سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        صدای سُمِ اسب میاد

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۶:۲۹ شماره ثبت ۱۱۷۹۱۵
          بازدید : ۱۵۱   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        صدای سُمِ اسب میاد
         
        پیتیکو پیتیکو پیتیکو
        صدای سُمِ اسب میاد
        صدای پای مرگ میاد
        ز بینِ نعمتهایی که غرقِ میانِ آنم ،
        که کمتراز، صدارتِ عُظما نیست ،
        همهمه های عزل میاد
         
        همه تقلبی ها ، آماده میشوند برای مُردن
        صدای با طراوتی و خوش لحن ، ز بارگاهِ آن خدای اصل میاد
         
        ز آن بهشتِ اعمال ، بَه بَه صدای بزم میاد
        صدای رویشی قشنگ ز بذر میاد
        بذری که من کاشته ام به دنیا
        خدا کند که این بذر، کِرمو نبوده باشد
        اگر چنین باشد که بس  واویلاست
        بَد است اینکه ببینم جای حوری ،
        درآنجا عِفریتی بجای لیلاست
        دریا میانِ جزر و مد ، مرددست هنوزهم
        گاهی بدجور، صدای خوف ز جزر میاد
        که مد ، نشانی ست ز تزاید و جزر، نشانِ افسوس و غم و تباهی
        نگرانی ام میلرزد به خود ،
        وقتی ز حلقوم ام ، صدای هزل میاد
        باید یکریز ز وجودم ، صدای بذل بیاد
         
        دگرگونی آرزویم میشود
        هر سه ماه یکبار ، این چه خوبست که صدای تغییرِفصل میاد
         
        هنوز ابلیس دراین حوالی ویلان است ز بهرِ وسوسه
        هر ازچند گاهی ، صدای آن چموشِ رذل میاد
        اوست که شک سازست بر این دل ، تا باز مردد بشوم
        ز آن بی تقوای بی فضل همیشه ، صدای فرض میاد
         
        ز میانِ اینهمه آیه ی زیبای الهی ، صدای فضل میاد
        باید خود را آماده کنم ، برای آخرین جهاد  
        که راهی نیست تا مرگ 
        باید ، مهیا کنم بهرِ رخشِ خوبم زین و یراقِ صلح را
        خوشحال میشوم وقتی صدای سُمِ رفتن ،
        ز تهورِ وجودِ اسب میاد 
         
        بهمن بیدقی 1401/12/6
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۱۶
        درود استاد عزیز
        آموزنده و زیبا بود خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۵۳
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        سپاسگزارم از مهرتان
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۱۶
        دوردبرشما 🪻🪻🪻🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۵۲
        با سلام و عرض ادب بزرگوار
        سپاس
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0