يکشنبه ۲۷ خرداد
|
|
آسمان ابری بود,
اما نمی بارید!!!
|
|
|
|
|
گفتم که غمت به یک جهان می ارزد...
|
|
|
|
|
امشب از موج اشک بی تابم ،روی تالاب رقص آژنگ است
ماه بانو ببین پلنگت را ،با نگاهت هنوز در جنگ ا
|
|
|
|
|
جای درختان صنوبر رسته آنتن ها
"جیمبو" نهاده سنگ خود را در فلاخن ها
|
|
|
|
|
کسی که تورا دید چشم او نکو بین است
دلی که مهرتو دارد چو ماه و پروین است
|
|
|
|
|
هنوز نرفته ز یاد حرفهایی که زدی تو
پس نشانم مده حلقه ی نامزدی تو
داغ دل شهریار عشق تو در گذاشت
ک
|
|
|
|
|
من چرا باز چنین تشنه باران شده ام
|
|
|
|
|
دارم میرم بدونه تو ...میخوای پر کن حالا جامو
دلم گیر بود هنوز پیشت...با کی بگم این غمهامو
|
|
|
|
|
هزاران جان اکر گیرم فدایت
سر و دست و جهان و جان به پایت
مرا دارایی از دهر آبرویی است
که دادم این
|
|
|
|
|
چندی است از کسی ... یک حرف ساده را ... باور نمی کنم
|
|
|
|
|
باوری مانده اگر
پشت دروازه شهر رویاست
|
|
|
|
|
حزنت،
دلگیر تر ازشبی است بارانی
در سکوت منتشر شهر
|
|
|
|
|
دستان مادر1393
فرشته ی پنج ساله ی من
در نيمه شب وحشت
زير
|
|
|
|
|
چنان جا مانده اي در جان که مويي درز پيدا نيست
|
|
|
|
|
از بس عاشقش بودم
شده بودم یه برده
اون روح سرگردون
به دنبالم می گرده
|
|
|
|
|
اما من مرضیه را می خواستم
|
|
|
|
|
و این قفس پر پر های خاطراتت ماند
درود لحظه دلتنگ پر زدن ...
بدرود
|
|
|
|
|
تو ترسیدی کسی روزی مرا پیدا کند در تو
سپردی یاد دورم را به دنیای فراموشی
|
|
|
|
|
همسر نازم پرستار من است/روز و شب مشغول تیمار من است
|
|
|
|
|
عجیب است!
آدم هایی که
زمانی
برای هم می مردند
اکنون
باهم غریبه اند
این خبرخوبی نیست
این روزها
|
|
|
|
|
بیا، دوباره بخوانی ، زِ ما درود، درود!
|
|
|
|
|
این چه دردی است که
افتاده به جانم عمریست............
|
|
|
|
|
بی سبب بر گرد این تابوت خالی پای می کوبی
|
|
|
|
|
شــــــایدم از دور آید یک پلاک
مانده در هورالهویزه زیر خاک
|
|
|
|
|
این منم فرزند آدم ساکن این دیر خاک
در غریب آباد دنیا عا
|
|
|
|
|
خروس 2014
تقدیم به مرغ آمین
|
|
|
|
|
قدّت به این بلندی نازت به این قشنگی
|
|
|
|
|
بيقرار مانده ،
چون خواهشِ بالهاي پروانه
|
|
|
|
|
شدم یه پشت خمیده . یه درخت تکیده
با موهایی طلایی که از ریشه سفیده
|
|
|
|
|
دلم را چون کبوتر در هوایت
رهایی داده ام تا بی نهایت
|
|
|
|
|
سیب گناه
خــــراب دو چــشم سیـــاه توام دچـــار عــذاب
|
|
|
|
|
نمانده نا که دگر خدا خدا بکنم
نیامد او که غمش ز دل رها بکنم
|
|
|
|
|
این ترانه رو تقدیم میکنم به والیبالست های ایرانی که دارند این روزا کولاک میکنن درود بر غیرتشون
پی
|
|
|
|
|
با اینکه مس وجود من زنگاریست
اما دلکم را به تو گویی کاریست
