محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
شنبه 26 خرداد 1403
شهادت سربازان دلير اسلام: بخارايي، اماني، صفار هرندي و نيك نژاد، 1344 هـ ش 9 ذو الحجة 1445
Saturday 15 Jun 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
شنبه ۲۶ خرداد
نگذاشتی آخرنظری داشته باشم
در افق آن دور دستها پرنده خیالم می کند پرواز
هر روز ِ خدا
عکست را قاب میکنم
امروز یکی
فردایش دیگری را
میخ میکنم بر دیوار دلم...
آفرین بر بچه های ، فوتبالی
بازی یا تون بوده این روزا ، ع
چنان عاشقانه به سویت گام بر می دارم
زين پس بجاي واژه
زينب بگو صبر خدا
بياين بريم زيارته
مليكه ارض و سماء
باغی از آلاله ها
رودی از نیلوفر آبی
تو را بايد به دار مو كشانيم
به تيغستان صد ابرو كشانيم
دست رحمت بر یتیمان از کرم می داشتید
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
طرح
می خواهم !
روحم را
به تاریک ترین شب بسپارم
تادیگرهرگز
روزرابه ان
من باید از تو کوچ کنم این حقیقتی ست
اما بگو امانت خود را کجابرم ؟
چو دیوانه ای رَسته از مرزها
دلخوشم فاصله ها با غزلم کم بشود
گفتم به یک نظر ، باشد نگه حلال
گفتا که در گذر ، زین گفته و مقال
چه زَمهریرِ غریبی است بی شما بودن!
کجاست گرمی یِ حال و ه
حک عقربه روی دهان باز من
و نیم رخم
روی بام شهر
من دوست مي دارم آفتاب را
گرمم مي كند در روزهاي سرد پاييزي
ماه را
نور مي پاشد در شبهاي تاريكي
دشت
این جمعه هم رفت عاشقان و روز مولودش نشد...
داستانی دارم از رویای دوش
پند ها دارد ، به گوش جان نیوش
دو گل دارم كه از گلهاي صحرا بيشتر نازند
چه غم باشد مرا وقتی که گلها محرم رازند
به هر سو مینگرم چشمانم تورا میبیند...
شاید دیگر برایشان
حرم با تو پر از گل های شب بوست
ضریح تو پناه سبز آهوست
جهان روشن شد از نور نگاهت
چراغ ماه در پیش ت
این وطن
این وطن بار دیــگر شوریده بازارشده
خون گره خورده وقـاب نگه ام تارشده
ماچرا بازیچه ای دست
این روزها کارم این است
خندیدن به حماقت خودم .
عاشقانه هایم را
چه آمده ؟
کسی سراغش را میداند
هر چند برای زخم من مرهم داد
آن قاصد خوش خبر ، خبر از غم داد
گلهای کبود و سرخ دل در ماتم
این باغچه
نابود کرده ای صنم، این آتش هجرت مرا
باشد صوابی بس عظیم، آرید در فکرت مرا
تو اهل منطق،عاطفه،سازش نبودی
جنگ جهانی بینمان برپا شد آخر
افسردگی،کابوس،بی تابی، توهم
در فکر تو درگیر سکوتم متوالی
آنقدر ربودند که آمار نداریم
دل را نگر ای نازنین ، که می تپد برای تو
دلم چو ابري گرفته امشب بر آن غباري نشسته امشب
مرو ز پيشم که بي تو باران به شوره زارم نمي نشيند
فردی بنا کرد در آن دهکده
کافه مشروب و می و میکده
جریان جهل و جنگ در بیشه غرور
انگار مرده است اندیشه و شعور
یه حالی دارم انگاری ،دلم از زندگی سیره
پر ، باز کـــن ای عشق ، جهـان تا رمضانی است
باز رمضان آمد
باز عطر و بوی بهارمحبوب آمد
باز نسیم صر صر به صبا آمد
ساقی تو دگر نگو خُم از باده پُرست
آن چشمۀ چشم تو مرا آب حیات است
آن شهد لبان تو مرا قند و نبات است
آن لبانت شهد شیرین میان غنچه هاست
بر بودنِ خود ، دمی مَنم شاد نیَم ...
از صدا بر نام ِ پاک ات ، شد صدایم ماندگار
وز تکانی کو ب
هر کسی دارد به دل آرام جانی نازنین
به انکسار ِ تو می آیم ...
به مناسبت ماه مبارک رمضان،
ماه عبادت حقیقی و بندگی،
ماه حضور دل و معرفت
مرا از چ میترسانی؟؟؟
ازخدایت ک تورا از من گرفت ؟! یاخدایم ک مرا کمک کرد!!!
هان تو ترجمه کن کلهم معنای زندگی را
ربط آن زخمها به عقده ای بچگی را
ترجمه کن تبدیل فرشته ای که ه
یه مترسک توی یک مزرعهء پیر میدونه تا به ابد تو خاک اسیره
صحرای دلم گشته پرازشرجی یادش
هستی کجا که ندانم کجا ست جای تو
هرجا که هست جا همه جا هست جای تو
تمام روز در کارگاه خیال بافی کار کردم
دستمزد بافته های
من از جمعه من از انتظار می ترسم
من از لقای حضرت یار می ت
*** به دریا زدم ***
شبی بی تو/ دل را به دریا زدم
ایمان بیار پوچی این عشق کال را
باید به دست اورد این جام جهانی را
شعردرباره ی عشق انسان به عاشق بودن زندگی تحمل سختی ها آن
... با اینکه در کوچه رها کرده ای مرا
می درخشد روی کوه و مهربانی می کند
تو همان شهره ی شهری که به تو دل دادم
با تو،بهار، می چکد از برگهای سال
بی تو بهارها همه پاییز می شود
بعد رَهـدَنِ تو با ئـی تِـهـنا چـه کُـنُـم
کار هَر شَـوُم یُـونه عکسته هِـی ماچ اِکُـنُـم
بدان که شاعر پیری که می سرود تو را
به هر بهانه ساده جوانی من بود
هشدار!تذکر! یاد آوری و نصحیت برادرانه!
رُو سَریات را
کن سَرت
به غیرتم بَر میخورد
باد !
دل داده بود به دستِ خاک...
تصوير تمناي تو در قاب نگنجد
خالیست نگاهت از شراره
هیزم که تر است درنگیرد
مجموع ۱۲۴۷۶۶ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک