سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 خرداد 1403
    11 ذو الحجة 1445
      Monday 17 Jun 2024
      • روز جهاني بيابان زدايي
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۲۸ خرداد

      پیراهن خونین

      شعری از

      آرش یاری ( آری )

      از دفتر آری نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۰۱ شماره ثبت ۲۱۰۵۶
        بازدید : ۶۷۵   |    نظرات : ۳۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر آرش یاری ( آری )
      آخرین اشعار ناب آرش یاری ( آری )

      بویِ پیراهنِ خونینِ کسی می آید

       

      در حرم نعره یِ نامرد بسی می آید

       

      حیدر از ناله یِ فرزند ، دلش غمناک است

       

      شِکِوه دارد زِ شما ، مویِ زنان بر خاک است

       

      راست گفت آن یلِ کافر کُشِ مُسلم آقا

       

      این جماعت چو سرابند نیا کَرب و بَلا

       

      از ازل مسلکشان مرد نمایی بوده

       

      کِی بدانند که خونِ تو سمایی بوده

       

      شمسِ محجوبِ حرم پرده ی عصمت ، زینب

       

      سترِ مستورِ زلالیه یِ عفّت ، زینب

       

      اذنِ مدخل شدنِ شامِ غریبان ، زینب

       

      کوهِ نشکسته به دامانِ حریفان ، زینب

       

      ترس دارد مگر از لشکرِ دشمن ، زینب ؟

       

      گفت دیشب سببِ واهمه با من ، زینب

       

      ترسم این است که بادی بِوَزَد در صحرا

       

      سرِ بر نیزه بیُفتد به زمین ، واوِیلا

       

      تیر اگر بر لبِ عبّاس خورَد باکی نیست !

       

      ضربه بر حنجره یِ طفل که چالاکی نیست

      ؟!

      بر بلندایِ علم هایِ جهان بنویسید :

       

      کوهِ عشقی تو ابا الفضل ، اَمان بنویسید

       

      پورِ حیدر بدنش طعمه یِ بدکاران شد

       

      بعد از آن ثار الله ، مضحکه یِ خواران شد

       

      ماهِ کامل شده امشب به علی نزدیک است

       

      ظهرِ فردا تپشِ قلبِ علی بر ریگ است

       

      مهد و گهواره یِ اصغر به کجا بگذارد ؟

       

      سمِّ اسبان و قدم هایِ زنان خون بارَد

       

      قاسم از تشنگیِ اهلِ حرم دلگیر است

       

      اصغر آن قدر بِنالید که دیگر سیر است

       

      قاسم از تیغِ عدو ترس ندارد هرگز

       

      مُجتباییِّ عمو ترس ندارد هرگز

       

      دست بر گوشِ رقیه تو نزن نامحرم

       

      گوشِ او پاره شده ، کُهنه یِ زرد آوردم

       

      شاهِ بی لشکر از این رنج و بلا گِریان شد

       

      مادرش فاطمه تا دید سرش بریان شد

       

      سر که بر نیزه زدی فکر نکن سر داری

       

      ترسم آخر نَتَوانی که سَرَت برداری

       

      در تمامیِ بشر ، سینه زنانت عشق است

       

      در شبانگاه و سحر ، ظهرِ اذانت عشق است

       

      در میانِ پسران ، سروِ جوانت عشق است

       

      بر دِلَم حک شده ، مهدیِ زمانت عشق است

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0