یا رب منم و سیل گناهان اما
باران سخاوت
|
|
|
|
|
غریق موج دریا ها ز بیم روز طوفانی
کنار بادیه شب ها گرفته سر به دامانی
نسیم صبح شیدایی ز کوچه باغ
|
|
|
|
|
گریه کردم از پشت دیوار های بسته بی پنجره
گریه کردم از خاطره های شیرین مرده
|
|
|
|
|
چطور از یاد برم
خاطرت که هر روز درخاطرم هست
چطور از یاد برم
چهره ات در خیالم
امیدی که هنوز در با
|
|
|
|
|
در کار دلم شتاب کن با چشمت
هر آینه انقلاب کن با چشمت
زانو زده ام منتظر حکم توام
انگور مرا شراب
|
|
|
|
|
به سن تو نمیخوره دخترک تازه جوون
حیفه که بازیچه بشی بیوفتی دست این و اون
|
|
|
|
|
از نسل سیاووشیم افسوس که آتش نیست
هر چند که آتش هم پایان سیاوش نیست
سهراب نژادیم و زخمی بدن و افسو
|
|
|
|
|
چه درشادی، چه غم با اهل بیتیم
چه دربیش وچه کم با اهل بیتیم
|
|
|
|
|
آنقـدر بـه پای دلِ سـنگِ تـو... نشستم
تا دختـرِ افکـارِ
|
|
|
|
|
دنبـال تو ای ساقی، من دَر به دَرم می دِه
|
|
|
|
|
اگر در تماشای چشمان ِمستت غریبم
|
|
|
|
|
حیلت مکن با عاشقان ... دیوانگی را بی خیال
|
|
|
|
|
گوشه ی اتاق می شینم، چشمو به در می دوزم
|
|
|
|
|
از ترانه های جاده خاکی روستایمان
برایم از لالایی کودکانه آنروزها
|
|
|
|
|
هم آينه ي رئوف پندار مني
هم طوقي جلد روي ديوارمني
|
|
|
|
|
دختركى نو رسيده
تازه بالغ
نهالى
پر طراوت
پر صلابت
خيس در احساس رنگين اش
شبى به اميد.....
|
|
|
|
|
شب در شگفت! از من و از بی قراری ام .
من ،شرمسار! از شب و ش
|
|
|
|
|
عجب صوت خوشی از خانه دلدار میاید
صدای بلبلی از جانب گلزار میاید
|
|
|
|
|
موج ها جسم نحیفم می برند همراه خود
می روم تا ناکجا آباد و .......گاهی بیشتر
|
|
|
|
|
همچو ابرام تو اندر طلب وصل نه اى
ورنه ابرام همه انديش تو بى ايمان است
|
|
|
|
|
گل مهتاب چون نقشی دل انگیز
|
|
|
|
|
شاه رگ احساست را میدرند
سگ های بی وجدانی که با روباهان هم هم خواب بوده اند !!!!
|
|
|
|
|
در غربت جغرافیا
دلم آنقدر می شود
دلتنگت
نمازم را شکسته می خوانم
از دوریت
|
|
|
|
|
عقده و کبر و حَسَد ما را به کار و کیش نیست...
|
|
|
|
|
تصوير زلال آب را مي ماني
زيبايي شعر ناب را مي ماني
|
|
|
|
|
او را رو به قبله کردند.
به آرامی حروفی را به هم چسبا ند وپرسید: دوستم داری ؟
|
|
|
|
|
چند روزیست دل گیرم...
از زبان...
از قلم...
از دلهوره ی واژگان...
|
|
|
|
|
تابلوی انتظار پاییز
یاد با تو بودن را در من زنده کرد
|
|
|
|
|
من سزاوار ِ زندگی بودم
و گناهی که زنده ماندن بود
زندگی
|
|
|
|
|
دلِ من همسفرِ کوچِ پرستو هایت
|
|
|
|
|
پرواز اندامت
در هوا
از خود پشیمانم
می کند
|
|
|
|
|
دلیل خنده هایم، زود برگرد
|
|
|
مجموع ۱۲۴۷۶۴ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه |