شنبه ۸ ارديبهشت
|
|
چندشعرکوتاه از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
برگهاکه به زردی گر
|
|
|
|
|
نیست فرصت آهی یا یک نفس ...
|
|
|
|
|
تقدیم با عشق به اصفهانی های سایت
|
|
|
|
|
مباد دور فلک میل مردمان ستمگر/سلام هدیه نداند رسا به سوی معلّم
|
|
|
|
|
وقتی تنم را تب دلتنگی ات می گیرد...
|
|
|
|
|
در دل را به روی غیر بستم
درون سینه ام تنها نشستم
تو را من جستجو کردم و لیکن
نجستم ناگهان در
|
|
|
|
|
بیا تکلیف خود ، بنما تو روشن
ز یک رنگی شود دنیا چو گلشن
+++
|
|
|
|
|
عمر ی چو گذشت از آن یاد نکن
|
|
|
|
|
دیشب به حال خلسه که رفتم تو آمدی
لغزیدی از کنار نگاهم به آسمان
|
|
|
|
|
بدون تو
برای زنده بودن هم
دنیا را نمی خواهم
|
|
|
|
|
تمامی سربازان، آرام قدم به جلو می گذاشتند.
قلعه ها، همه ویران شده بودند.
فیلها، سرخوشانه م
|
|
|
|
|
گفته می خواهم
که بشکنم، باز سکوت را
|
|
|
|
|
غم به غمت می جویم ای مادر ای مادر
جان به دلم بر خنده ات
|
|
|
|
|
داریست بر گردنم
تو باید بیایی
رضایت بدهی
بودنم را
خفه خواهم شد خفه
|
|
|
|
|
من از هجران تو دارم شکایت
|
|
|
|
|
همه مکتب و دینم شد مرامم گذشتم از نماز و از کلامم
عبادت را به خدمت دیدم و بس نخوردم ح
|
|
|
|
|
منم واسه سکوتم علت دارم...
|
|
|
|
|
رفتی شکستی دلمو
دیگه دوست ندارم
|
|
|
|
|
شب که میشه وجود من
لبریز از عشق میشه
ترانه های قلب من
به یاد تو شروع میشه
|
|
|
|
|
از باغچه کوچک دل من
گل سرخی روئید
|
|
|
|
|
ای در آغوش تو آرام ترین خواب جهان
|
|
|
|
|
در شگفتـــم از ایـــن که بعضـــی ها ، چِقَدَر بد ــ پلید ــ می میرند
|
|
|
|
|
صبر بسیار باید پدر پیر فلک را
تا که مادر گیتی همچو تو فرزند بزاید
|
|
|
|
|
دیشب داداش بیژن مهمونم بود این شعرو
فی البداهه در نقد صدا و سیما گفت.بخونیم
|
|
|
|
|
من اینجایم
پشت این کوه های پنهانی که دستمزد سال ها پندارم بوده است......................
|
|
|
|
|
شعری می نویسم ،
قدم میزنم برسفیدی کاغذ
سلام
آمدم
نبودی
واژه ها
|
|
|
|
|
کاشکی بازم تو حرم با کفترات بپرم
پیش تو پر بگیرم ازت خب
|
|
|
|
|
دوش دیدم که مَلَک سجده به آدم دادند....
|
|
|
|
|
برو برگرد همون جایی ،که روزی دل ازم کندی
برو برگرد به سال قبل، تو مرد ِ ماه ِ اسفنـــدی!!!
|
|
|
|
|
با خودم جناق شکستم
تا شعری بعد از بوسیدنت ننویسم
|
|
|
|
|
بگذار که من با دلِ بشکسته بمیرم
در شور جوانی ز جهان سیرم و سیرم
|
|
|
|
|
نگاه کن
دنیا شبیه هیچ چیز نیست
و من به راه های عمیق فکر می کنم
نگاه کن
غربت غنچه هایی که
|
|
|
|
|
نقی دیدی/سامرا/رابه را/فریاد میزد/داد میزد/نرو/که رفتی/ه
|
|
|
|
|
شلوغ پلوغ بود/ دیر شد/ روز کارگر شب شد ببخشدی /برای همان شب سروده قدیمی را تقدیم میکنم
|
|
|
|
|
وای بایـد بس کنم این حـول ولاحوال ها
|
|
|
|
|
داستانی نقل شده از سایت های انترنت که به شکل چارپاره نظم داده شده است
|
|
|
|
|
فرض اینکه نوار مغزت را توی ظرف پیاز بگذاری ...
یا رمانتیک های بیجا را روی پرهای غاز بگذاری ..
|
|
|
|
|
غصه از حنجره ایست
که گره خورده به بغض
تقدیم به استادم....
|
|
|
|
|
ما کبوتران آزاد این بوم و بر
|
|
|
|
|
غروب می چــــــــــــکد از ابر داغ چشمانم
دوبــــــــــــاره نیستی واژه واژه هذیانم
|
|
|
|
|
در جست و جوی خویشم در جستن بستانی
هرچند که می یابم از خویش بیابانی
|
|
|
|
|
معلم
چون نسیم بهاری است
لطیف ونوازشگر
سبزه زاران
|
|
|
|
|
هدیه آسمانی تقدیم به تمام مادران دنیا
|
|
|
|
|
روسری زرد حریرم را...............
بر سر نگاه بیمارم میکنم........
|
|
|
|
|
داستان یارانه ها دلچسب نیست
|
|
|
|
|
خزان ــ یغماگر ناسیر ــ پرپر کرده گلها را
زمستان نو به نو می گسترد هر گوشه ای دامی
|
|
|
|
|
چرآغآنی ستآره هآست چشمآن تــ ُ
و من برآی دلم
فآل ِ اشک می گیرم. . .
|
|
|
|
|
پرواز را دوست دارم
اگر پرنده ای بدون فرودگاه باشم ...
|
|
|
|
|
نزار توو امتحانات , شاگردت بشه مردود ...
|
|
|
|
|
وســرنوشت غم انگـیزتراز ایـن ها بود
ســـکوت تــلخ تو پـایــان راه دنـــیا بود
|
|
|
|
|
گفتند خلاصه سخن و ورد و روایت....
|
|
|
|
|
ای بغض های کهنه سر از من در آورید
من مانده است پشت غزلهای نا امید
چون مرده موریانه به جسمم خلی
|
|
|
|
|
نغمه ي چنگم ميان تارها...
|
|
|
|
|
آیــه بـه آیــه دل مــا مـی بَـرَد/سیره ی تو سوره ی مستانه ها
|
|
|
|
|
خودم مستُ ،غزل مستُ ،تمام واژه ها مستند
|
|
|
|
|
منم آن قمار بازی که به یک قمار دیگر
دل وی ربایم از او سر یک قرار دیگر
|
|
|
|
|
بی بال توان پروازم نیست بی توشه ی ره امید فردایم نیست
|
|
|
|
|
پاک کن اشکو از رو چشمات نگران نباش نمیرم
پیشتم تا لحظه ای که نوبتم شه و بمیرم
|
|
|
|
|
این خونه یخ بسته هواش...عطر نفس هاتو میخواد...
|
|
|
|
|
صدای نوح می آید
صدای پای روح میآید
شبیه مریم قدیس میآید
صدای سجده کن ،ابلیس میآ
|
|
|
|
|
من تشنه ترين قاصد تكثير ِ بهارم
|
|
|
|
|
به نيماي بزرگ و شهيد گمنام اش...
|
|
|
|
|
دنبال یـار رفتـم، بـرداشتم قـدم را
دل می تپد زهجرش برجان دل الم را
|
|
|
|
|
شهر آلوده با دودهای سمی
سیگار بهمنی در دست من
آفتاب غبار آلود با چشم های حریص
|
|
|
|
|
میتند پیله ای از جنس سکوت
|
|
|
|
|
شرم آور است؟
که فریاد خواست های زمینی ام
به آسمان رود؟
...
زمین – آسمان ... آیا تضاد؟
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۹۶ پست فعال در ۱۵۴۷ صفحه |