينيه هاست
بر سينه چاكان ع
|
|
|
|
|
شَهدای من بشنو سوز دل را
کز فراقت دیده بخشکید
|
|
|
|
|
فقط درآب راکد عکس ناب ماه می افتد
سعادت در مسیر ما گه وبیگاه می افتد
|
|
|
|
|
وقتی ...
زندگی می گذرد...
|
|
|
|
|
فصلیست ...
بر نشا
بار بند ...
|
|
|
|
|
این تبسم هایِ خالی را ببر
آرزوهایِ خیالی را ببر
کوچه ها غرقِ خیالند عاشقند
بویِ گل هایِ مثا
|
|
|
|
|
شب های عــزا ، بار گناهــــــم چه کنم ؟
با خون حسین و اشک و آهـــم چه کنم ؟
|
|
|
|
|
هر سال ، کنارتان جوان تر شده ایم
هر رود ، به یادتان روان
|
|
|
|
|
بسان او نظیر او
به خواب هم ندیده ام
|
|
|
|
|
هیچ کس شده ام ،
پشت هیچستان شادی !
پر است هوایم از دلواپسی...
|
|
|
|
|
با سلام خدمت دوستان و اساتید عزیزم.
این شعر یکی از اولی
|
|
|
|
|
هوالمحبوب
چشم هایت بهترین تفسیر آیین من است
گیسوانت تار لرزاننده ی دین من است
من که عمر
|
|
|
|
|
روز و شب درگیر رویای توام
همدم امروز و فردای توام
|
|
|
|
|
شمس و قمر کنون، به سر نیزه می برند
در حولشان سـران دگر همچــو اختراند
|
|
|
|
|
غروب بود
و آسمان خون فام، شرمسار
در پس چادر سیاه شب می خزید
و دشت تفتیده تر از خورشید
|
|
|
|
|
کاسه اب
چشمانش از کاسه در امد...
|
|
|
|
|
اصل عشق آتش زدن در خرمن است
این جواب عشق در قلب من است
گر تو می خواهی جواب اصل عشق
دل به در
|
|
|
|
|
سالها از حماسه کربلا گذشت
از آنروز غمی عجیب بر دلها نشست
|
|
|
|
|
می مینوشم ولی بی اثر است /
|
|
|
|
|
شعرهای من،
بر منظومه ی چشم های "تو" می گردد!
|
|
|
|
|
تو خوابی و من سالهاست که بیدار
بیست سال است که همه خوابند و من بیدار
|
|
|
|
|
شعرهایم همه از دم
پر ز رمز و راز و مبهم
حرفهایم همه از دل
پر ز درد و داغ و ماتم
|
|
|
|
|
اي سوار بي سپــــــــر،ساقي چشماي تر
جـــرعه اي آب فر
|
|
|
|
|
جنگِ طف 10 شهادت علی اصغر طفل شیر خوار امام حسین (ع)
|
|
|
|
|
برگلوخنجربه جای آب شد
خون بر روی مه ارباب شد
چشم خیمه دید خون روی او
دیدسرخی لب و ابرو
|
|
|
|
|
آن سو
باریک خطی،
پاهای مرددت را به عبور می خواند
این سو
سنگین سقفی،
|
|
|
|
|
وای امشب یک ستاره قصد رفتن کرده است/
جامه ای از ابرها بر
|
|
|
|
|
دیگه خواب ای چشای من
یه عمره بارشو بسته.....
|
|
|
|
|
شاعران آشنای احساسند ، میشناسند راز شب بو را
|
|
|
|
|
در کلاس عشق دنیایی تو تنها شاگرد مردود من بودم
همه در دلت بردند و من باختم
|
|
|
|
|
نفرین بر دهانی که بی موقع باز شود
|
|
|
|
|
در جهانی این چنین پر مدعا
مانده بودم غافل از هر آشنا
در
|
|
|
|
|
چومرغی را پرِ پرواز باشد
رهه رفتن برايش باز باشد
پريدن را كسی می آزمايد
كه شوق رفتن ازآغاز
|
|
|
|
|
توی دنیایی که چشما شب و روز اسیر رنگه
دل هر کی مهربونه سر راش همیشه سنگه
|
|
|
|
|
به نام خدای سخن آفریــــن* که ریزد سخن بر دل نازنین
|
|
|
|
|
تو برای من بسان قهوه می باشی...
|
|
|
|
|
خسته نباشی دلم
عشوه گر ِ با حیا
|
|
|
|
|
دل من تنگ است آتش ندهیدش ...
|
|
|
|
|
عصر ما ،عصر زمان ،عصر تلاش و جنب و جوش
عصر دانشگاه و درس و برگه های تست هوش
|
|
|
|
|
جنگِ طف 9 شجاعت و شهادت حضرت ابو الفضل (ع)
|
|
|
|
|
چه مبـارڪ سحری بــود
خلـآصهـ شـدنم دـر حسـرتـ
|
|
|
|
|
آرام باش عزیزکم : من هنوز کنار توأم !!!
|
|
|
|
|
بین من و چشمهای تو
حصاری از جنس شبه
حس چشای ناز تو
مثه یه بوسه از لبه
من که خمار عشقتم
|
|
|
|
|
ای آه
ای همدم لحظه های بی کسیم
وقتی جاری می شوی بر لبانم
|
|
|
|
|
نياويختيم:
ناقوس ها را
بر گردنِ سياهِ شب
كه بي هيچ ردپ
|
|
|
|
|
آدمی در زندگی شطرنج دل بازی کند از غم این زندگی هر مه
|
|
|
|
|
بدرود تو گفت آب روان محض شقاوت
هر جرعه اش امروز سلاميست به يادت
|
|
|
|
|
ارام
ارام گم شده ام
در میان اسمان و زمین
|
|
|
|
|
بی صداتر از همیشه
بی صداتر از خنجری که تا نیمه از گلو گذشت
...
|
|
|
|
|
به نام خدا
1-
رگ هاي شقايق در تن زمين
توحيد را روشن مي كند
تا فرداهامان خدارا
در خشك
|
|
|
|
|
چه کنم ؟ :::
بى تو اى سرو سهى در دل بستان چه كنم؟
با دل غمزده ى نرگس و ريحان
|
|
|
مجموع ۱۲۳۴۹۳ پست فعال در ۱۵۴۴ صفحه |