يکشنبه ۲۷ خرداد
|
|
گفتند راویان که چو از شدت مرض
|
|
|
|
|
تمام نیامدنت را خوابیده ام..
در یک بعد از ظهر پاییزی.
زیر سایه ی "آلپرازولام ها"..
و ت
|
|
|
|
|
صریح وساده بگویم که دوستت دارم
و بی افاده بگویم که دوستت دارم
|
|
|
|
|
((پلیس ضد شورش))
بسی بر دشمن و گاهی به روی یار می تازی /
نمی دانم چه سر داری که ناهموار می تازی/
|
|
|
|
|
می کند احساس سنگینی سرم
غصه ها می بارد از چشم ترم
لشگر غم بسته راه از هر طرف
مانده ام تنها درون س
|
|
|
|
|
خدا توفیق داد زیارت ثامن الحجج در روز عرفه ۹۳مشرف شدم واز فضای نیشابور بوی خوش مولا علی ابن موسی را
|
|
|
|
|
جفت من او هم نبود
یال افشان در میان بیشه ی چشمان او
شیر می غرید
بوی خون می داد سرخی نگاهش
در
|
|
|
|
|
اکنون و اینجا...قربانگاهی ست
|
|
|
|
|
و آسمانی آبیتر
نسیم زندگی پشت به پشت..
پرنده اواز جدید میسراید
امروز بهاری دیگر
امروز
|
|
|
|
|
در جادهء عمر که ما در سفریم...
|
|
|
|
|
لبخند زنان ...
مشتى از نور و
|
|
|
|
|
دل من در ره نیروی نظام است خدا میداند
عدمش چشم مرا خواب حرام است خدا میداند
|
|
|
|
|
همچون طعم بوسه های دزدکی تو
|
|
|
|
|
خیانت میکنی هردم خیال کردی نمی فهمم
دارم در سینه میسو
|
|
|
|
|
شب فرخنده ی وصلت چه مبارک ها شد
|
|
|
|
|
تو پرده های کدورت را بزن کنار و تماشا کن
فروغ این هیجان از توست تونیستی که نمی تابم
|
|
|
|
|
شاید که دل آزارترین خلق جهانم
شاید که در این معرکه چون بار گرانم
|
|
|
|
|
در عرصه ی محشری که باشد فردا
گویند مرا کــــــــه پای میـــــــزان فرد آ...
|
|
|
|
|
در مدار ذهن تو دیگر نمی گردم
|
|
|
|
|
ای شمس مشرقی رو کن نظر به ما
|
|
|
|
|
یادت هست چه عاشقانه با هم قدم می زدیم ...
|
|
|
|
|
نگار من شب هجران سحرشد
برای دیدنت جانم به سرشد
|
|
|
|
|
نكن گريه آبي تر از آسمون
مياد روزي كه مي رسيم خواستمون
سخته ولي بازم بايد صبر كنيم
شايد روزي فرصت
|
|
|
|
|
من آماده ام . . !
تا دوباره قربانی ِ نگــــاه ِ تــــــــو شوم !
|
|
|
|
|
این شب یلدا و من تنها و تنهایی /این قلب من میگه که تو هنو
|
|
|
|
|
می ترسم
می ترسم
از اینکه خودکارم را
داخل جیب سمت چپ پیراهنم بگذارم
مبادا فردا روزی
در
|
|
|
|
|
در بلوغ سر به مهر غنچه هايت جاري ام
روبه دريا مي رود خيزابه ي بيداري ام
نو به نو مي گردم از خوشخ
|
|
|
|
|
دلگیر ازماهم
از خنده ش بر جانم
میسوزم چو خورشید
غمگینم غمگین غمگین
|
|
|
|
|
چبله ای از تو
اینجا برایم مانده است
|
|
|
|
|
فرصتی بود
که ما نیز چنان آدمیان
لذت عشق به دندان بکشیم
وبه تصویرِ شبِ آینه در وقتِ سحر
نوری از ل
|
|
|
|
|
ای وای که ساقیه من پیمانه ندارد
زادگاه و شهر من میخانه ندارد
|
|
|
|
|
من تو را میخواهم
من تو را میجویم
ای همه هستی من
|
|
|
|
|
سرِ نخ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
|
|
|
|
|
آه ای پاییزِ سرد
بگو عاشقانه هایم را
چه کسی پرپر کرد؟
|
|
|
|
|
زخمه های بی تابت را تاب نمی آورم
رقص موزون مضراب دست سا�
|
|
|
|
|
كيست به مهماني دشت آمده؟!
|
|
|
|
|
وقتی ،
حنجره ی عشق،
\"مطاف \"
بود،
بربالای
منارمنا،
تلاوتِ عشق
سر بده،
به قربان
آفت
|
|
|
|
|
پریا چرا درد و ناله به جانتونه
شلاق به جای آب و نانتونه
|
|
|
|
|
غبارها
رازآلود
درگذرِ گردباد
دوک سار میرقصند
|
|
|
|
|
در دیر زمانی نه چنان دور و نه نزدیک
در شام غریبی که سپید
|
|
|
|
|
دستان یخزده ی این دخترك
نزدیك سیم خاردار چه میكند
صدای گلوله در گوش اين دخترك از كجاست
اشك های ما
|
|
|
|
|
در شهر دلم زلزله هرگز عملی نیست
وقتی که تو باشی مرا
|
|
|
|
|
تیشه بر ریشه ی سروی نزنید
|
|
|
|
|
به نام حاكم بيناي دانا
حكيم و قادر و حيّ و توانا
|
|
|
|
|
یک شعر ساده ام، بردارم و بخوان...
|
|
|
|
|
عجب از شاخه گل محرم راز است امشب
نکهت هر گل آن شامه نواز است امشب
|
|
|
|
|
من کنون پی بردم
دوست یعنی چه و که؟
در کنار دوس آرام و خوشم
در کنار دوست غم را می کشم
|
|
|
|
|
بُگذار بپندارند مرده ای ، بانو
حال آنکه فرشتگان هم به حالِ تو غبطه می خورند
|
|
|
|
|
دل به ياري نسپرديم ازين سيم تنان
مهر آن سيمبر غنچه دهان مارا بس
|
|
|
|
|
به قربانگاه نفسم نیست راهی
زند تیشه به ریشه هر گناهی
|
|
|
|
|
...می سرایم با سیاهی مرکّبِ خودنویسم
|
|
|
|
|
به تماشای دو چشم تو نگار آمده ام
|
|
|
|
|
در حــــــــرم حضــــــــرت سلطان علــــــــــی
دل شود از نور خــــــــــــدا منجلـــــــــــــی...
|
|
|
|
|
۱
چراغ قرمز
همیشه علامت خطر نیست
گاه علامت شادی ست
برای کودک گل فروش
ان سوی
چرا
|
|
|
|
|
عشق ما بوديم و اينك اسمعيل!!
|
|
|
|
|
دیدار از بهشت !
نمی دانم بهانه ای بود یا سعادتی که بتوان
|
|
|
|
|
گر خدا خواهد که من قربـــــان شوم
تیغ برکش ، تابـــــــــع فرمان شوم
....................
شد سرود
|
|
|
|
|
گر چه از خوبی من بود ، بدی دگران
|
|
|
|
|
یه دل غمگین و نا لان
یه دل پر خون به جان
یه دل گم کرده از راه
|
|
|
|
|
در کعبه ی دل خود گاهی مرا دعا کن
|
|
|
|
|
از روی سیاه ِ نفت ، شرمنده شویم ...
|
|
|
|
|
شب هم زیباست این کنار ...
بیشتر از روز حتی ...
|
|
|
|
|
عرض شرمندگی و عذر ز هجران تا چند
دست پیمان شکن و بستن پیمان تا چند
رسم پروانگی و صحبت شمعی تا کی
|
|
|
|
|
پــــــدرم آدم خوبـــــــي است صداقت دارد
نه به من بلكه به هـــــــــم نوع عنايت دارد
ته خوبي است
|
|
|
|
|
شخصی به طواف کعبه می رفت
از دوری راه به خواب رفت ....
|
|
|
|
|
ی هم سفران کعبه ی دلدار هم اینجاست
گر در پی یارید، بیایید که آن یار هم اینجاست
...................
|
|
|
|
|
همین که تو هستی با بودنت شادم
نمیدونی اما دلو به تو دادم
|
|
|
مجموع ۱۲۴۷۶۴ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه |