محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
چهارشنبه 23 خرداد 1403
6 ذو الحجة 1445
شهادت مظلومانه زائران خانه خدا به دستور آمريكا به دست مأموران آل سعود، 1366 هـ ش ـ برابر با 6 ذي الحجه 1407 هـ ق Wednesday 12 Jun 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
چهارشنبه ۲۳ خرداد
مربوط به دفتر شعر : گل خشخاش بر روی موهایم
پاییز ِمرگ آمد و تحقیرمان نکرد
با برگ های زرد , زمینگیرمان نکرد
سائلی آمد ز مسجد روبه ما
روبه ما مَسْئَل بگو ای پیر ما
دلتنگ که باشی
آغوشی گشاده میخواهد
برای دلتنگیت...
شهرمان را که زلزله لرزاند
خانه را هم که سیل با خود برد
دستهابر روی ماشه چشمها برتنگه است
از رگ گردن بما نزدیکتر یک فاجعه ست
جبهه ای قلدرمأب و جبهه ای آ
به گمان من بخشیدن زندگی به دردمندان تنها راه رستگاری است ...
به هنگام دلتنگی
حالم خیلی خراب است
عجیب ، بیقرارم
مگر لایق آن نگاهت نبودم
تو با دیده پر حسرت من چه کردی ؟
مثل پیامک های تبلیغاتی گوشی
غم در وجودم خود به خود تمدید می گردد
این شعر از تکرار فاعلاتن ساخته شده و یک مصراع مانده به اخر ان از شاعر دیگریست .
دلبرا با عاشقت کم ناز کن...
بی تو ما چشم به هم بسته و در خانه شدیم
name:following
Be in care fully
The world
So expensively ?
And a lying
Has been correct
Co
ساقی امشب در حجابِ مستی ام
حُسن نيكوي تو هرگه ،كه زِ من ياد كند
جان زندان شده ام را ، زِ غم آزاد كند
قلعه ی خیبر
چشمم به رهت برسر هرکوچه نشستم
ای عاشق دلبسته بیا سربزن امروز
من درخم این کوچه ی ت
حرفتوراعزیزدلمگوشمیکنم
نون _الف_ واژگان _کودکی_ الفبای زندگی_ باران_نان_پدر _کلاس اول
یکی از روزای پاییز بود که رفت
هر روز بتاب برمن ...هم چون آفتاب درخشان
یکاری کردی بامن که شدم کوه شدم کوه؛!!
یکاری کردی بامن که حتی شب ندارم"
یکاری کردی ازت پره عذابم:!
رگِ خوابِ دلِ من را تو فقط میدانے
تو همانی که غزل را زِ شعف میخوانے
همه خوبان چوبرفت از بَرِ م
مرا تنگ در آغوشت بگیر
من به آزادی عادت ندارم
رهایی برای من بوی مرگ میدهد
مرا در آغوشت قفل کن
بگذ
امسال هم دچار زنی مُرده در خودم
با بیست و دوّمین کفنم آشنا شدم...!
محکم به جانِ هفتم سیگار پُک
ز چشمانت دلم خون است و من ای یار... خندیدم
خواب بودم، ظلمت شب آفتابم را ربود...
صورت زیبای قرص ماهتابم را ربود...
وقتی -دلیلِ بودنت- ” آئینـهی دِق “ میشود
احساس میمیرد ، دلت ”استادِ منطق“ میشود
hapiness
Holy! holy! ,brightness
...I am in two ? cry ! less
Seyedehmaryamjafari
幸い_______
کجاست آن عشق داغت؟
چه شد پس اشتیاقت؟
فاجعه :
دست آویزه دوریت شده ، حلقه اشکِ توی چشمام /
خیالت از سرم نمی ره ، هر جا برم میاد باهام
ساقی امشب مِی به غایت خورده ایم
به دریا دل زدم امشب که نیست این آخرین بارم
دیگر مرا به می خانه دعوت نمیکنی
بامن از دل دیوانه صحبت نمیکنی
هرشب تا سحر دست به دعا برداشته
هر كه با مردم بدكار ، عنايت2 بكند
به طريقت ، به يقينس كه خيانت بكند
داد
من به تقدیر خطا کار و جفا پیشه ام عادت دارم
تحمل کن او مرد بمون
امید داشته باش پهلوون
اگه زانوت داره خم میشه
جوری بپر دستت برسه به اسمون
باز دوباره تورا ای بیداری
ای هوشیاری و ای روز و کار
باید ترک گویم و به بستر خواب بروم
این دلِ طوفانیم دریایِ جوشانی ز نفت
مه جبینی آتشین تیری رها کردُ برفت
مثل سابق روزوشب در انتظارم نیستی
حال من بدمیشودوقتی کنارم نیستی
ساعتم راکوک کردم تا بیایی زودتر
وقتی اَجَل پا پس کشیده مستِ خوابی
قطعاً خدا می خواهَدَت بیدار،... برگرد
دل اگر صومعه ی دیده ی نازت باشد
صوفی عشق همی نغمه ی سازت باشد
دورترها آسمان آبی تر است پروانه با گل خوش تر است
دورترها در بهاران رازقی خوشبوتر است عطر اقاقی خ
به من حق بده
که دهانی به ستایش چشم های تو باز کنم
باز که پرسه میزنی تو خلوت خیال من !
رعدی در دل ِ ظلمت ِ شب
به خشوع ِ تسبیح می غرّد
تو از دردم چه می دانی ؟ که میدانم . نمیدانی
بَرین حالِ پُر از دردم ، تو خود دردی و درمانی
کاش آید یک بهــارِ دلنشین و جان فزا
هستخالیجایآنمولودِشعبانی٬دریغ
گـر بیـضـه در کلاه تو بشــکسـته روزگار
به بطن های بیقرار، گفته ام
که دیگر آسپرین نمیخورم
میان غلظتی که بوی رخوت و رکود میدهد
تار و ساز و نی و ضربی طلبیدیم ولی؛
نغمه یِ شور دراین خانه به پا نیست،مزن!
مهسا_امیریان
خزانی زودرس را هرچه باداباد می خواهم
هیش
گوش کن
میشنوی
صدای ناله درخت را
آن شیرِ ژیانی که میاندارِ جهانَست/
پیوسته درونِ نَفَسِ آرَشیانَست/
کورد و عرب و تُرک و لُر و
غیاث المستغیثی ، ای خداوند
تویی حافظ رها ما را ز هر بند
فصل خزان هم ندهد شرح جفاکاری من
لاله رخی بسته کمر بهردلازاری من
گشته نظری بازی او باعث حیرانی دل
Name :bitter legendary
Poem /forugh farrokhzad
افسانه تلخ: عنوان
نه امیدی که بر آن خوش کنم دل
ن
چرا غافل ز امروزیم ز فرداها هراسانیم
ای خیالیمده قالان؛ سن نه خیاله قالیسان...
اولدی گینه آخشام گونشین رنگی قان اولدی...
جان جانان لایق وابستگی...
تا به کجا کشانیم...ازسر ناتو انیم...
چونان خلیل بر این کعبه ،صدای ما
شاید قبول حق شود احرامهای ما
ما محرمیم
اگه دستای تو توی دستای بی قرار من بود
فاصله بین منو تو..قد پیرهن با تنم بود
چی میشه اگه تو یه
دوش در میکده ی عرف شرابم دادند
وندر آن جام ابد باده ی نابم دادند
گاهی دلم میخواهد خودم راه هم بغل کنم
در خود فرو روم...
مجموع ۱۲۴۶۸۵ پست فعال در ۱۵۵۹ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک