سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 19 ارديبهشت 1404
    13 ذو القعدة 1446
      Friday 9 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        بخشندگی را از گل بیاموز؛ زیرا حتی ته كفشی را كه لگدمالش می كند خوشبو می سازد.اونوره دو بالزاك

        جمعه ۱۹ ارديبهشت

        دیاگرامِ لَخت یک پرنده

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر "مرواریدهای باروک" نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۶:۵۳ شماره ثبت ۸۴۶۷۸
          بازدید : ۹۳۹   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده


        توت فرنگیهای وحشی را
        از میز صبحانه جمع میکنم..
        بر بیرنگی لبهایم
        نام زیبایت را میکشم
        .
        .
        .

        معصومانه در الیاف شب به خواب رفته ای...
        .
        .
        .
        من از قبیله ی زخمی پرندگانم
        و رجعت برفخیز بالهایم
        بوی باروت و پر میدهد

        آبهای یخالود شمالگان را
        در آوازهای ویرانم پنهان میکنم
        ریشه هایم را به سفیدی یک شعر میکشم
        و میرقصم


        - تالار بولشوی در تورهای دامنم گم میشود-
        .
        .
        .
        تو رویای اسبنده ی آسمانی
        پر از لاژورد
        از آغوش
        در میانه ی واپسین درساژ ..
        شیهه میکشم
        با ابر و خون
        با قوهای ترومپت زن خاموش

        -در عطر بوسه زای پیراهنت-
        .
        ..


        نوازشت میکنم
        با نتهای گداخته ی انگشتانم..
        با پاره های گرم الفبا
        و صبح درون چشمهایت حل میشود..

        من از لنف مه آلود دریا می آیم
        به غلظت آفتاب چسبنده پیله میکنم
        در کنار تو دراز میکشم وُ
        میمیرم...

        آه
        میمیرم
        و دلم میسوزد
        از شراب مقدسی که در تنت جاریست
        از عسلهای کویری  بلیغ
        وَ نان
        وَ نهنگ..

        .
        .
        .
        پنجره را بیدار میکنم
        تو را
        بارها بوسیده ام
        برای اینکه بدانی،
        زندگی برای زندگیست...
        پروانه های بسیاری از تو زاده خواهد شد
        و در میان همه ی نقشه های غمگین
        بندری کوچک
        مرا به خود میخواند




         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1