سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
|
|
حال و هوایم غرق در سرخوردگی است
در سـرنوشتـم تـا اَبــد پژمردگی است
|
|
|
|
|
ازعهدوپیمانم مپرس که وفا رفت
|
|
|
|
|
تو دختر پاك اردیبهشت
من پسر سبز پاییز
تو دانه ي ناشكفته
من باران ناچكيده
باد تو را آورد
ابر مرا
|
|
|
|
|
سختی گـذرد تـلـخ رود خنـده بیـاید
|
|
|
|
|
دفن شد زیر خاک عشق
کور شد به اسانی
کسی نبوئید روح آزرده اش را
که دیگر نبود و نبود
کسی نوازش
|
|
|
|
|
نیستم ، اشکتو کی پاک کنه دلگیری
|
|
|
|
|
انتظار و ظهور امام زمان (عج)
|
|
|
|
|
بهار یعنی ...
بوسه ی عشق اسفند ؛
بر پیشانی فروردین !
مژگان بختیاری (پرتو)
____________________
|
|
|
|
|
هزار تا خنجر از تو خورده پشتم
|
|
|
|
|
آماده ی تو بودن
من را ز خودم بستان
بگذار خودت باشم
|
|
|
|
|
كام دلت به آرزوي خود كه بر گشاد
گر آرزو مدد نكند ، دل نگشته شاد
دل
|
|
|
|
|
مثل پچ پچ های بارانی به گوش پنجره
مثل بغض عشق میمانی میان حنجره
با تو معنا میشود ارامش فردای من
|
|
|
|
|
باران..اجتماعی فرهنگی 578
ای ابر ببار
ببار
بر کویر احساس ها
بر دشت تنهایی ما
ببار
تند و طولان
|
|
|
|
|
محروم نکن جانا از شهد لبت
|
|
|
|
|
هنوز مکه بخواب است که این رسول خدا
رسالت خود بگرفته بشد پیام اور
درون غار حرا خلوتگه آن جوان امین
|
|
|
|
|
بلایی ز شرق آمد اندر جهان
نبودش دوایی میسر بدان
پی دفع شرّش همه صف به صف
حکیمان و اوتاد همه جا
|
|
|
|
|
حرف های فاسدم را باید از حلقم درآرم
|
|
|
|
|
در دست باد افتاده جان قاصدک ها
|
|
|
|
|
طائر خویشم و با طالع خود خو کردم
|
|
|
|
|
قانون اول پرواز پروانه....
|
|
|
|
|
تو را ای خویشتن روزی خواهم یافت...
|
|
|
|
|
من دلم را عاق کردم
ازبس آزرد مرا
|
|
|
|
|
واژه به واژه خط به خط ، شعــر شدم مرا بخـوان
|
|
|
|
|
با بادها میآید او
منزل به منزل
کو به کو
با کوله باری از سرود
در گیسوانش
مو به مو
|
|
|
|
|
دیدەام در سراپردەی دیدارت ، دیدار کرد
|
|
|
|
|
دروغ گفته اند که عشق و عقل در تضادند!
|
|
|
|
|
همه درد جهان وحشت ویروس شده
بین هرپیروجوان ناله وافسوس شده
اینکه بستند حرم شاه خراسان یعنی
مادری
|
|
|
|
|
محبوب من
کاش مرد قصه مان بودم
تا زور در آغوش کشیدنت را می داشتم...
|
|
|
|
|
دل گیر دل گیرم ، مرا بگذار و بگذر
از زندگی سیرم ، مرا بگذار و بگذر
گویم برو اما ز مهرت ماه دلب
|
|
|
|
|
تمام عشق، امشب از جهان من جواب شد
غروبِ فصل عاشقی، طلوع التهاب شد
|
|
|
|
|
دلم شاداست خدا ؛ امروز بسیار
شده سالروز بعثت باز تکرار
|
|
|
|
|
خانه ای ساخته ام به بلندای بهشت
همه سقفش آبی، آسمانی و شگفت
خانه ای ساخته ام که پی اش معرفت است
پ
|
|
|
|
|
کنار سفره هف(ت)سین
نشستم جای تو خالی است
|
|
|
|
|
از روز ازل محو تماشای تو بودم
|
|
|
|
|
حواسم را هر چقدر هم که جمع میکنم
باز به سوی تو پَرت میشود
|
|
|
|
|
شکست بغض جهان وشنیده شد«اقراء»
شب سیاه گذشت و سپیده شد«اقراء»
به نام پاک خدایی که آفرید تورا
د
|
|
|
|
|
چرا لبخند ما با هم نمی خواند
چرا چشمت به فردایم نمی ماند
|
|
|
|
|
گمانم
مسیح
شبی
خواب
چشمانِ تو را
دید
که
پیامبر شد...
رویا.رکوفیان
|
|
|
|
|
این دولت ماراست ســـــبب، بـاده پـــرستی /
این دل شـــده فارغ زغمت، چون بشکستی
|
|
|
|
|
باران طراوت
از این پس روی دامان تو می ریزم سکوتم را
به دستان تو می گیرم تمنای قنوتم را
به یمن
|
|
|
|
|
اردیبهشتی کن تمام باورم را
با داروگ ها با بهار، آلوده ام کن
|
|
|
|
|
كودكانم! اي غزلهاي قشنگ مهرباني...
|
|
|
|
|
اي مسلمين ، پيمبر حق ، با عدالت است
در روز مبعثـش1، زِ خدا صد عنايت2 است
|
|
|
|
|
دیگر هیچی نیافتاد
جز ژاپن که به تخت آمده است
|
|
|
|
|
نشسته ام در نقطه ی صفر زندگی
زیر مشت های طوفان زدت ماندم
|
|
|
|
|
هر کجا هستی باش...اینجا آسمان ابریست
باورکن اینجا جای امنی نیست...
|
|
|
|
|
برگ گل یک برگ بی مقدار نیست
رنگ سبزش سبزها ی بیبار نیست
|
|
|
|
|
من ندیدم درختان باغ
رنجشی بین شان باشد
درخت چنار ، الوچه ،وسپیدار
به سیب وگلابی
|
|
|
|
|
آب و جارو کرده ای امشب دهانت را عزیزم
|
|
|
|
|
باد میوزد و در من چیزی میمیرد...
|
|
|
|
|
دستهایم لرز دارد کار دل آغاز شد
در هوای چشمهایت نوبت پرواز شد
|
|
|
|
|
مرا اینگونه نبین ،
که دراین وادیِ پُرمحنت و زار
پُرشده ام ز خاک و خُل
|
|
|
|
|
پیشین دوران
ز تلاطم موج های دوشین
می دهد گواه زگذشته دور
بر روایتی گویا و زیبا
بر صندوقچه مرو
|
|
|
|
|
دمق گونه کریه الحال و پژمرده
کل میخک به دست منه افسرده
|
|
|
|
|
رفتم
و پیامی به درخت آویختم
|
|
|
|
|
در محفل تزویر و ریا جای نباشد
ما را که مرامی مگر شعر و طرب نیست
با حیله ی زاهد نباشد سر و کاری
|
|
|
|
|
حال زار از عشق نکبت بار مدیون شماست
|
|
|
|
|
در هوایی که تو را می طلبد تنهایم
|
|
|
|
|
خسته ام، حالِ خرابم را نمیفهمد کسی
حالت پر اضطرابم را نمیفهمد کسی
|
|
|
|
|
نفس میکشم من ، برای نفسهات
بزارباتوباشم، توی باغ چشمهات
طپشهای قلبم، دیگه جون نداره
چه کردی توبا
|
|
|
|
|
عشق تو یه چیزیه مثل مورفین تو خون من
|
|
|
|
|
تركيب بند
سيدمحمدطباطبايي/ مسكين تهراني
توبه كردم كه دگر محو جمالت نشوم
من اسير تو و آن چشم
|
|
|
|
|
صید دل می کنی و کار خودت را بلدی
|
|
|
مجموع ۱۲۳۹۱۸ پست فعال در ۱۵۴۹ صفحه |