چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
|
|
یه جورایی یـه جـورایـــی یـه جورایی فدات می شم
|
|
|
|
|
کام ازکمین وسوسـه ها بَر نشد، مگر
تیـــرم کـه از کمنــدِ کمـان می
|
|
|
|
|
رفتم ولی باز آمدم رفتم از آغاز آمدم
از پیش آن ناز آمدم با شوق پروازآمدم
|
|
|
|
|
هوش باید جام دل از عشق مهـــــدی پر شود
نیست باد آنکس که لاف عشق دیگر می زند
|
|
|
|
|
با هر نگاه یار به چشم ، جا نمی شود
عاشق نباشی ، عشق که، پیدا نمی شود
|
|
|
|
|
می نویسم مصرعی با یاد یار / با دلی پر خون و چشمی اشک
|
|
|
|
|
بارها از تو و چشم تو صحبت کردم
چشم تو راه خطا رفت و من عادت کردم
روی زیبای تو صد عاشق مهجو
|
|
|
|
|
نقابت را بردار
و تمام كن گريه هاي اسارتت را
قالب شكستني ست
|
|
|
|
|
بگذار زخم کهنه ی ما کهنه تر شود
|
|
|
|
|
خدا را شکرما یارانه داریم
ازین پس پول پرپیمانه داریم
به لطف دولت تدبیرو امید
کجاخوف وغم کاش
|
|
|
|
|
چون شمع میان باد عاشق شده ام
|
|
|
|
|
کاش فاصله ی من تا خدا....
|
|
|
|
|
بنده صاحب نظرم یا که نظر صاحب من؟
اختیار من بدست کیست؟
آزادم یا بی قید؟
من اینجورمیگم......
|
|
|
|
|
یاد تو به اندازه ی تمام خیال من است . . .
|
|
|
|
|
خوش بیا
خوش بیا آسوده بنشین بر دلم گر جا نداری
|
|
|
|
|
کدامین طنین را
ورای ارتعاش
تپیدنیست؟
|
|
|
|
|
پر از تنهايي شب هاي سردم
جهانم قصه ي غم بوده هر دم
|
|
|
|
|
قلیق شعرهایت را میخواهم سهراب
مرا سفری رویایی در پیش است
|
|
|
|
|
ميخوام برات از خلوت قناريها غزل بگم
از شاعراي بي نشون، سكوت مردابو بگم
چكار كنم عاشقتم عشقو ن
|
|
|
|
|
من خدایی دارم که همین نزدیکی ست وسط سفره ی یک طفل یتیم
|
|
|
|
|
به کدام باور
وقتی میلرزد دلی به نگاهی
|
|
|
|
|
با سلام خواهان نقد سازنده شما عزیزان میباشم زیرا در جمع شما کوچکترینم
یار چرا یه گوش چشم به ما نظ
|
|
|
|
|
اندیشه ها پریشان ،در کهکشان شیری
اینجا چه می کند جان ،در عالم اسیری
|
|
|
|
|
سردرگم و می در خم و پیمانه روانیم...
|
|
|
|
|
بغضی درون سینه ام من را فرو خورد
افسوس سردی در وجودم باز پژمرد ...
|
|
|
|
|
پرستویی غمیـن از کوچ ایام
|
|
|
|
|
گهگاهی- عصیانگری؛
بِه از عصیانگران خودرأی!!!
|
|
|
|
|
آن فروزان شمع بزم افروزمن
شعله ای دارد به سر، پروانه سوز
|
|
|
|
|
مژده ای باد صبا بوی نسیم آید باز موسم عطر گل و یاد شمیم آید باز
طلعت حسن دلم یاد تو
|
|
|
|
|
یه کوچه بن بست مو ازبودنم رنج میبرم
هرکی میاد تو این کوچه لعنت و نفرینش منم
یه کوچه بن
|
|
|
|
|
از واژه ی عشـق اســت که موجی روان شد
زآن منشـــــــاء ه
|
|
|
|
|
امروز اینجا
برهوت نفس است
خفگان خوشبختی
شور سرمستی را
سر بریده اند بی شرمانه...
|
|
|
|
|
امشب تفکرات کجا گیر کرده اند
|
|
|
|
|
ای نادره ی دوران
افسانه ای در صغرای زمانه
الهه ی ناز
|
|
|
|
|
نکته ها آموختم از زندگانی ای دریغ
بهر هر رازی بها از خون دل پرداختم
|
|
|
|
|
چشمش چه کرد با دلم آتش گرفته ام
جامی گران ز باده ی بی غش
|
|
|
|
|
پایت به مزره ناکسان راه مده /شاید که پای بندت کنند و مترسک شوی
|
|
|
|
|
باز هم تشنه دیدارم اگر برگردی
|
|
|
|
|
ایزد چو گناهِ ناس خواهد بخشید
بر بنده یِ ناسپاس خواهد بخشید
|
|
|
|
|
آی ، نمک نشناس !
نمک شور است .
شورش را در آوردم !
... و امٌا خوشمزه ،
کم .
کم !
ز
|
|
|
|
|
دیشب
ماه گریست
وقتی آسفالت جاده را
طی می کشید
|
|
|
|
|
ديشب خدا را ديدم
با دستانى که عشق را هديه مى داد
|
|
|
|
|
......
نباشی ، هر چه بادا باد ..!
|
|
|
|
|
اگه خواندیش و لبهایتان را جمع نکردید
جایزهایی پیش من دارد.بیازما توانت را
|
|
|
|
|
ای اشک زچشم برو که ببینم جمال یار
ای آرزو تـو زنـده بمان در وصـال یـار
|
|
|
|
|
برای تویی که آسیب دیدی از روزگار
|
|
|
|
|
چشم بر چشم به لبهای تو هی وصله زنم؟
تا شوند مست در و سای�
|
|
|
|
|
ای عاشقانه های گدایان بی نوا
تکرارمیکنم به دلم هی تورا تورا
در تو ظهور کرده تمامی مادرت
این
|
|
|
|
|
هم بخوان اشعار من هم از زبانم گوش کن
|
|
|
|
|
نسل روباه که دزدید پنیر زاغک...من ندیدم بدن گاو و خر باربر و مرغ و وحوش عریانی...کمتر از حیوانی؟!...
|
|
|
|
|
فریاد بی صدا را نشنیده اید اینجا
از ساحلش چه دور است آن
|
|
|
|
|
از رياكارى رندان دل بيگانه بسوخت
وز سر مى زدگان ساغر و پيمانه بسوخت
ز كدامين نمك اين زخم
|
|
|
|
|
از مریدانِ لبت، رندی اذانِ بوسه گفت
ای گروه مومنان! حیّ عای خیر العمل !
|
|
|
|
|
آدم منم عشق منم اولوالعزم منم/از بس که دیده ام تمام زجر های زندگی
|
|
|
|
|
مراقب جعبه ای که در ان هستید باشید...
|
|
|
|
|
پریشان می شود از سیر عالم باز می ماند
سرت کن روسری را بعد پا بگذار توی باد
|
|
|
|
|
دل مخزن تمام اسرا است ورازعشق ومستی در آن می باشد.
|
|
|
|
|
ز چنگ گیســــوی هرزه بنـــدت نداشت راهی که پرکشد دل
نشد میسـّر که خطّ بطـــلان بر این قضـــا
|
|
|
|
|
ای مام من چه غریبانه مانده ای
مظلوم و بی پناه
در حرمت تهاجم و تحریم
مانند شیر شرزه / به زن
|
|
|
|
|
چندشعراز:خالدبایزیدی(دلیر)
به استادم:محمدمحمدعلی
1-
درپنجره ی تنهایی ام
سیگاری رامی گیرا
|
|
|
مجموع ۱۲۳۹۴۴ پست فعال در ۱۵۵۰ صفحه |