يکشنبه ۱۸ خرداد
|
دفاتر شعر فرحناز آقازاده (یکتا)
آخرین اشعار ناب فرحناز آقازاده (یکتا)
|
سخت و بد رنجیدهام از روزگاران بارها
نیشها زد بر دلم اندوه و غم چون مارها
بس که چرخیدست گریه حول چشمانم مدام
من گریزان گشتهام از خطکش و پرگارها
من تو را خورشید میپنداشتم اما چرا
سایهای مانده ز تو بر قامت دیوارها
با زبان زخمم زدی راندی مرا از قلب خویش
خستهام خسته از این ظلم و از این آزارها
من تو را میخواندم و تو در خیالاتت شبی
میزدی آتش مرا چون آخرین سیگارها
گاه عاشق میشدی گاهی شدیداً بیخیال
در تعجب ماندهام گهگاه از این رفتارها
مثل گل بودی برایم ناز و زیبا و لطیف
رفتی و کردی دلم را همنشین با خارها
بوی عطرت میرسد از کوچههای خاطره
نیست مثل عطر تو در حجرهی عطارها
جستجو کن مهر را در قلب و احساس خودت
مهربانی نیست پیدا در دل بازارها
✍️فرحناز آقازاده(یکتا)
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.