يکشنبه ۱۳ خرداد
|
|
با رقص ماسه در طپش آب گم شدی
مجنون قصه ها! بت لیلا شدی مگر؟
دستم به اوجِ برق نگاهت نمی رسد
ای دور
|
|
|
|
|
خوش تر از هر آرزویی جام تاکستان توست
شوکرانی مست مستت می شود یاقوت جام
|
|
|
|
|
اندک دانستنی ها از روستای ابیانه کهن
|
|
|
|
|
درد هجر تو و این دار مکافات چه سود
|
|
|
|
|
در این دنیا جز درد و بلا چه دارم
که از همه کس در این دنیا عقده دارم
اما با در میان این همه غم
موه
|
|
|
|
|
سرد و بی روح شده ام مانند آدم برفی
|
|
|
|
|
عشق عشق است چه در کاخ چه در ویرانه
خرابت میکند چه باشی در مسجد و یا میخانه
|
|
|
|
|
دلشوره های من بعد از تو بسیاره
نیستی و تنهایی ، تنهام نمیذاره!!
|
|
|
|
|
نئونهای رنگی
برجهای قد کشیده
انسانهای خندان
|
|
|
|
|
گفتم که سرود صبحگاهی گویم
از خنده و سیب و حوض ماهی گویم
|
|
|
|
|
این همه شب تابه سحرنقد من آن فاعل بود
چونکه اثر داشت،صحبت نقد من از دل بود
دوش دیدم که رق
|
|
|
|
|
خانه غیرت مردانه چو خالیست، خرابش نکنید
چشم مرد تشنه به آب است، سرابش نکنید
|
|
|
|
|
از این شبهای تنهایی که سنگر شد سکوتِ من
از اینکه سنگرم باشد سکوتی سرد می ترسم
|
|
|
|
|
نه گردو، نه نان کنجدی، نه مربای هفت رنگ میخواهم
|
|
|
|
|
عشق جاویدان
ای جان من،جانان من،ای سرور و سالار من
|
|
|
|
|
سحر بود و غزل بود و من و بی خوابی ...
|
|
|
|
|
خواب از بر ما رخت بریدست نگارا
در این شب بی سر، کجا، نور که باشی
جز وصل تو ارام نگیرد تب جان سوز
|
|
|
|
|
چون دفترِ عشق پیشِ خودبرچیدم
|
|
|
|
|
روی هر یک اهل ذوقی باب عرفان را گشاد
|
|
|
|
|
روزها میگذرند
و من تورا فراموش که نه
|
|
|
|
|
برگی که افتاد از درختی
مرگی که پایانش طلاییست..
|
|
|
|
|
با تشکر از فرهیختگان حاضر در سایت و عزیزانی که از لذت خواندن شعرهای ناب آن ها بی بهره نیستم و تشکر ا
|
|
|
|
|
شـُربِ مُـدام و لذّت ایمانم آرزوست //
ماه صیام و روضۀ رضوانم آرزوست
|
|
|
|
|
(توبه کردیم پیشِ بالایت)
ما کجا و ز نردبان گفتن!
|
|
|
|
|
شکسته گر دلِ زارم ،فدای چشم سیاهت
خزان شده است بهارم، فدای چشم سیاهت
|
|
|
|
|
با هم قدم زدیم و دوباره، جدا شدیم
شب بود و خاطراتِ فراوان و او و من!
|
|
|
|
|
يه مغز پر از چارچوب هاي فلسفي
يه مغز كه به شر مشغول ست
|
|
|
|
|
دختر گلپا اشاره ای به
جسد دختربچه ی مربوط به
دوران کهن باستان که
در سال87 در سربرره وگلپا
|
|
|
|
|
شاید نباشد
پسِ امروز برایم فردایی
شاید نباشم
روزی که خواهی آمد
اما به یقین می دانم
همه آن روز
|
|
|
|
|
پایم را از گلیمم دراز تر میکنم ...
|
|
|
|
|
مثل آن عطر که هر قطره ی باران دارد ...
|
|
|
|
|
در ساحل سرمستی اگر جام شکستیم
|
|
|
|
|
وقتی شب و دل اسیر ماتم میشد
بی فلسفه واژه ها نثارم میشد
|
|
|
|
|
کنار برکه ی لحظه نشستیم
کمی بعد از عبور ِ جویباران
|
|
|
|
|
نیست مرد و روز نامردان مبارک نیست، نیست....
|
|
|
|
|
آبی چشمان تو دریایی است
موج نگه بانی شیدایی است
|
|
|
|
|
نازنینم باز آ و چون بهارانم کن
|
|
|
|
|
دیوانه وار هر سو
سراسیمه خود را رها می کنم
ودر چشمه جوشان تخیل ،
سر ودست می شویم !
|
|
|
|
|
به اسم و به نام و به شکرت درود
که شکر شاکر شد از تو در یادبود
|
|
|
|
|
کوله بار سفرم
همین کاغذ و خودکار من است....
|
|
|
|
|
خلقی زخم زند جثه بی جانم را
کی گریزد عاشق از تیر و نشانه؟
|
|
|
|
|
" خداحافظ ای خونه ی سوت و کور"
|
|
|
|
|
خش خش برگها عاشقانه می دهد نوید آمدنت
چشم خیالم بینا می شود از عطر خوش پیرهنت
|
|
|
|
|
به واقع من خدایا روزه دارم ؟
|
|
|
|
|
دلربایانه پریوار و به ناز آمده ای
به شب غمزده ام سرزده باز آمده ای
|
|
|
|
|
دستان پُرپینه
در جنگِ بینِ لشکرِ اسفند با خورشید!
سرما و گرما، نور و ظلمت، عشق با تردید!
دی
|
|
|
|
|
کواکب جمله سرگردان مدار عاطفه خالی
|
|
|
|
|
بیدار ، خواب ، فرق به حالت نمیکند
وقتی که او گذر به خیالت نمیکند
|
|
|
|
|
قلب سنگی از شرایط، لاجَرَم حساس شد
نان نشد گندم مَگر، کشته به دست داس شد
صبر میخواهد که تا حلوای
|
|
|
|
|
آرزویم این است!
زندگی روی خوشش را به تو تقدیم کند.
|
|
|
|
|
نوحه شهادت حضرت علی علیه السلام
|
|
|
|
|
بهار بود و تو بودی که از دل خرداد
جهید آذر و ناگه رسید فصل خزان
|
|
|
|
|
بیا این جا این جا واقعییت هست
همه فک میکنن این جا قاطعییت هست
|
|
|
|
|
فراموشت نميكنم
مگر سلول هايم ميگذارند
|
|
|
|
|
دردیست اگر در دلت و درمان نیست....
|
|
|
|
|
فانوس امید شعریست
تقدیمی
به یکی از
دوستان قدیمی
و صمیمی در سال77
|
|
|
|
|
عمریست بار میکشی و عاشقی هنوز
محکم ببند گردن خود را به گاری ات
|
|
|
|
|
ای سرو بهار آمد
تکانی بده خود را
ریشه محکم کن و جان گیر
ای سرو نگو شاید
نشانی رسد از دوست!
آن
|
|
|
|
|
آن دم که می مکید لب شب را سپیده دم
یادم به یاد چشم تو پیوند خورده بود
|
|
|
|
|
تابیدنِ ماهِ پُر فروغ رمضان ،
یک بهانه است
|
|
|
|
|
باز باید طی کنم تنها و سخت این راه را ...
|
|
|
|
|
سلام سلامی زیبا!!! به بچه های دنیا
منم دایی با صفا !!! دوست شما بچه ها
|
|
|
|
|
دارم هوس ذکر تو را ای مه شبگرد
|
|
|
|
|
یاد تو در جان من تا زنده هستم تازه هست
|
|
|
مجموع ۱۲۴۴۸۷ پست فعال در ۱۵۵۷ صفحه |